رقابتهای قهرمانی جهان تیراندازی ۲۰۲۲ العین امارات، جمعه بیستم آبان بود. نسرین شاهی از محله سرافرازان مشهد در تپانچه بادی بانوان ماده P۲ به فینال صعود کرد و با کسب مدال نقره موفق به دریافت سهمیه پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس شد تا اولین تیراندازی باشد که در سرزمین عشاق جهان، به عشق زندگیاش (تیراندازی) تیر طلایی بزند.
نسرین شاهی، تیرانداز پارالمپیکی در میان ورزشکاران معلول چهرهای شناخته شده است. ۱۱ سال از عمر خود را روی ویلچر گذرانده اما فراز و نشیب زندگی نتوانسته زمینگیرش کند. دو ماه بعد از آن اتفاق ناگوار زندگی جدیدش را روی ویلچر آغاز کرد. خودش معتقد است بخش دوم زندگی او که شاید از بیرون سخت به نظر برسد، نقطه عطف زندگیاش است. نسرین اتفاقات زندگی را جزئی از سرنوشت هر انسانی میداند و یقین دارد هیچ حادثهای بیدلیل رخ نمیدهد. میگوید: «وقتی تصادف کردم اصلاً نمیدانستم نخاع چه کاری در بدن انجام میدهد. هر وقت فردی را روی ویلچر میدیدم فکر میکردم یا سالخورده است یا از جبهه برگشته. اصلاً تصور نمیکردم که با تصادف هم آدم میتواند ویلچری شود اما وقتی در ۱۹ سالگی با این مسئله روبهرو شدم، سعی کردم واقعیت را بپذیرم. اولش سخت بود اما کمکم خودم را پیدا کردم.»
گفتوگوی نسرین شاهی با خبرورزشی را در ادامه میخوانید.
چه زمانی این اتفاق برایت افتاد؟
شهریور سال ۹۱ در اثر یک سانحه تصادف، ماشین برادرم چپ کرد و من دچار ضایعه نخاعی شدم.
شما اهل مشهد هستی، چرا زادگاهت را دوست داری؟
اول از همه به خاطر حرم مطهر امام رضا(ع) است. اینکه یک شهر گردشگری هم محسوب میشود و شلوغی شهر در تابستانها و در ایام محرم و صفرش را دوست دارم.
همه برای درخواستی به حرم مطهر میروند. شده شما درخواستی داشته باشید و نگرفته باشید؟
چهار سال از ماجرای تصادفم گذشته بود. اعیاد شعبانیه سال۹۵ بود که هر سه روز عید را به حرم میرفتم تا از امام رضا(ع) کمک بخواهم. روبهروی پنجره فولاد نشسته بودم که خانمی با ویلچر کنار من آمد. مشکلم را پرسید. بعد گفت: «با انجمن نخاعیها آشنا هستی؟» تازه آنزمان متوجه شدم که چنین انجمنی وجود دارد. تا آن موقع نمیدانستم که حتی در شهرمان افرادی مثل من هم هستند. شفایی که از امام رضا(ع) میخواستم قرار دادن همین دوستان خوب در مسیر زندگیام بود که باعث شد خودم را پیدا کنم. نیاز نیست شفا دادن فقط فیزیکی باشد. همه جا هم گفتم حتی اگر به من بگویند دو تا پا به تو میدهیم و دوباره برگردی به سالها قبل، جواب میدهم موقعیت و حال خوب فعلیام را عوض نخواهم کرد. دیدگاه و طرز فکرم جوری شد که انگار تازه متولد شدم و کودکی نسرین ۱۰ سالهام.
جامعه ورزشکاران معلول کشورمان خصوصیاتی چون مهربانی، هدفمند بودن دارند که شاید جامعه سالم ما آن را ندارند. این را قبول دارید؟
صددرصد. چون ما با یکسری محدودیتها و نداشتن قدر خیلی چیزها را میدانیم. همیشه گفتهاند زندگی به یک مو بند است و ما این مسئله را حس کردیم و دیدیم در یک لحظه ممکن است خیلی چیزها را از دست بدهی. زندگی آنقدر ارزش ندارد که خودت را ناراحت کنی. پس زندگی را راحتتر میگیریم و لذتبخشتر میبینیم. من بعد از معلولیت معنی زندگی را درک کردم.
