رئیس باشگاه، مربی، رئیس کمیته سازماندهی محلی، کاپیتان، سفیر؛ وقتی نوبت به خلاصه کردن حرفه فرانتس بکنباوئر میرسد ممکن است فهرست کردن کارهایی که او انجام نداده آسانتر باشد. نفوذ او در داخل و خارج از زمین بسیار فراتر از کشورش گسترش یافته و در تاثیر او به عنوان چهرهای برجسته در تاریخ فوتبال هرگز نمیتوان شک کرد.
او در اواخر دوران حرفهایاش دورههایی را در نیویورک کاسموس و هامبورگ سپری کرد، اما ارتباطش با بایرنمونیخ به مراتب قویترین و عمیقترین است، هرچند همه چیز به راحتی میشد بسیار متفاوت باشد. باشگاه دوران کودکی او مونیخ ۱۸۶۰ بود، اما پس از جدالی بزرگ بین دو رقیب، بکنباوئر ۱۴ ساله تصمیم گرفت به بایرن بپیوندد.
بایرن در پایان دهه ۱۹۵۰ از هیولای بزرگی که اکنون در تمام فوتبال آلمان نفس میکشد، فاصله داشت. بکنباوئر در روزهای ابتدایی دوران بزرگسالی خود به طور غیرمستقیم بهترین فرصت پیشرفت را دریافت کرد؛ زمانی که ۱۸۶۰ در سال ۱۹۶۳ به بوندسلیگا دعوت شد و بایرن مجبور شد بهترین استعدادهای خود را از دست بدهد چرا که قراردادهای حرفهای بزرگ برای بسیاری از آنها بسیار وسوسهکننده بود و باشگاه راهی جز تکیه به نسل جوان نداشت.
بکنباوئر نوجوان در دومین فصل از دو فصلی که خارج از لیگ جدید سپری کرد، ۱۷ گل به ثمر رساند و روز به روز پیشرفت میکرد. در ابتدا از این بازیکن با استعداد و هوشیار به عنوان هافبک استفاده میشد و به زیبایی مسابقات را دیکته میکرد، اما هرچه پیش میرفت از او در عقبتر برای کنترل بازی به روشی متفاوت استفاده میشد.
او ذاتاً رهبر بود. به طور منظم در ترکیب اصلی حاضر میشد، در تیم ملی میدرخشید و قهرمان جهان شد. او حتی در طراحی لاین اول لباسهای تمرینی آدیداس مستقیماً دست داشت و رابطه او با این کمپانی ورزشی دههها ادامه داشت. بکنباوئر پس از آویختن کفشهایش جامهایی با المپیکمارسی، بایرنمونیح و آلمان غربی به عنوان مربی بهدست آورد و بعد رئیس باشگاه بایرنمونیخ شد و پیشنهاد موفقیتآمیز میزبانی جامجهانی ۲۰۰۶ را معماری کرد. میراث او به دلیل دخالت ادعایی در فرار مالیاتی و رشوه برای آرای سال ۲۰۰۶ تا حدودی در معرض خطر قرار گرفت، اما فرانتس همیشه بر بیگناهی خود تاکید کرد.
یکی از ماندگارترین میراث بکنباوئر در فوتبال، پیشگامیاش در رویکردی جدید برای دفاع در نقش «لیبرو» بود. در حالی که دیگران از دفاع سبک «کاتاناچیو» اینتر در دهه ۱۹۶۰ تقلید میکردند، هیچیک به اندازه مردی که از دفاع مالک توپ میشد و به جلو حرکت میکرد، رؤیایی نبودند. عنوان «قیصر» کاملاً برای سبک و شخصیت فرانتس مناسب بود.
بکنباوئر به عنوان مهره اصلی بایرن، چهار قهرمانی بوندسلیگا، چهار قهرمانی جام حذفی آلمان و سه جام اروپا را به دست آورد، و همچنین با تیم ملی قهرمان اروپا و جهان شد و راهی نیویورک کاسموس افسانهای شد. او حتی در ۳۶ سالگی که با هامبورگ به آلمان بازگشت، یک قهرمانی دیگر در بوندسلیگا را به مجموعه خود اضافه کرد. بکنباوئر یکی از سه بازیکنی است که به همراه ماریو زاگالوی برزیلی و دیدیه دشان فرانسوی، جامجهانی را هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی به دست آورد. او جامجهانی را به عنوان کاپیتان در سال ۱۹۷۴ بلند کرد و این شاهکار را به عنوان سرمربی در سال ۱۹۹۰ تکرار کرد. او اولین کاپیتانی بود که جامجهانی و قهرمانی اروپا را در سطح بینالمللی و جام اروپا را در سطح باشگاهی بالای سر برد. نام او در سال ۱۹۹۸ در تیم جهانی قرن بیستم، تیم رویایی جامجهانی فوتبال در سال ۲۰۰۲ و تیم رویایی توپ طلا در سال ۲۰۲۰ ثبت شد و در سال ۲۰۰۴ در فهرست ۱۰۰ بازیکن بزرگ زنده جهان قرار گرفت.
بدون در نظر گرفتن تأثیر خارقالعاده بکنباوئر نمیتوان از فوتبال در آلمان صحبت کرد. همتیمی سابقش گونتر نتزر چند سال پیش گفت: «فرانتس قهرمان ملت ماست. این اتفاق به طور تصادفی رخ نداده بلکه او آن را با سختکوشی و تلاش به دست آورده است.»
بیشتر بخوانید: