سابقه و جایگاه قطر در فوتبال آسیا اصلا قابل مقایسه با کشور ما نیست، همانطور که امکانات و سرمایهگذاری آنها در مسیر برعکس(!) نمیتوان مقایسه کرد. هر کشور فرهنگ و جغرافیای مخصوص به خود را دارد و بسته به شرایط خود برای هر چیزی تصمیم میگیرد. جمعیت قطر و وسعت این کشور و ... همه گواهی میدهند که ما نمیتوانیم خودمان را با آنها مقایسه کنیم اما...
در همه دنیا و در هر تخصصی در هر تاریخ و در هر جغرافیا، قوانین و اصولی وجود دارند که همه باید از آن تبعیت کنند. در طول تاریخ بزرگترین نامها وقتی این اصول را نادیده گرفته باشند محکوم به شکست بودند و معمولیترین آدمها و تیمها با رعایت این اصول موفقیت را در آغوش گرفتهاند. یکی از همین اصول که در مراجع دینی ما هم بارها نسبت به آن تذکر داده شده این است که انسان از کوچکتر و حتی از دشمنش هم میتواند بیاموزد. کار خوب و حرف خوب را باید دید و شنید حتی اگر از کسی باشد که از او خوشمان نمیآید.
قطر ما را شکست داد و قهرمان شد و در این مسیر کارهایی کرد که باید الگوی فوتبال ما هم قرار گیرد. در فوتبال و زندگی خیلیوقتها شما باید پای تصمیماتتان بایستید. باید از انتخابهایتان حمایت کنید اما مواقعی هم هست که وقتی متوجه اشتباه شدهاید، دیگر ایستادن روی تصمیم و حمایت معنایی ندارد جز خسارت!
قطر قبل از این تورنمنت کارلوس کیروش بزرگ را استخدام کرده بود اما تنها بعد از چند ماه او را کنار گذاشت که اصلا زمان کافی برای محک یک مربی نیست. آنها فقط یک ماه تا شروع جام ملتهای آسیا فرصت داشتند که این هم اصلا زمان کافی برای شناخت مربی جدید و تاثیر او روی تیم نیست.
اما ببینید که همین جابهجایی چطور به قطر کمک کرد و حالا مارکوس لوپس با تیمش قهرمان آسیا شده است. ارزش یک عقبنشینی بهموقع و اصلاح یک تصمیم نابهجا!
هیچکس در دنیای فوتبال نمیتواند کارنامه و توانایی کیروش را زیر سوال ببرد اما یکی از همان اصول و قوانین این است که هر کسی روز خوب و بد دارد. گاهی بزرگترین بازیکنان و مربیان در یک تیم و یک شرایط جواب نمیدهند. گاهی زمان برای تزریق فلسفه آنها وجود ندارد و در مورد کیروش نیز همین اتفاق افتاد اما کار بزرگ را قطریها با شجاعتِ تغییر او انجام دادند.
یادمان باشد که ما هم قبل از جام جهانی سال قبل در همین قطر همین کار را کردیم! اسکوچیچ را کنار گذاشته و کیروش را آوردیم اما در عمل ثابت شد که نتیجه نداد و کیست که نداند در فوتبال نتیجه همهچیز است.
همین حالا در همین جام تصمیمات امیر قلعهنویی نیز با همین نتیجه بررسی میشود. در برابر ژاپن او تعویض نکرد و ترکیبی که گذاشت ستایش شد، چون ایران بازی را برد اما در برابر قطر همان بازیکنان و همان مربی چون باختند، تصمیماتشان زیر سوال است.
و اما مهمترین درس قهرمانی قطر؛ در فوتبال درست مثل سینما توانایی انسانها و داشتن برنامه دو بال موفقیت است. شما اگر بهترین قصه دنیا را به یک کارگردان متوسط بدهید، با بازیگران معمولی یک فیلم معمولی در میآید اما یک قصه متوسط در دست یک کارگردان خبره با بازیگران سطح بالا شاهکار میشود.
در فوتبال هم لااقل در قاره آسیا نامی بزرگتر از کیروش نداشتیم اما وقتی برنامهریزی کشور قطر با فلسفه مرد پرتغالی جور در نیامد، قانون فوتبال مشخص است و در فوتبال هیچ اسمی بزرگتر از تیم نیست. در صورت تضاد و تقابل، نامها باید کنار بروند تا اتحاد تیمها حفظ شود.
قطر تیمی یکدست، یکدل و متحد بود که در زمان کیروش به سمت فروپاشی و دودستگی میرفت. پس دیدید که چقدر راحت او را کنار گذاشتند تا اتحاد تیم برگردد. در فوتبال یک تیم معمولی اما متحد توانایی بردن بزرگترین تیمها با بزرگترین ستارهها را دارد.
انصافا تیم ما هم در این دوره تیم یکدلی بود اما حالا که قطر با اتکا بر همین ویژگی قهرمان شده لازم است که این نقطه قوت را حفظ و در رفع نقاط ضعفمان بکوشیم.
بیشتر بخوانید: رکوردهای تاریخی قطر در جام ملتهای آسیا؛ عنابیها مُزد هزینه کردن را گرفتند/ تمام جوایز تیمی و فردی در حاشیه خلیجفارس ماند!