تیراندازی نیاز به تمرکز و ارادهای قوی دارد؟
من اصلاً نمیدانستم تیراندازی یک رشته ذهنی است. فقط دوستش داشتم. به مرور زمان این شرایط را درک کرد چون تحقیق کردم، مقاله خواندم و بیوگرافی افراد شناخته شده این رشته را بررسی کردم. البته چون آدم صبوری هستم پس تمرکز لازم را دارم. در کل آدمهایی که هنرمند هستند مخصوصاً اهل نقاشیاند تمرکز خاصی دارند. من هم چون هنر نقاشی را دوست دارم همه این موارد را خدا در من آفریده تا بتوانم در این رشته موفق شوم.
از بین نقاشی و تیراندازی کدام را انتخاب میکنید؟
تیراندازی. البته نقاشی مکمل تیراندازی است. این دو مکمل هم هستند و من در اوقات فراغت نقاشی میکشم و تمرکز ذهنیام را بالاتر میبرم.
اگر بخواهی از فضای تیراندازی صحنهای را نقاشی کنی کدام صحنه است؟
دو تا صحنه توزیع مدال و بالارفتن پرچم.
منظورم در لحظه تیراندازی است؟
فقط هدف سیبل.
شما مدال طلای جهانی و سهمیه پارالمپیک را گرفتهای و خیلیها شما را جایگزین ساره جوانمردی از تیراندازان طلایی پارالمپیک و جهانی میدانند. تاکنون با ساره جوانمردی تمرین کردید؟
بله کنار هم تمرین کردیم و در فینال تیر زدیم. خیلی دختر مهربانی است و حتی در مسابقات کرهجنوبی من را همراهی میکرد. شخصیتش خیلی بزرگوار است. انشاءا... با هم در پاراآسیایی تیر میزنیم و سه سکوی آسیایی را مال ایران کنیم.
شغل رؤیاییات چیست؟
قبلاً در این فازها نبودم که بخواهم شاغل باشم، دنبال آموزش آرایشگری بودم ولی بعد از معلولیت دنبال طراحی لباس و تحصیل دانشگاهی در این رشته هستم.
کدام استعدادت را هنوز کشف نکردی؟
نمیدانم. اینقدر تمرکزم روی تیراندازی است که نمیتوانم به جز پیشرفت در آن فکری دیگر کنم. در هر زمینه اولویت من است. البته هنوز احساس میکنم در نقاشی جای پیشرفت بیشتری دارم.
بیشتر در چه موضوعاتی نقاشی میکنی؟
اوایل با رنگ روغن طبیعت را نقاشی میکشیدم. در حال حاضر هم روی سفالکاری و نقاشی روی آن.
در چه مواردی خوب نیستی؟
من از شنا کردن میترسم و وقتی در اردوها به ما تایم شنا میدهند احساس میکنم نمیتوانم شنای خوب انجام بدهم. چون در بچگی پدرم من را تنها به دریا فرستاد میترسم.
چه چیزی را دوست داری یک بار امتحان کنی؟
پرواز را دوست دارم امتحان کنم. سوار بالگرد شوم و دنیا را از بالا ببینم. به هر حال اینها یکسری فوبیاهاست که دوست دارم بشکنمشان. همچنین از ارتفاع میترسم.
حیوانات را دوست داری؟
دوست ندارم. از سگ اصلاً ولی گربه را تا حدی توانستم تحمل کنم. به نظرم حیوان یعنی فقط ماهی.
آنچه عامل استرست میشود؟
نبود عزیزان یا حال بدشان. از اینکه اتفاق بدی برایشان بیفتد. شاید بروز ندهم چون درونگرا هستم ولی شنیدن حال بدشان من را اذیت میکند.
سه خصوصیت خوب و بد شخصیتت؟
خوب: آرامم. دوست دارم به همه کمک کنم.
