تیم والیبال نشسته مردان کشورمان امروز در بازیهای پاراآسیایی هانگژو کارش را با دیدار مقابل تایلند آغاز میکند. این تیم در گروه B با تیمهای تایلند، قزاقستان و کامبوج همگروه است.
تیمی که با هدایت هادی رضایی رفته تا بار دیگر قهرمانی را از آن خود کند. مقامی که علاقهمندان به والیبال نشسته همیشه از این تیم انتظار دارند. انتظاری که سرمربی این تیم معتقد است باری روی دوش آنهاست.
چند سال است در والیبال نشسته فعالیت میکنید؟
از سال ۵۹ تا الان. دو دوره بازنشسته شدم. از اواخر ۵۹ که والیبال تازه شکل گرفت خیلی اتفاقی وارد آن شدم. چون اول هندبال بازی میکردم با همین پای معلولم قهرمان جوانان ایران و آموزشگاههای کشور شدم. در اواخر سال ۵۹ هم بود که تیم والیبال خراسان خواستند بروند تبریز بازی کنند ولی مربیشان از من خواست که همراه آنها بروم چون خودش نمیرسید. سه ماه به عنوان مربی با آنها کار کردم و بعد از این بازیکنان بهخاطر خلوص و متانتشان خوشم آمد و چون معلولیت داشتم شروع کردم با آنها بازی کردن و از سال ۶۰ در قهرمان کشوری و سال ۶۴ اولین سفر برون مرونمرزی با آنها رفتم. سپس در ۱۳۷۵ با تیم ملی به المپیک آتلانتا رفتم و بهترین بازیکن جهان انتخاب شدم. با خداحافظی کردنم، سرمربی تیم ملی شدم که تا همین حالا ادامه دارد. تا همین الان هم کسی زورش نرسیده من را بیرون کند (با خنده).
بهترین بازیکن و سرمربی جهان شدن چه لذتی دارد؟
از دو جنبه نگاه کنید. من با این بازیکنان زندگی میکنم. یک خانوادهایم. خیلی مظلومند و حق این بازیکنان است که رشد کنند. شما کجا یک تیم را سراغ دارید حتی در سالمها ۳۷ سال رنک یک جهان باشد. این تیم پتانسیل دارد کارهای خارقالعاده انجام دهد. من مربی برایم افتخاری است که با بهترینهای جهان کار میکنم و اگر بهترین مربی جهان شدم در کنار آنها این افتخار را کسب کردم و لذتی توصیفناپذیر دارد. حس میکنم اگر از کنار آنها بروم عمرم کوتاه میشود. دوست دارم همیشه کنارشان باشم حتی در حد یک توپجمعکن.
هیچ وقت شده تصمیم بگیرید ترکشان کنید؟
بالاترین بخش مدیریتی را به من دادند و برایم افتخاری بود که آن هم بهخاطر آنها بود. اولین شرطم این بود که در ورزش جانبازان سرمایهگذاری کنند. نگاه کنید در کشور مدیرانشان ایثارگرند ولی نشانی از ایثار نیست. اینها قهرمان جهان و المپیکند و احترامی که به آنها در خارج از ایران گذاشته میشود، حتی ممکن است کشور ما را قبول نداشته باشند ولی به اینها احترام میگذارند. تنها رشته تیمی هستیم که ثبات دارد. به نظرم تیم ملی به تیمی میگویند که هیچ باندبازی در آن وجود ندارد، هرکس توان داشته هست. جالب این که ما با ۷۰ درصد قدرتمان به بازیهای آسیایی آمدهایم. کدام تیم را اینطور سراغ دارید؟ پس اینها از ویژگیهای یک تیم خوب است.
همیشه یک مربی خوب در عین حال که سختگیری میکند، ارتباط خوبی با شاگردانش دارد، شما در طول این سالها با کدام شاگردتان رابطه خوبی داشتید؟
در این سالها با داوود علیپوریان خیلی خوب بوده، با بقیه هم خوب بود. فکر میکنم تنها رشتهای هستیم که اگر شاگردانم مشکل داشته باشند اول با من مطرح میکنند بعد با مسئولین. در ضمن درخواستهای آنها همیشه معقول است. بعضی مواقع حتی از نظر مالی تأمین نشدهاند ولی سخت تمرین کردند و برای قهرمانی جنگیدهاند. مهمترین حسن آنها رفاقتشان است که آنها را جلو میبرد.
یک مربی تراز اول همیشه پیشنهادات زیادی دارد. این مورد برای شما هم بوده است؟
پیشنهادهای زیادی دارم ولی هیچ جایی را به اندازه ایران دوست ندارم. من کشورهای زیادی میروم چه برای تدریس و چه بازی. الان درجه دو بالاترین لول مربیگری را من تدریس میکنم ولی لذتی که با این بازیکنان میبرم یک افتخاری است. فکر میکنم تا جان دارم کنار این تیم میمانم.
در طول این سالها حساسیت ویژهای در دیدار با کدام تیم داشتهاید؟
همیشه فینالها حساس است ولی به نظر من در نیمهنهاییها حساسیتها بیشتر است چون ببازی مدال نمیآوری. ما دو بار باختیم و سوم شدیم. نکته جالبش این است ما با یک باخت سوم و تیم دیگر با دو باخت به قهرمانی رسید. در جدول پیش میآید. ما الان تیم بسیار خوبی داریم. در هر دوره که به مسابقهای اعزام میشویم انتظار میرود که با تکنیک جدیدی بازی کنیم. من فکر میکنم تکتک بازیها حساس میشود. همه فکر میکنند در هانگژو قهرمان میشویم ولی ضمانتی ندارد. سختترین باری که روی دوش بازیکنان و من است همین انتظار قهرمانی است. خیلی از رشتهها دوست دارند فقط به المپیک راه پیدا کنند یا بعضی رشتهها افتخار میکنند بین ۳۰ نفر سیام شوند اما برای ما دومی هم یعنی شکست. فشار قهرمانی والیبال نشسته روی دوش ما سنگینی میکند. مورد دیگری هم وجود دارد، همه از ما انتظار بهروز بودن و الگو بودن دارند.
در طول اینهمه مدت مربیگری تصمیم اشتباهی گرفتهاید؟
بله، اگر در انتخاب بازیکن بگویید مگر من امام هستم که اشتباه نکنم. اشتباه هم اگر میافتد سهوی است نه عمدی. مثلاً در المپیک توکیو بهترین بازیکن من در اولین بازی و پوئن اول انگشت دستش شکست. آیا من باید زانوی غم بغل کنم؟ یا باید سریع بازیکن دیگری را جایگزین کنم. مربی خوب کسی است که در شرایط سخت بهترین تصمیم را بگیرد. وگرنه در آسانترین حالات همه تصمیم درست میگیرند ولی من هم اشتباه کردم چون انسانم ولی همه چیز نسبی است.
یک مسابقهای را نام ببرید که اضطراب زیاد داشتید؟
ما دو بار در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۲ دوم شدیم. اولین حرفی هم که به یکی از همکارانتان زدم این بود استعفا میدهم. باخت را به گردن میگیرم ولی دیگر آن اشتباه را نمیکنم. باخت و برد در یک تیم همیشه بر گردن مربی و بازیکنان با هم است.
ولی برخی اعتقاداتی دیگر دارند.
بله، الان حاشیههایی که در تیم ملی والیبال اتفاق افتاده را دوست ندارم. هم آقای عطایی اشتباه کرده و هم میلاد عبادیپور. یک زمان یک اتفاقی افتاده ولی گذشته، هر دو از سفره والیبال استفاده میکنند. حرفهایی که بهوجود آمده را باید بین خانواده والیبال حل کرد. خانواده والیبالیها باید در یک اتاق گردهم بیایند و هرچه میخواهند به یکدیگر بگویند. هادی رضایی مگر چه کسی است؟ رضایی کنار این والیبال نشسته شده رضایی. عطایی یا عبادیپور چه کسی هستند، این دو کنار والیبال و تیم ملی کسی شدهاند. من شخصاً به هر دو احترام میگذارم ولی هر مشکلی باید درون خانواده حل شود وگرنه بیرون درز کند بوی بدتری میگیرد.
