تقریباً از هر کسی که تا به حال برای تری ونبلز بازی کرده بپرسید همین پاسخ را میشنوید: «او بهترین سرمربی من بود.» مرگ ونبلز در ۸۰ سالگی پایانی غمانگیز بر یک فصل بزرگ در تاریخ فوتبال است.
او پسر شگفتانگیز چلسی بود، یکی دیگر از محصولات خط تولید ایستاند که شامل جیمی گریوز، بابی مور و مارتین پیترز در میان بسیاری دیگر میشد. علیرغم اینکه او تنها بازیکنی است که پیراهن ملی انگلیس را در سطح دانشآموزان، جوانان، آماتورها، زیر ۲۳ سال و بزرگسال پوشیده (دو بار برای آلف رمزی در برابر بلژیک و هلند در سال ۱۹۶۴ بازی کرد) و تقریباً ۶۰۰ بازی برای چلسی، اسپرز، کوئینز پارک رنجرز و کریستال پالاس انجام داد، اما به بازیکنی که از او انتظار میرفت تبدیل نشد. جامهایی هم در این راه کسب شد. از جمله قهرمانی در جام اتحادیه با چلسی در سال ۱۹۶۵ و قهرمانی اسپرز در جام حذفی مقابل باشگاه سابقش.
این انتقال در سال ۱۹۶۹ به لوفتوسرود (استادیوم کوئینز پارک رنجرز) بود که ونبلز را ساخت، انتقالی که آن را «برکت و ثروت» توصیف کرد. تحت هدایت گوردون یاگو مغز فوتبالی ونبلز در زمین تمرین شکوفا شد و بعد از انتقال به پالاس در سال ۱۹۷۴ که فقط نیم فصل ادامه داشت، بازنشسته شد و بلافاصله به سمت مربیگری رفت.
«تیم دهه هشتاد» کریستال پالاس با مربیگری او از دسته سوم به بالاترین سطح رسید و شهرت ونبلز به عنوان یک مربی تاکتیکی مبتکر و انعطافپذیر افزایش یافت. بازگشت غافلگیرکننده به رنجرز در سال ۱۹۸۰ سکوی پرش دیگری برای او به شمار میرود، زیرا او تیم دسته دوم را به فینال جام حذفی برد و گل گلن هادل قهرمانی را برای تاتنهام رقم زد. پیشرفتها ادامه یافت و QPR در اولین فصل خود در بازگشت به لیگ برتر پنجم شد.
در این میان بارسلونا یک سرمربی جدید و هیجانانگیز میخواست و با پیشنهاد بابی رابسون او را به خدمت گرفت و یک افسانه متولد شد. ونبلز با غرور وارد شد و «التل» لقب گرفت. او سیستم بارسا را به سیستم انگلیسی ۲-۴-۴ تغییر داد. درخواست از باشگاه برای جذب استیو آرچیبالد از اسپرز به جای هوگو سانچس مکزیکی، اقدامی شجاعانه بود. او مربی شجاعی بود. جذب نیرو از مجموعه جوانان و بازی تهاجمی با سرعت بالا از ویژگیهای او بود. در اولین فصل او بارسا اولین قهرمانی خود را در لالیگا از سال ۱۹۷۴ به دست آورد. یک سال بعد در دیدار مقابل استوا بخارست در سویا میتوانستند برای اولین بار جام باشگاههای اروپا را بالای سر ببرند. اما بدترین ضربات پنالتی تاریخ باعث شد که رومانیاییها پیروز میدان شوند.
ونبلز در سال ۱۹۸۶ گری لینکر و مارک هیوز را به خدمت گرفت اما هنگامی که درهای بازگشت به اسپرز پس از جدایی اجباری دیوید پلیت باز شد، لینکر را با خود برد، و همچنین توانست پل گاسکوئین را نیز وسوسه کند که به تیمش بیاید. در حالی که اوضاع در زمین خوب به نظر میرسید، باشگاه از نظر مالی در سیاهچاله قرار داشت.
ونبلز هرگز راضی نبود که فقط یک فوتبالیست باشد. او همچنین یک تاجر و صاحب کلوپها و میخانههای مختلف بود اما خیلیها به کسب و کار او مشکوک بودند. او بهترین گزینه برای جایگزینی بابی رابسون به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال انگلیس در سال ۱۹۹۰ بود، اما تردیدها در مورد تجارت او باعث شد که به نفع گراهام تیلور کنار گذاشته شود. حتی زمانی که به جای گراهام تیلور اخراج شده پس از شکست انگلستان در جام جهانی ۱۹۹۴ منصوب شد مسائل حقوقی ادامه داشت. او با آمدنش بلافاصله ذهنیت تیم ملی انگلیس را تغییر داد و انعطاف تاکتیکی را که همیشه به آن شهرت داشت، به کار گرفت. بازیکنان او را بی قید و شرط دوست داشتند.
رئیس کمیته بینالمللی اتحادیه فوتبال انگلیس از تمدید قرارداد ونبلز در دسامبر ۱۹۹۵ امتناع کرد، ونبلز نیز تصمیم گرفت در پایان یورو ۱۹۹۶ کنارهگیری کند. اتحادیه فوتبال انگلیس هم در ماه مِی ۱۹۹۶ گلن هادل را به عنوان جانشین او اعلام کرد، به این معنی که ونبلز بدون توجه به عملکرد خوب انگلیس در مسابقات، چارهای جز کنارهگیری از سمت سرمربیگری نداشت. او در حمایت از بازیکنانش در مقابل انتقادات رسانهای میایستاد، به ویژه پس از عکسهایی که از پل گاسکوئین و چند نفر دیگر در یک کلوپ شبانه منتشر شده بود و خبرنگاران را خائن خطاب کرد.
انگلیس در اولین بازی گروهی با سوئیس مساوی کرد و سپس اسکاتلند را ۲–۰ و هلند را ۴–۱ شکست داد. ونبلز پس از بازنشستگی برد مقابل هلند را به عنوان «هیجانانگیزترین تجربه من در فوتبال» توصیف کرد. انگلستان در مرحله یکچهارم نهایی با پیروزی در ضربات پنالتی از اسپانیا گذشت، و در نیمه نهایی توسط آلمان در ضربات پنالتی حذف شد.
به گفته آلن شیرر که در یورو ۹۶ برای ونبلز بازی میکرد: «دانش تاکتیکی تری بسیار خوب بود و میدانست که چگونه بهترین نتیجه را از ما بگیرد. ما هم به او پاسخ دادیم، به او ایمان داشتیم و بازی فوقالعادهای انجام دادیم». گرت ساوتگیت که یکی دیگر از بازیکنان تیم بود گفت: «تری چشمان من را به چیزهایی باز کرد که قبلا کسی این کار را انجام نداده بود. او از هوش تاکتیکی فوقالعادهای برخوردار است. همه بازیکنان ارشد گروه چیزهای زیادی از او آموختند و این یک دستاورد است.»
ونبلز سرمربی استرالیا شد، اما آنها بازی پلیآف جام جهانی ۱۹۹۸ را به ایران باختند و او سپس در تابستان ۱۹۹۸ به کریستال پالاس برگشت و دورههایی در میدلزبورو و لیدز را نیز به کارنامهاش اضافه کرد و برای مدت کوتاهی در دوران کوتاهمدت استیو مککلارن به نیمکت سهشیرها بازگشت، اما جادو در حال از بین رفتن بود.
پس از مرگ او، فیل مکناتلی از بیبیسی اسپورت نوشت: «یکی از درخشانترین ذهنهای فوتبال و مبتکرترین مربیان از بین ما رفت.» گری لینکر ونبلز را «بهترین مربی انگلیسی که داشتهایم» میداند و او را به پپ گواردیولا تشبیه میکند و میگوید: «او جذاب، کاریزماتیک، شوخ اما در عین حال سرسخت بود. او فوتبال را درک میکرد و مغز فوتبالی خارقالعادهای داشت.»
با مرگ تری دنیای فوتبال در غم و اندوه فرو رفت. بی شک یاد و نام او همواره در تاریخ بازی زیبا جاودان خواهد ماند.