گفتوگو با داوران فعال کشور همواره سختیهای خاص خودش را دارد هم برای مصاحبهکننده و هم برای مصاحبهشونده. از یک طرف آنها از انجام مصاحبههای فنی منع شدهاند و از سوی دیگر در برخی بزنگاهها باید از خود دفاع کنند و این دوگانگی بعضا موجب آزار و ناراحتی این قشر زحمتکش فوتبال ایران میشود. دربی ۱۰۱ و جایی که محمدحسین زاهدیفر که به میثم معروف است بهجای خورشیدی به میدان رفته و قضاوت مابقی دقایق فینال دربی را عهدهدار شد و اتفاقاتی که برای وی و منزل مسکونیاش رخ داد، بهانهای شد برای گفتوگویی متفاوت با این داور مطرح فوتبال ایران. این چهره از ابتدا تمایلی به بیان جزئیات قضاوت در دربی نشان نداده اما حمله برخی افراد بهمنزل وی دستمایهای شد برای گفتوگو با زاهدیفر که آن را در ادامه میخوانید.
صحبت را از حمله به منزلتان بعد از دربی آغاز کنیم.
اتفاقی که افتاد مربوط به ماهیت فرهنگی مردم شهر ما (برازجان) نمیشود. بالاخره ممکن است یک نفر به هر طریقی برانگیخته شده باشد یا دچار شور لحظهای شده یا به هر دلیلی در یک مقطعی یک تصمیم احساسی گرفته و این کار را انجام داده است. من از کودکی در این شهر زندگی کردهام و ۷ سال میشود که همراه با خانوادهام مستقل شدهام، اما باز هم در محله پدریام زندگی میکنم. جز خوبی چیز دیگری از مردم شهر برازجان ندیدهام. اگر جز خوبی چیز دیگری از این مردم وجود داشت شاید شرایطی بهوجود میآمد که بخواهم محل زندگیام را از اینجا تغییر دهم؛ اما با توجه به شرایطی که بوده و لطفی که مردم این شهر و استان به من داشتهاند متقاعد شدم که اینجا بمانم و اتفاقا یکی از افتخاراتم سکونت در این شهر و کنار همین مردم است. با دلم اینجا زندگی میکنم و معتقدم این اتفاقی که افتاده پای مردم این شهر نیست، چون لطف و محبت آنها همیشه بهقدری بوده که تا آخر عمر شرمنده مردم این شهر هستم. آنها همیشه و درهرحالی در روزهای خوب و بد فوتبالی به من محبت داشته و از من حمایت کردهاند و این ثابت شده است.
هر چقدر هم این صحبتها درست باشد چطور میشود که یک نفر به خودش اجازه میدهد به حریم خصوصی یک داور حمله کرده و به او آسیب بزند؟
شهر ما حدود ۱۲۰ هزار نفر جمعیت دارد. درهرصورت در این میان نیز عدهای پیدا میشوند که هوادار بعضی تیمها هستند و دلشان میخواهد تیمشان تحت هر شرایطی برنده باشد آن هم در بازیای که موسوم به دربی است و از قدیم کریخوانی یک پای ثابت آن بوده است و همیشه بین این دو تیم آن جدلهای قبل و بعد از بازی وجود داشته و دلشان میخواهد تیمشان برنده باشد. حالا اینکه وقتی تیمشان برنده نمیشود ممکن است دچار شور لحظهای شده و حسشان برانگیخته شود. در غیر این صورت بعد از اینکه این اتفاق رسانهای شد، بزرگان شهر و برخی هواداران استقلال و پرسپولیس با بنده تماس گرفته یا به قصد دلجویی حضوری مراجعه کردند یا در صفحات مجازی پیام فرستادند. بهقدری الطاف آنها شامل حال من شد که به یقین میگویم این کار توسط هیچیک از طرفداران فوتبالی و واقعی این دو تیم رخ نداده است.
قبل از دیدار پرسپولیس و گلگهر از هفتههای پایانی لیگ برتر با اشاره به یک سوره قرآن از خداوند خواستید تا کار را برایتان آسان سازد. شما درحالی این کار را کردید که در فضای امروزی برخی بهدنبال استمداد از مسائل پیرامونی و حاشیهای هستند.
این عادت من است و معمولا این کار را انجام میدهم. البته معمولا در اینستاگرام کمتر فعالیت میکنم و بیشتر در واتساپ این پستها را به اشتراک میگذارم و شاید چون آن استوری را در اینستاگرام قرار دادم و رسانهای شد بیشتر بهچشم آمد. من در همه بازیهایی که امسال قضاوت کردم همیشه یک آیه قرآن را در وضعیتهایم در واتساپ گذاشتهام و همیشه بوده است.
البته بیشتر هم دیده شده چون شب یک بازی حساس این اقدام را انجام دادید.
استمداد بدی نبود و از خدا خواستم کارم را آسان کند. هرکسی با توجه به ذهنیتی که دارد مسیرش را انتخاب میکند. احساسم این است که حتی برگی از درخت نمیافتد مگر اینکه خدا بخواهد. ما اگر روز خوب یا بد داشتیم هر دو را خدا خواسته است، البته خوب و بد به تلاش فرد هم بستگی دارد. انسان تلاش میکند و خدا مسیر را جلوی پایش هموار میکند. من هم آن روز احساسم این بود که همه مسائل چیده شده تا یک قضاوت بدون عیب و ایراد محقق شود. کمیته داوران تلاشش را کرده بود تا داورانی را انتخاب کند تا یک بازی بزرگ را به سلامت به پایان برسانند و من و همکارانم هم باید تلاش خود را درجهت تحقق این امر میکردیم. من همیشه در شب قبل از بازی یک دعا یا یک حدیث و آیه را استوری میکنم و از خدا یاری میطلبم که خدایا ما تلاش خود را کردیم و شما هم به ما کمک کن تا انشاءالله حق به حقدار برسد. این مسیری است که سعی میکنم پیش بروم تا اتفاق بهتری بیفتد. خداوند آن روز هم کمک کرد تا مسابقهای که طی سالیان اخیر معمولا پرتنش برگزار شده است به خیر و خوشی به پایان برسد.