بد: دیر عصبانی میشوم ولی وای به حال آن زمان که عصبانی شوم. فکر میکنم در طول عمرم سه بار اینطوری شدم. دوم بیشتر به فکر دیگرانم تا خودم. در واقع نه گفتن به دیگران برایم سخت است.
شعار زندگیات چیست؟
همیشه گفتم باید شاد زندگی کنم. حال دلم خوب باشد.
سنگینی مسئولیت مدالآوری از اینکه جایگزین خانم جوانمردی هستی اذیتت نمیکند؟
توقعی است که دیگران از من دارند آنهم در حالی که خیلی تجربهام از ساره کمتر است. ساره ۱۵ سال است ورزشکار ملی است با مدالهای بسیار ولی من فقط یکسال و نیم است که در ملی فعالیت میکنم و چنین توقعی برای من زیاد است. من سعی دارم خودم را از حاشیهها دور کنم و فقط کار خودم را بکنم. برای رضایت خودم تلاش میکنم نه اینکه بخواهم دیگران را راضی نگه دارم. یک روزی روز ورزشکار نیست ممکن است به مدال نرسم، پس آن روز بهخاطر نگاه بالاتریها نسرین را اذیت نمیکنم.
بزرگترین ترس زندگی و ورزشیات؟
ترس از دست دادن عزیزان. گاهی هم به آن فکر میکنم اما ترس ورزشی اینکه سنم بالا برود و بخواهم ورزش را کنار بگذارم.
به این مسئله فکر کردی روزی بتوانی به دیگران آموزش دهی و از قهرمانیهای آنها لذت ببری؟
باید به آن رشد مربیگری برسی. مثل پدر و مادری که از همه چیز میگذرند تا فرزندشان در آرامش باشد. من هنوز به مربیگری فکر نمیکنم و نه به آن درجه. شاید در سالهایی که دیگر نتوانستم تیراندازی را ادامه بدهم به آن هم فکر کنم.
اگر از تو بخواهند آرزویی کنی که همین الان برآورده شود چه آرزویی میکنی؟
درباره خواهرم آرزو میکنم. من او را در تصادف از دست دادم. اولین بار بعد از ۱۰ ساله اشکم درآمد. موقع عروسکشان، من، خواهر و برادرم و همسرش با خودرو برادرم دنبال خودرو عروس میرفتیم که یکدفعه دنیا وارونه شد. فشار سختی به دستم که سمت شیشه خودرو بود وارد شد و دیگر هیچچیز توی خاطرم نیست. تا چهار روز بعد که دوتا عمل روی بدنم انجام شد چیزی یادم نمیآید. البته اطرافیان میگویند به هوش بودم، ولی هیچچیز توی حافظهام ثبت نشده است، وقتی به خودم آمدم فهمیدم پاهایم را از دست دادهام. گویا من در برخورد با سنگ قطع نخاع شدم. خواهرم ۷ ساله بود و در بین ماشین گیر کرد و زنده نماند.
حالا چرا به آن موقع برگردی؟
من قبل از عروسکشان با خواهرم بهخاطر اینکه لباسهایش را گرد و خاکی کرده بود دعوا کردم. دلم میخواهد به آن زمان برمیگشتم که خواهرم زنده باشد و دعوایش نکنم. احساس میکنم همیشه در هر لحظه کنارم است.
اگر بخواهی به شخصیت خودت از یک تا ۴ بدهی، چه نمرهای را انتخاب میکنی؟
۳، هنوز خیلی از نقصها دارم که باید برطرف کنم.
در سه کلمه خودت را توصیف کن؟
نسرین هدفمند است.
ماشین زمان داشته باشی دوست داری به چه زمانی از زندگیات بروی؟ گذشته یا آینده؟
به دوره یکسالگی تا ۱۰ سالگی.
اگر انتخاب اسمت برعهده خودت بود، چه نامی را انتخاب میکردی؟
گهگاهی بچه بودم اسم نیلوفر را دوست داشتم. اسم من را عمهام انتخاب کردم و آن را خیلی دوست دارم.
