اخباری که از باشگاه فولاد خوزستان مخابره میشود آنقدر تلخ و خطرناک است که اگر هر روز در مورد آن بنویسیم باز کم خواهد بود.
متاسفانه در فوتبال ما در ورزش ما بیشتر توجهات تنها به فوتبال معطوف است و در خود فوتبال بیشتر نگاهها روی استقلال و پرسپولیس زوم میشود. درست مثل تفاوتی که بین لیگ برتر و لیگ آزادگان هست و آنجا نور کمتری تابیده اتفاقات بزرگتری میافتد.
حالا نگاه کنید که چه به سر یکی از دو باشگاه حرفهای در فوتبال ما آمده است. فولاد خوزستان در کنار سپاهان، شمایلهای فوتبال حرفهای در کشورمان هستند و به آنها بیشتر از سایرین میتوان کلمه باشگاه اطلاق کرد، چرا که ساختار نسبتاً مناسبی دارند.
فولاد صاحب یکی از بهترین آکادمیها در فوتبال ماست خوزستان هم مهد استعداد اما ببینید که در همین باشگاه چه بر سر فوتبال آوردهاند. آنها دنبال شیمبا ۴۱ ساله هستند که خودشان دو سال قبل او را با داشتن بازوبند کاپیتانی نخواستند و به دلیل پیری کنار گذاشتند!
فولاد در سالهای اخیر بیشترین ضرر را از ناحیه سوء مدیریت خورده است و متاسفانه این روند هنوز هم دنبال میشود. دو فصل قبل جواد نکونام برکنار شد و عبدالله ویسی آمد. او تیم دلخواه خودش را بست اما در پایان هفته چهارم برکنار شد تا نکونام برگردد. او هم بازیکنان خودش را آورد و نتیجه رفت و آمد این بازیکنان هزینه بستن دو تیم برای لیگ برتر شد.
فولاد سهمیه آسیا گرفت و فصل قبل نکونام در شروع تیمی پرستاره بست. توجیه هم داشت چرا که این تیم نماینده ایران در آسیا بود اما در نیم فصل دوباره فولاد کلی ستاره را کنار گذاشت و با آنها تسویه حساب کرد تا بتواند در آسیا شرکت جای آنها را به ستارههای دیگر بدهد! در نهایت هم که دیدیم خود نکونام شب بازی با الهلال تیم را رها کرد....
منصوریان آمد و در شروع این فصل خود او تیم را بست اما او هم هفته چهارم رفت تا مارتینس اسپانیایی بیاید و حالا در شروع دور برگشت او هم رفته و فولاد دوباره دنبال مربی است! مربی که هر که باشد، باید برایش کارت صادر شود و این یعنی فولاد باید کل رقم قرارداد مارتینس را به دلار بپردازد!
به طور طبیعی مربی جدید هم بازیکنان جدید میخواهد و این یعنی یک هزینه گزاف دیگر! اگر به مجموعه این اتفاقات نگاه کنیم ثابت میشود که فولاد هر فصل به اندازه سه تیم هزینه میکند، در مجموع مربی و بازیکن و با توجه به شرایط آب و هوایی خوزستان، بازیکنانی که همزمان از تیمهای تهرانی هم پیشنهاد داشته باشند برای رفتن به اهواز دستمزد بالاتری میگیرند.
حالا یک قلم هزینه توافق با مارتینس ۴۵ میلیارد تومان اعلام شده که باید پرداخت شود. از آن طرف محمد ربیعی برای رها کردن تیم ذوب آهن - که خودش بست و خوب هم نتیجه گرفته - باید دلایل مالی کافی میداشت و این روزها هم که صحبت از یحیی گل محمدی است و همه میدانیم که او چقدر مربی گرانی است!
پس برای آمدن هر کدام اینها نیز حدود همین رقم باید هزینه شود. این پولها از جیب کارخانه فولاد و در نهایت بیت المال میرود و چرا باید با انتخاب مدیرانی این چنینی این گونه آتش به بیت المال زد؟
و نتیجه اینکه فولاد در هیچ کدام از سالهای اخیر نتوانست آنجور که طرفداران خوزستانی میخواستند و آنطور که شایسته فوتبال این استان است، نتیجه بگیرد! این روند تا کی قرار است ادامه داشته باشد؟