بهعنوان یک انسان شناختهشده و متین، دلتان نمیگیرد و ناراحت نمیشوید وقتی در فضای حقیقی یا مجازی به شما و خانوادهتان توهین و فحاشی میکنند. چطور با آن کنار آمدهاید؟
ما به نیمه پر لیوان بیشتر نگاه میکنیم که چه اتفاقات خوبی میافتد. وقتی میبینیم در جامعه بزرگانی وجود دارند که بهواسطه قضاوت در زمین فوتبال با شما با احترام رفتار میکنند یا شخصیت اجتماعی شکل میگیرد که همیشه به این حرفه نگاه ویژهای وجود دارد و طور دیگری به قضیه نگاه میکنند آن قسمت نازیبای فوتبال را میشود نادیده گرفت. اگر اتفاقی در شهر من افتاد و باعث شد تا آن دلنوشته را بنویسم از این دلم شکست که خانوادهام آن صحنه را دیدند. همیشه از خوبیهای فوتبال گفتهام و وقتی خانوادهام بهطور مثال در بازار یا ادارات و هرجای دیگری میبینند که با احترام با من رفتار میکنند به خانوادهام گفتم که این ثمره حضور در ورزش است. در این خصوص باید همه خانواده فوتبال کمک کنند تا فرهنگ فوتبالی ما تغییر کند، در غیر این صورت جایگاه فوتبالی ما بسیار رفیعتر از جایگاه فعلی است و میتوانیم به جاهای بالاتری برسیم. وقتی در قلب اروپا آقایگل یک لیگ معتبر از ایران است یا سالیان سال آقایگل تاریخ فوتبال ملی یک ایرانی است، پس میتوانیم در این رشته به مدارج بهتری هم برسیم.
نسبت به دستمزد بازیکنان و مربیان هنوز هم حقوقهایتان کم است، با این موضوع چطور کنار میآیید؟
کسانی که در داوری فوتبال هستند با دلشان میآیند و هیچکدام بهدنبال حقوق و دستمزد نیستند. وقتی در جامعه داوری پزشک و دکترهای رشتههای دیگر را داریم این نشان میدهد هیچکدام بهخاطر پول بهسمت داوری نیامده و این حرفه عشق و علاقه آنهاست. با وجود آنکه وقت و عمر و سرمایه بدنی خود را میگذارند اما در مقابل حقالزحمه لازم را دریافت نمیکنند. این نشان میدهد که همه داوران با دلشان به این حرفه رو آوردهاند. البته این یکی دو سال دستمزدها بهطرز قابلتوجهی افزایش پیدا کرد اما همین رقم هم با دستمزد هیچ قسمتی از جامعه فوتبال قابل قیاس نیست.
به این موضوع اعتراضی ندارید؟
مدیران ارشد فوتبال باید به این جمعبندی برسند که جامعه داوری یک قشر متفاوت از اقشار دیگر است. شاید آنها هم با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند، اما میشود بهتر به شرایط و داوران نگاه کرد و قشنگتر درباره آنها تصمیم گرفت. اما باید در جایگاه تصمیمگیری باشیم تا بتوانیم دوجانبه ببینیم و تصمیم نهایی را بگیریم.
هیچوقت به زندگی در پایتخت فکر نکردهاید؟
من اینجا ریشه در خاکم و معتقدم هیچوقت انسان نباید اصالتش را از دست بدهد. شاید اگر کسی به تهران یا هر شهر دیگری انتقال پیدا کرده بههردلیلی مثل شرایط کاری یا سرمایهگذاری انتخاب خودش باشد. در داوری چون همه دوستان شغل دیگری دارند، محیط زندگیشان براساس آن شغل انتخاب میشود و باید به این موضوع هم توجه کرد.
اگرچه از ابتدا مایل نبودید درباره دربی اخیر صحبت کنیم اما حداقل درباره تصمیم کمیته داوران و لشکرکشی داوری که در دربی ۱۰۱ شد میخواهیم نظرتان را بدانیم.
قصد ندارم درباره مسائل فنی داوری صحبت کنم. این هم تصمیم کمیته داوران بود. اینها از بزرگان داوری و قطعا سرد و گرم چشیدهاند و از این دست بازیها بسیار دیدهاند و تجربیات زیاد و متفاوتی را پشتسر گذاشتهاند و موارد متفاوتی را دیدهاند و شنیدهاند. بنابراین با درنظر گرفتن جمیع جهات چنین تصمیمی را گرفتند. من هم بهعنوان یک عضو بسیار کوچک جامعه داوری فکر میکنم این تصمیمی بود که میتوانست در آن شرایط به مجموعه داوری کمک کند.
صحبت پایانی...
من مدیون مردم شهرم هستم اگر اتفاقی افتاده مربوط به فرهنگ و ماهیت مردم شهرم نمیشود. این یک اتفاق خاص بوده که شاید با هدف خاصی انجام شده، اما مردم شهر من همیشه من را شرمنده محبتهای خودشان کردهاند.