سهشنبه شب یک بمب اتمی در فوتبال ایران منفجر شد. بمبی که سرتیتر تمام رسانهها بود و مثل یک زلزله ۸ ریشتری فوتبال ایران را زیر و رو کرد. جدول لیگ برتر در صدر دستخوش تغییرات شد و از آن لحظه به بعد تمام اهالی فوتبال دیگر حرفی جز صحبت پیرامون این مسئله و حکم نداشتند! اما این حکم چه در انشا، جملات، متن و چه در تحلیلهای بعدی زوایای پنهانی دارد که باید روی آن تامل کرد. ابتدا خود متن حکم را بخوانید: «با اعلام کمیته استیناف فدراسیون فوتبال، یک امتیاز کسرشده از تیم فوتبال پرسپولیس و چهار امتیاز کسرشده از تیم فوتبال سپاهان توسط کمیته انضباطی به این تیمها برگردانده شد. همچنین رای صادره توسط کمیته انضباطی مبنی بر جریمه ده و چهل میلیاردی دو باشگاه تایید شد. از آنجایی که در مورد کسر امتیاز از باب عدم رعایت دستورالعمل مذکور نصی در مقررات انضباطی وجود ندارد و اساسا طبق اصول حاکم بر فوتبال نتایج باید در زمین بازی رقم بخورد و امتیازات مکتسبه از مسابقات رسمی ثابت و پایدار است، لذا مستند به ماده ۱۰۶ از مقررات انضباطی و دستورالعمل صدرالاشاره ضمن نقض دادنامه معترض عنه در بخش کسر امتیاز، نسبت به سایر بخشها عیناً تایید و اعلام میشود رای صادره قطعی است.»
نتیجهای که از این متن به ذهن هر کس میرسد این است که آرای قبلی کمیتههای دیگر مبنی بر کسر امتیاز از سپاهان و پرسپولیس درست نبود و به همین دلیل این امتیازات به دو تیم برمیگردد، اما آن جریمه مالی کماکان سر جای خود پابرجاست! در تمام دنیا جریمه مالی مثل چاشنی غذا میماند، غذای اصلی قرار است شما را سیر کند و چاشنی تنها مزه را بهتر میکند. در این حکم هم اصل ماجرا آن امتیازات بود و مثل همه جای دنیا بعد از اعلام مجازات اصلی بابت جرم جریمه مالی هم تعیین شده بود که بیشتر نقش بازدارندگی داشته باشد. یعنی متناسب با هر جرم، دادگاه جریمهای را اعلام میکند اما برای آنکه خود فرد یا مجموعه یا دیگران در آینده دوباره مرتکب این اشتباه نشوند، جریمه مالی هم تعیین میشود ولی اینجا مثل همیشه فوتبال ما بدعت شکنی کرده است! وقتی جریمه اصلی لغو شده معنای آن این است که تخلفی صورت نگرفته در این صورت چرا باید جریمه مالی کماکان پابرجا باشد؟ پس باید به صاحبان این تحلیل حق داد که میگویند: «از ابتدا هدف همان جریمه مالی بود و بس»!
البته ما ادبیات موافق ادبیات برخی فوتبالیها نیستیم که همین معنا را در جملاتی دیگر به کار بردهاند اما انگار در اصل قضیه تفاوتی نمیکند، در هر صورت به قول قدیمیها دعوا سر لحاف ملا بود! خیلی هم طبیعی است که بعد از این دیگر کسی دنبال اخلاق و رقابت سالم در فوتبال نگردد، جایی که پول اولویت و ملاک میشود فضایی برای رشد انسانیت نیست. اما یک تحلیل بیشتر مغفول مانده که برخی افراد به آن اشاره کردهاند، تحلیلی که حاکی از سیاسی کاری یا رای سیاسی در فوتبال است. البته سیاست نه به معنای عام آن یا دخالتِ دولت، سیاست به معنای خاص که هر انسان در هر شغلی با هر حرکت و گفتهای میتواند داشته یا نداشته باشد.
در فضایی که مسئولان فدراسیون سکوت کردهاند بروز شایعات محتملترین اتفاق ممکن است و در چنین شرایطی هر کس با هر میزان اطلاعات از قضیه تحلیل خود را دارد. هیچ کدام را نمیشود تایید و نه تکذیب کرد و امیدواریم هرچه زودتر مسئولان مربوطه روشنگری کنند تا حقیقت برای همه مشخص شود.