اگر بتوانی در یک روز انسان دیگری شوی، آن فرد کیست؟
جای مادرم. برای اینکه خیلی صبور است و دوست دارم در آن روز زندگی را از دیدگاه او ببینم.
اهل فیلم دیدن هستی؟
بله، فیلمهای کمدی و انگیزشی.
کدام ورزشکار ایرانی برای شما اسطوره است؟
زهرا نعمتی. جدا از ساره، زهرا برای من یک بلد است.
یکی از بهترین خاطرههای ورزشی یا تحصیلیات؟
من در سه مقطع تحصیل کردم و خاطره خاصی ندارم. البته حافظه خوبی هم ندارم ولی در اردوها خاطراتی با همتیمیهایم دارم که با یادآوریاش شاد میشوم.
با گرفتن مدال طلا راضی شدی؟
من درگیر اینکه چند تا مدال طلا میگیرم یا روی سکوی پارالمپیک بایستم، نیستم. تا جایی که بتوانم و بدنم اجازه دهد دوست دارم تلاش کنم تا بهخاطر تلاشهایم بهترین نتیجه را بگیرم.
توقع از مدالآوران زیاد است ولی در قبال آن مسئولان خواستههای ورزشکاران را برآورده نکردند.
متأسفانه از ورزشکار فقط عکس یادگاریاش را میدانند. من این مسئله را کاملاً حس کردهام. البته این به مسئولان استانم برمیگردد. انتظار دارم ورزشکار را مجسمه درآمدزا نبینند. آنها حس نکنند که ما را ساختهاند تا برای ما کار کنند و مدال بگیرند. در اردوهای تیم ملی ولی همه چیز خوب است و بهترین امکانات را میدهند ولی معضل تمامی استانهای ماست بعضیها حتی عکس یادگاری را هم نمیگیرند. بعضاً نمیدانند ورزشکار ملی دارند یا برگشتند مدال گرفتهاند. محلیها جمع شدند و به استقبال ورزشکارشان رفتند. بهتر است مسئولان توقعاتشان را براساس دادههایشان داشته باشند. بهتر است برای عکس یادگاری نیایند و عکسها را از گوگل سرچ کنند.
با ورزشکاران جهانی آشنا شدی و ارتباط داری؟
من بهخاطر اینکه زبانم خوب نیست تنها در حد صحبتهایی که مربیمان با آنها میکند ولی با یک ورزشکار ترکیهای صحبت کوتاهی داشتم و برایش پیغام تبریک هم در اینستاگرام فرستادهام.
با کدام ورزشکار خارجی حس رقابت داری؟
کری ندارم. من زیاد نگاه نمیکنم چه کسی در خط تیراندازی ایستاده است. در همین حد که کرهایها مثل مونگ شناختم. من زمانی که مسابقه میدهم همه چیز را فراموش میکنم. مثلاً در مسابقات جهانی امارات وقتی روی سکو رفتم تا مدال نقره بگیرم مربیام داد و فریاد میکرد هورا... سهمیه گرفتی. من گفتم سهمیه چی و او گفت پارا و من یکهو یادم آمد که برای گرفتن سهمیه هم آمدهایم.
صحبت پایانی با مردم و همتیمیها...
اول از همه برای مردم عزیزمان که نگاه بهتری به جامعه معلولین داشته باشند. البته نه همه مردم ولی هستند افرادی که هنوز نگاه تحقیرآمیزی به معلولین دارند و یا اینکه در افکارشان دلشان برای ما میسوزد ولی آنها ما را نمیشناسند. من از شما بیشتر در رفتوآمد هستم بیشتر تلاش میکنم و هدفمندم. اما در ارتباط با ورزش اینکه امیدوارم مردم حداقل روزی یک ساعت ورزش کنند و بدانند که چقدر میتواند روحیه و انگیزه آنها را بالا میبرد.
قول میدهید در پاراآسیایی بهترین نتیجه را بگیرید؟
قول میدهم بهترین نتیجه خودم را بگیرم. آرزو میکنم سه سکو برای ایرانیها باشند.