فضای مجازی یکی از دستاوردهای تکنولوژی در هزاره سوم است که خیلی زود جای خود را در زندگی بشر باز کرد. امروز و در دنیای فعلی بدون موبایل نمیتوان زندگی کرد و هیچ جایی در دنیا نیست که آدمها سرشان داخل گوشی نباشد. اما همین فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به یک دلیل ایجاد شدند و گسترش یافتند، فلسفه وجودی آنها پیدا کردن آدمها توسط یکدیگر بود برای گسترش اخلاق و روحیات خوب. فضای مجازی برای این بود که آدمهای دور از هم درزندگی ماشینی امروز زمانی برای پرسیدن احوال یکدیگر داشته باشند، از حال هم با خبر شوند و اتفاقات خوب را به اشتراک بگذارند. فضای مجازی اگر تبدیل به رسانه شود، اگر تبدیل به محل تصمیمسازی برای فرهنگ اجتماعی شود، چیزی جز مصیبت و خرابی به بار نمیآورد. نگاه کنید و حال و روز امروز جامعه ما و نسل جوان...
فوتبال به عنوان ماکتی از زندگی جامعه آماری خوبی برای بررسی هر پدیده است. در سالهای اخیر تمام تصمیمات برای فوتبال ما در فضای مجازی گرفته شده و آمدن و رفتن آدمها و تخصصها هم بسته به فحاشی در فضای مجازی است! پس عجیب نیست اگر فوتبال ما به این حال و روز افتاده باشد. اما هنوز هم در همین فضای مجازی هستند کسانی که حداقل گاهی اوقات از فلسفه وجودی فضای مجازی استفاده حال خوب را به اشتراک میگذارند. آدمها را پیدا میکنند و به درد هم میرسند.
بعد از دربی با آن همه هیاهو و حاشیه دو مورد در فضای مجازی حال ما را خوب کرد. اول سروش رفیعی که از فعالان این عرصه است با گذاشتن عکس بانوان سالمند استقلالی و پرسپولیسی در ورزشگاه روحیهای خوب به همه تزریق کرد و بعد علیرضا بیرانوند جنبه دیگری از فایده فضای مجازی را به نمایش گذاشت. پسر جوانی که میخواست دستکش او را داشته باشد مثل همه جای دنیا پلاکاردی بالای سر گرفت و بیرانوند او را پیدا کرد و به آرزویش رساند.
یک کلام ختم کلام؛ انسانهای نخستین، بت پرست شدند چون یک ساخته دست خود را در مقام خدایی نشاندند و از او توقع معجزه داشتند. بت ها در آن ایام با چوب و خشت و سنگ بود اما به هر حال مصنوعات دست بشر بودند. بشر امروز فضای مجازی را ساخته و اگر قرار باشد تبدیل به قبله ما شود، فرقی با بت پرستی ندارد....