الان بین همه این بازیکنان کدام یک میتواند جایگزین خوبی برای هادی رضایی مربی قرن شود؟
باید تجربه کنند. هیچ وقت نباید یک بازیکن را از کاپیتانی بیاورند روی نیمکت سرمربیگری بنشانند. ابتدا بازیکنان کنار نوجوانان و جوانان مربیگری را تجربه کنند. سرمربیگری تیم ملی به غیر از کار فنی مدیریت میخواهد.
تا به حال وزرای ورزش زیادی دیدید. کدام دوره وزارت برایتان سختتر بود؟
ما کار خودمان را انجام میدهم. من آقای هاشمی و سجادی را از قبل میشناختم ولی سلطانیفر و علیآبادی را نمیشناختم. من یک خواهش از مسئولان دارم که قول ندهند. اینجا شش تا وزیر آمدند و قول دادند ولی انجام نشد. بابا وعده ندهید. هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر توانستند کاری کنند انجام بدهند. از رهبر که بالاتر نیست. ایشان دستوری دادند ولی هنوز سه وزیر اجرا نکردند.
هادی رضایی خیلی از القاب و اهدافش را به دست آورده، آخرین هدف او چیست؟
من در کار آموزش به عنوان مربی تیم ملی انتها ندارم و میتوانم دانش فنیام را به دیگران انتقال دهم. عناوین زیادی دارم که نمیشود شمرد ولی با همه آنها نمیتوان یک کیلو سبزی خوردن هم خرید. فقط میتوان تجربیات را در اختیار دیگران گذاشت و وظیفهام است چراکه کسب آنها نعمت کنار ورزش جانبازان بودن بود. کنار آنها هادی رضایی شدم. من راضیام و خوشحالم که ایرانیام. یک مطلب بگویم که خیلی خندهآور است. من با ۹ پارالمپیک از صندوق قهرمانان یک میلیون و ۱۲۰ هزار تومان میگیرم ولی یک ورزشکار سالم با یک برنز بالای ۴ میلیون تومان میگیرد.
رفتن خسرویوفا از فدراسیون جانبازان را چگونه دیدید و عملکردش در کمیته ملی المپیک چگونه است؟
در دنیا ثبات مدیریت خیلی مهم است. در ورزش جانبازان اگر رشدی صورت گرفت بهخاطر ثبات مدیریتش بوده است. در مدیریت آقای خسرویوفا صداقت و پاکی حاکم است اما اکنون او ۶، ۷ ماه است رفته به کمیته ملی المپیک و باید به او فرصت داد. خسرویوفای ۳۰ ساله حانبازان با ۸ ماهه سالمها فرق دارد. باید به او زمان داد تا نیروهایش را بشناسد و سلایقش را اعمال کند.
منظور ما این است با رفتن او فدراسیون جانبازان ضرر کرده است؟
بله صددرصد ضرر کرد. من با تمام احترامی که برای مسئولان جدید فدراسیون قائل هستم که خودم هم عضویت اجرایی آن را دارم چونه ورزش ما کوچک شده است.
هدف شما قهرمانی در بازیهای آسیایی هانگژو است؟
هانگژو هدف ما نیست هانگژو گذر ماست به پاریس. بهخاطر همین هم با ۷۰ درصد قدرت میرویم.
کدام مربی والیبال نشسته را در جهان خوب ارزیابی میکنید؟
مربی تیم ملی زنان آمریکا و ایتالیا بسیار خوب هستند. افتخار هم میکنم در قهرمانی جهان از ۲۹ مربی حاضر ۱۶ مربی شاگردان من بودند.
آقای هادی رضایی چه زمانی احساس کرده بین والیبال نشسته و خانوادهاش تعادل را حفظ کرده است؟
من هیچ وقت نتوانستهام تعادل را حفظ کنم. البته من اگر در مشهد مسابقه بوده یا اردو حتماً برای ناهار و شام کنار خانوادهام بودم ولی واقعیتش این است آنها عذاب کشیدند.
*فکر میکنید در پاریس چه نتایجی بگیریم؟
یشترین چیزی که ما را اذیت میکند حاشیه است. البته نه بین بازیکنان و خود تیم بلکه از سیستمهای بیرون. ما را به حال خود بگذارند. مطمئناً توانمندی تیم ما با بقیه تیمها ۲۰ درصد فرق میکند.