سرمربی تیم ملی در یک کشورِ فوتبالدوست، از موردتوجهترین آدمهاست؛ وقتی هم تیم ملیِ آن کشور در بالاترین سطح مسابقات قارهای با داشتن ستارههای بسیار از کسب جام باز بماند، به طور طبیعی حرف و حدیثها زیاد میشود.
این گزارهها را که با اسم امیر قلعهنویی جمع بزنیم، آنوقت مشخص میشود که حتی ۱۰ برنامه ۹۰ دقیقهای هم پاسخگوی نیازهای فوتبال نخواهد بود. امیر قلعهنویی چه به لحاظ حقیقی و چه به لحاظ حقوقی، مورد سوالهای بسیاری هست که خیلی از آنها در این برنامه پرسیده نشد؛ شاید چون وقت نبود! از آن طرف سرمربی تیم ملی پیرامون مسائل زیادی هم صحبت کرد. دیدیم که رسانهها و کارشناسان روی تکتک جملات و حرفهای او تحلیل و بررسی کردند. قبول میکنیم حجم این حرفها و اهمیت آنها به قدری زیاد است که باید به رسانهها و کارشناسان حق داد که بخشی از حرفهای قلعهنویی مغفول بماند.
این ویدیو دقیقا یکی از همین بخشهاست. ویدیویی که در هیچکدام از کانالهای مجازی و رسانههای رسمی بازنشر نشد و شاید از دید بسیاری از بینندگان تلویزیونی در لحظه پخش برنامه هم مخفی مانده باشد. اما همین چند ثانیه خود به اندازه یک دنیا حرف در دل دارد. جملات قلعهنویی درباره رضایت مردم عینا چنین است: در این چند وقت ۳ چیز از مردم شنیدهام: خسته نباشید، خیلی زحمت کشیدید، ممنون
امیر قلعهنویی خدا را بر صدق گفتارش شاهد گرفت اما حتی بدون این قسم هم میدانیم که او درست میگوید. بدون شک کسانی که با قلعهنویی در این مدت پس از جام مواجه شدهاند همین حرفها را زدند اما این، همه حقیقت نیست.
مردم فقط کسانی نیستند که قلعهنویی در این مدت با آنها سینه به سینه روبهرو شده و بماند که همان عده معدود هم به گواهی خود قلعهنویی شاید تعارف و رودربایستی کردهاند.
بخش تعارف ماجرا به این صورت است که ما ایرانیها قربانی یک فرهنگ غلط هستیم؛ فرهنگی که اجازه نمیدهد حرفهای دلمان را مستقیم و مقابل خود فرد بر زبان بیاوریم. اسمش را احترام یا رودربایستی یا هرچه بگذاریم مهم نیست، مهم نفس عمل است که مانع میشود تا ما مکنونات قلبی خود را صراحتا بر زبان بیاوریم.
و حال ببینید همین تعارف بیدلیل تا کجا کار را خراب میکند. از صبح تا شب در این کشور با مسئولانی روبهرو هستیم که مدام از نظر مردم و حرف مردم صحبت میکنند در حالی که ما به عنوان شنونده، اثری از مردمی که آنها میگویند اطراف خود نمیبینیم! گاه شک میکنیم که نکند مسئولان ما در یک کره دیگر زندگی میکنند و ما جزء مردم ایران نیستیم! البته که حساب آندسته از مسئولانی که خود را به آن راه میزنند و خلاف میگویند، جداست اما بسیارند مسئولانی که گول همین تعارفات مردم را میخورند و فکر میکنند که مردم از آنها راضی هستند. نتیجه این رفتار ما این میشود که مسئولان متوجه اشتباهات و کمبودهای خود نشده و نقاط ضعف کماکان باقی میماند، درست مثل خود مسئولان!
زاویه دیگر مردمی است که قلعهنویی از آنها حرف نمیزند؛ همانهایی که در نظرسنجی خبرورزشی و سایر رسانهها شرکت میکنند؛ آنها که بالای ۷۰ درصد توضیحات امیر قلعهنویی درباره عملکرد تیم ملی را فنی ندیدند؛ همانهایی که در تماسها، پیامکها، در ستون حرف دل یا باشگاه خبرنگاران آزاد ما و در کامنتهای خبرهای مختلف سایت نقدهایشان را به اشتباهات کادر فنی اعلام میکنند؛ همان مردمی که فوتبال را خیلی خوب میفهمند و اصلا با این توجیه قلعهنویی که «فوتبال است دیگر» موافق نیستند.
پس در زاویه نگاه اول باید ایراد بیشتر را متوجه مردمی دانست که در مواجهه با امیر قلعهنویی تعارف و رودربایستی میکنند. البته که او هم در ۶۰ سالگی و پس از ۴۰ سال حضور در فوتبال باید آنقدر آبدیده باشد که بداند به این حرفها نمیتوان اعتماد کرد.
اما از زاویه دیگر که قلعهنویی از مردمی میگوید که به او خسته نباشید گفتهاند، باید بپرسیم کدام مردم! امیر قلعهنویی در طول روز تنها با دوستانش و برخی از مردم، به فراخور کاری که دارد برخورد میکند؛ مثلا مغازهای که امیرخان خرید میکند یا تعمیرکار ماشینش که نمیآیند او را از خود برنجانند. اصلا امیر در این چند روز چند نفر را دیده؟ در دوبی یا ایران؟ اینها نماینده کل مردم هستند؟ از همان فرودگاه که عدهای به استقبال میآیند شروع کنید؛ خب معلوم است آنهایی که ناراضی هستند که اصلا تا فرودگاه نرفتهاند!
چند سال پیش مسئولی بود که میگفت من در خیابان چهره مردم را راضی دیدم؛ از او و چنین مسئولانی سوال میشود که شما از پشت شیشه ضدگلوله ماشین با اسکورت در خیابان مسدودشده کدام مردم را میبینی؟ یا مثلا در ملاقاتهای مردمی یا سخنرانیها مشخصا بخشی از مردم که شما را قبول دارند میآیند نه همه مردم! اگر روزی مسئولی وارد مترو شود و بدون محافظ و واسطه با مردم صحبت کند، شاید بعضی از مردم تعارف کنند اما بالاخره یکی پیدا میشود که با اخم یا رو برگرداندن، نظر واقعیاش را بگوید.
بیشتر بخوانید: