باشگاه استقلال پس از درگذشت ناصر حجازی و منصور پورحیدری، دچار یک خلاء بزرگ شده است. به عبارت بهتر، یک جور پوچی مطلق بعد از آسمانیشدن بزرگانی که میتوانستند مسائل ساده و پیچیده را حل و فصل کنند تا مناقشههایی مانند اختلاف سلیقه مدیر باشگاه و سرمربی تبدیل به موضوعی لاینحل نشود.
جواد نکونام و علی خطیر آنقدر در این زمینه تندروی کردند که بعید بود کارشان تا پایان فصل به صورت مشترک ادامه پیدا کند اما وقتی امروز استقلال بزرگی مانند پورحیدری ندارد -و سایر پیشکسوتان هم بیشتر افرادی منفعل هستند- باید هم آقای میانجی، یکی باشد مثل علیرضا دبیر که خودش هیچ ادعایی در فوتبال ندارد.
کار آنقدر از پایه و ریشه خراب است که دبیر باید وسط ماجرا را بگیرد و نکونام و خطیر را پای یک سفره بنشاند تا بلکه رفاقتی موقتا شکل بگیرد و کار استقلال از این خرابتر نشود. مشخص نیست این میانجیگری کجا را نشانه رفته و آیا تصویری که از نکونام و خطیر ثبت شده، خبر از حل و فصل تمام مشکلات میدهد یا نه، اما آنچه این آشتیکنان را از درجه اهیمت ساقط میکند، تنهایی بیچون و چرای استقلال است. لابد این تیم یک بزرگتر نداشت تا سرمربی و مدیر جوان را مثل علیرضا دبیر دور هم جمع کند و بگوید هر دعوایی دارید به خودتان مربوط است؛ اما آنچه نباید اینجا دچار آسیب بیشتر شود، استقلال و هوادارانش است.
نمیدانیم درباره این روزها چه بگوییم؛ اینکه کاش پورحیدری و حجازی بودند و کار را خودشان درست میکردند یا خوب شد نیستند و این روزگار نامراد را ندیدند...
در همین ارتباط ببینید: