باشگاه پرطرفدار مازندرانی - به عنوان مرکز استعدادهای ورزشی در ایران - در بازی بزرگ هفته بیست و هشتم استقلال صدرنشین را متوقف و خود را بیشتر از همیشه به بقا در لیگ برتر نزدیک دید. نساجی با ساکت الهامی به خواستههاش رسیده و به احتمال زیاد هفتمین فصل متوالی حضور در سطح اول فوتبال را در پیش دارد. اما این بازی بدون گل مساوی شد. دوازدهمین تقابل نساجی با استقلال در لیگ برتر حرفهای و باقیماندن طلسم عدم پیروزی مقابل آبیهای پایتخت! ما قبلاً در مورد رکورد ناکامیهای تیم مازندرانی مقابل سرخهای پایتخت نوشته بودیم، ۱۲ بازی و ۹ باخت و ۳ مساوی و حالا نوبت تکرار ماجرا برابر آبیهاست!
واقعیت این است که نساجی هرگز نتوانسته در لیگ برتر استقلال را ببرد، همانطور که مقابل پرسپولیس هم ناکام مانده اما دلیل این اتفاق چه میتواند باشد؟ چرا مربیان ریز و درشت در شرایط مختلف مقابل استقلال و پرسپولیس همیشه ناکام بودهاند؟ البته که هرچه اتفاق بزرگتر باشد، دلایل دخیل در آن هم بیشتر است. اما شاید یک دلیل هیچ ارتباطی به مسائل فنی نداشته باشد. دلیلی به نام مسائل روحی روانی که خود زیر مجموعههای بسیاری دارد، یکی از آن میتواند افتخار کردن بیدلیل به گذشته باشد.
هر سال در آستانه ۲ بازی بزرگ نساجی مقابل استقلال از زبان گزارشگران مسابقه و طرفداران نساجی یا کارشناسان نزدیک به این تیم میشنویم که در سال ۱۳۶۴ نساجی در یک بازی دوستانه ۵ گل به استقلال زده است. خوب! تا کی قرار است به این تنها مسابقه افتخار کنیم؟ در اینکه آن نسل کار بزرگی را رقم زده شکی نیست اما نسل جدید کی قرار است ورقی به دفتر افتخارات نساجی اضافه کند؟ تا کی قرار است نان گذشته پرافتخار خود را بخوریم؟ تا کی قرار است پا جای پای آنها بگذاریم؟
به نظر میرسد تا زمانی که گذشته و یک بازی دوستانه مرهمی بر غرور مازندرانیها باشد، خبری از پیروزی جدید و افتخارات فعلی نخواهد بود.