بله، ما ملت خوش استقبال و بد بدرقهای هستیم. در نهایت احترام و تعارف با یکدیگر آشنا میشویم اما موقع خداحافظی به کمتر از کتک کاری قانع نیستیم! البته که این جملات طنز است اما یک واقعیت تلخ پشت آن نهفته شده که این روزها در ماجرای بهروز عطایی دیده میشود.
سرمربی تیم ملی والیبال بعد از شکست مقابل جمهوری چک استعفا داد. ایران ۳ بازی مهم دیگر با ایتالیا، کوبا و برزیل میزبان داشت و در نتیجه فدراسیون همان کاری را کرد که همه دنیا در تورنمنتها میکنند؛ دستیار سرمربی یعنی علیرضا طلوع کیان هدایت تیم را به صورت موقت در این سه بازی بر عهده گرفت.
بهروز عطایی چه کار باید میکرد؟ شبانه از برزیل به تهران برمیگشت؟ هتل او تا پایان مسابقات رزرو شده و بلیت برگشتش نیز همراه تیم آماده است، چرا باید این هزینه اضافی را فدراسیون متحمل میشد تا یک نفر برگردد؟ از آن طرف وقتی شما تمام عمرت را در والیبال بودهای چطور میتوانی در شهری باشی که تیم ملی کشورت بازی دارد و تو در هتل بمانی؟ معلوم است که برای تماشا میروی! از طرف دیگر، بازیکنان و مربی موقت چه باید میکردند؟ باید کسی را که تا دیروز سرمربی آنها بوده نادیده میگرفتند؟ این زشت نبود؟