وقتی از مایکل اوون خواسته میشود که بهترین لحظه دوران حرفهای خود را انتخاب کند، انتظار میرود که به گل شگفتانگیزش در جام جهانی مقابل آرژانتین، هتتریک برای انگلیس در آلمان یا حتی بردن توپ طلا اشاره کند. پاسخ او اما همه را شگفتزده میکند: فینال جام حذفی سال ۲۰۰۱ که او به تنهایی با دو گل دیرهنگام دراماتیک مقابل آرسنال، جام را برای لیورپول به دست آورد.
مایکل میگوید: «من سعی میکنم به این نسل توضیح بدهم که در کودکی فینال جام حذفی همه چیز بود. هر سال دوستان و خانواده را برای تماشای آن به خانه دعوت میکردیم. بین دو نیمه به سمت باغ میدویدم. ما یک درخت کوچک داشتیم، دور درخت دریبل میزدم و توپ را به گاراژ شوت میکردم و فریاد میزدم: مایکل اوون جام حذفی را برد. این رویای من در کودکی بود. وقتی به مردم میگویم دلم میخواهد این روز را دوباره زندگی کنم طوری به من نگاه میکنند که انگار دیوانه شدهام! اما این حقیقت دارد.»
این دورانی قابل توجه برای مایکل و لیورپول بود. آنها در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ سه جام بردند: جام حذفی و جام اتحادیه و جام یوفا. مایکل در سال ۲۰۰۱ به عنوان بهترین بازیکن جهان شناخته شد، موفقیتهای باشگاهی او با نقش کلیدیاش در پیروزی حیرتانگیز ۵-۱ انگلیس برابر آلمان با سرمربیگری سون گوران اریکسون همراه بود.
مایکل با یادآوری روز جادویی خود خوشحال میشود: «من از فینال جام اتحادیه در فوریه به خاطر رابی فاولر و امیل هسکی کنار گذاشته شده بودم، اما نگران حضورم در جام حذفی نبودم زیرا در آن زمان گلزنی میکردم و به تازگی دو گل مقابل چلسی زده بودم. با آمبرو قرارداد داشتم و آنها در شرف عرضه یک کفش جدید برای فصل بعد بودند که از من خواستند آن را برای فینال بپوشم. در تمرین طول هفته این کفشهای متفاوت را میپوشیدم. تنها مشکل این بود که ژرار هولیه دیوانه خرافات بود. او به من اجازه نمیداد که کفشهای جدید را بپوشم، زیرا با کفشهای قدیمی آتش به پا کرده بودم! آرسنال بازیکنان بزرگی داشت: دیوید سیمن، تونی آدامز، پاتریک ویرا، روبرت پیرس، تیری آنری. آنها احتمالاً کمی بهتر از ما به حساب میآمدند اما در آن سن و سال هیچ ترسی از رقبا نداشتم. زمانی که در جام جهانی ۱۹۹۸ با آرژانتین بازی میکردیم، فقط نام یکی از بازیکنان آنها به نام گابریل باتیستوتا را شنیده بودم و هیچ شناختی از بقیه نداشتم. در کاردیف چندان موقعیت نداشتم اما به این ذهنیت چسبیدم که هرگز پیش نیامده که در یک بازی موقعیت نداشته باشم. سرانجام ضربه ایستگاهی گری مکآلیستر برگشت خورد و فرصت به وجود آمد. ۱-۱ شدیم. وقتی به ساعت نگاه کردم با خودم گفتم آیا فرصت دارم که کار را تمام کنم یا باید به وقت اضافه برویم! ویرا و آنری را میدیدیم که فقط به سمت ما شوت میکردند.» اوون در دو دقیقه پایانی گل پیروزی را زد و از خوشحالی سر از پا نمیشناخت.
از مایکل پرسیده شد که آیا سال ۲۰۰۱ اوج قدرت او بود یا خیر و طبق معمول با صداقت کامل پاسخ داد. «از نظر دستاوردهایم بله اوج فوتبال من بود و چقدر از این موفقیتها با آن گروه فوقالعاده از بازیکنان لذت بردم. اما از نظر عملکرد شخصی، احتمالاً در ۱۸ یا ۱۹ سالگی بهتر بودم. علاوه بر جام جهانی، در نوجوانی دو بار کفش طلای لیگ برتر را نیز برده بودم که دیگر تکرار نخواهد شد. من حرفهام را دو قسمت میکنم. نیمه اول ۱۷ تا ۲۴ با لیورپول و رئال مادرید بود. اما وقتی پایم در بازی با نیوکاسل شکست و سپس در جام جهانی ۲۰۰۶ زانویم آسیب دید، بازیکن متفاوتی شدم.»
آمار حرف او را تأیید میکند. مایکل ۲۸ گل از ۴۰ گل ملی خود را قبل از ۲۵ سالگی به ثمر رساند. اگر آمادگی خود را حفظ میکرد و تعداد گلهایش را دوبرابر میکرد و به ۵۶ رسیده بود و پس از هری کین در فهرست برترین گلزنان تاریخ انگلستان در رده دوم قرار میگرفت. همینطور با لیورپول. او در ۲۴ سالگی با ۱۵۸ گل باشگاه را ترک کرد. اگر این رقم را دوبرابر کنیم به ایان راش به عنوان تنها بازیکن تاریخ آنها که بیش از ۳۰۰ گل زده است، میپیوندد.
مایکل در مورد موفقیت میگوید: «ورزش حرفهای فقط فیزیکی نیست، بلکه ذهنی نیز هست. قهرمان بودن علاوه بر توانایی، فداکاری، ذهنیت، اراده، آرامش و بلوغ کافی برای مغرور نبودن را نیز میخواهد.»
اوون کمی هم در مورد تیم امروزی لیورپول حرف میزند. داروین نونیس ۲۴ ساله است، اما اوون فکر میکند که باید با او مانند یک بازیکن جوانتر رفتار کرد تا ایرادات بازی او را بتوان برطرف کرد. «او هنوز خام است. اگر مربیان لیورپول بتوانند روی او کار کنند میتواند به هر جایی برسد. واقعا خاص است. وقتی توپی به سمت من بیاید حتی در ۴۴ سالگی مجبور نیستم به این فکر کنم که باید چه کار کنم، زیرا میلیونها بار تمرین کردهام. من هنوز میدانم چه چیزی را باید امتحان کنم. احساس میکنم که نونیس نمیداند چه پیش خواهد آمد. اما ارزشش را دارد که برایش وقت صرف شود زیرا واقعا بااستعداد است. نونیس هنوز حفرههای خالی زیادی دارد، اما اگر بتوانید آنها را پر کنید او میتواند بازیکن خاصی باشد.»
بیشتر بخوانید: چرا جان هنری لیورپول را خرید؟/ از شباهت به بوستون تا رقابت جدی با شیاطینسرخ