میتوان چنین گفت که چلسیِ حال حاضر، توسط سو مدیریتِ تاد بولی، اشتباه در به خدمت گرفتن گراهام پاتر و از پسِ او فرانک لمپاردِ خام و بیتاکتیک، بیتجربگیِ هیئت مدیرهای که تاد بولی منصوب کرده و عملکرد ضعیفِ فردی و تیمیِ بازیکنان، آسیب دیده است. هواداران به طور فزایندهای از عدم پیشرفت تیم و رشتهای از نتایج ضعیف، ناامید شدهاند. در این مقاله، نگاهی دقیقتر به برنامهی تاد بولی برای احیای عملکرد باشگاه چلسی، آنچه او بر روی میزِ پیشنهادات ارائه کرده و آنچه طرفداران میتوانند در فصل آینده انتظار داشته باشند، خواهیم داشت. بنابراین اگر طرفدار چلسی هستید، شال آبیِ شیرنشانِ خود را به گردن بیاندازید و با من همراه باشید.
وضعیت فعلیِ چلسی
چلسی، سالهاست که به مانندِ یک نیروگاه برق فشار قوی در فوتبال انگلیس بوده است. این باشگاه چندین عنوان لیگ برتر، جام حذفی و نیز لیگ قهرمانان را به دست آورده است. با این حال، میتوان گفت که فصل اخیر، چلسی، عملکردی سینوسی با بازههای نزولیِ خیلی عمیقی را تجربه کردهاست. این تیم در تلاش است تا جایگاه خود را به عنوان یکی از برترین باشگاههای لیگ برتر انگلیس حفظ کند. عدم توانایی تیم در یافتن فرمول مناسب در مستطیل سبز، منجر به بازیها و نتایح ناامید کنندهی اخیرِ چلسی شده است و آنها در فصل اخیر، واجد شرایط مناسب برای رقابت در بستر جام اتحادیهی انگلستان هم نبودهاند چه برسد به مسابقات بزرگ اروپایی! هواداران، بیقرار هستند و هیئت مدیره باشگاه برای چرخاندن اوضاع، تحت فشاری فرسایشی قرار دارند. در این مقاله، ما وضعیت فعلی چلسی را بررسی خواهیم کرد و اینکه چگونه تاد بولی قصد دارد عملکرد باشگاه را برای صعود به شکوه سابق خود احیا کند.
تاد بولی در پست ریاست باشگاه
انتصاب تاد بولی به عنوان مالک جدید باشگاه چلسی در ابتدای کار، باعث شد که هواداران این باشگاه برای دورهی پَسا آبراموویچ هم امیدوار باشند.
انتصاب بولی اما به خروج قابل توجه چلسی از رویکرد سابقش حتی در رابطه با استخدام مربیان منتج شد. انتصاب او ابتدائاً به طور گستردهای توسط کارشناسان و طرفداران فوتبال مورد ستایش قرار گرفت، که آن را نشانهی جدی بودنِ این باشگاه، در مورد حفظ و بازسازیِ شهرت خود و بازگشت به بالای لیگ تلقی میکردند.
انتصاب بولی امیدهایی را در میان هواداران چلسی به وجود آورد، به امید آنکه که بخت و اقبالِ این باشگاه در فصلهای آینده بهبود یابد. بولی به عنوان مردی مناسب برای مالکیت چلسی و هدایت آن برای بازگشت به بالای لیگ دیده میشد.
تجزیه و تحلیل مسائل در چلسی
با تجزیه و تحلیل مسائل در چلسیِ حال حاضر، مشخص است که عوامل متعددی در عملکرد ضعیف باشگاه در فصل اخیر نقش داشتهاند. یکی از مسائل مهم، مسئلهی عدم ثبات در مربیگری باشگاه بوده است. از زمان عزیمت ژوزه مورینیو در سال ۲۰۱۵، نیمکت سرمربیگریِ باشگاه چلسی، تکیه زدنِ هشت سرمربی مختلف را به خود دیده که هر کدام روشها و استراتژیهای خاص خود را دارا بودند. این امر منجر به عدم انسجام در سبک بازیِ شناسنامهایِ این تیم و مشکل در ایجادِ رویکردی طولانی مدت برای باشگاه شده است.
مسئله دیگر، سیاست نقل و انتقالات باشگاه بوده است. با اینکه چلسی در سالهای اخیر، چندین و چند امضای قرارداد هنگفت با بازیکنان زیادی داشته است اما بسیاری از این قراردادها، انتظارات متصور را برآورده نکردهاند. این امر چلسی را به یک تیم متورم با بسیاری از بازیکنان نامناسب با عدم انسجام تیمی تبدیل کرده است.
علاوه بر این، عدم سرمایه گذاریِ درست در توسعهی آکادمی جوانان در چلسی، در حالی که این باشگاه یکی از موفقترین آکادمیهای فوتبال انگلستان را داشته است. در سالهای اخیر، به تعداد کمی از بازیکنان آکادمی، فرصت ورود به تیم اول داده شدهاست. این امر به جای تمرکز بر توسعهی استعدادهای داخلی، به وابستگی به خریدهای گران قیمت منجر شده است.
نُقصان رهبری و عدم جهت گیری درست در سطوح مختلف این باشگاه، مانند مالکیت، هیئت مدیره و سرمربی باشگاه به وضوح آشکار است. همانطور که پیشتر اشاره شد، چلسی در سالهای اخیر تغییرات مربیان متعددی را پشت سر گذاشته است و این امر منجر به عدم انسجام در چشم انداز و استراتژی بلند مدت این باشگاه شده است.
پرداختن به این مسائلِ کلیدی، میبایست از برنامههای اصلی و نخستینِ تاد بولی برای احیای عملکرد باشگاه میبود. بولی با ادامه دادنِ مسئلهی اخلال در مفهوم مربیگری پایدار (اخراج توماس توخل، استخدام و اخراج گراهام پاتر و بازگرداندن فرانک لمپاردی که خود مثال نقضِ آزموده را آزمودن خطاست)، ایجاد یک سیاست نقل و انتقالاتی غیر واضح، عدم سرمایه گذاری در توسعهی جوانان و عدم ارائهی یک رهبری قوی در سطوح مالکیت باشگاه و ریاست هیئت مدیره، باعث شده است که نظر برخی از هواداران این باشگاه به شال آبیِ موسوم به «افتخار لندنِ» خود، نظر و نگاهی ناامیدانه باشد.
برنامههای تاد بولی برای چلسیِ نوین
اولین برنامهی او، میبایست شناسایی نقاطی میبود که نیاز به بهبود داشتند.
یکی از حوزههایی که او میبایست آن را شناسایی میکرد، عدم انسجام تیم و کار تیمی در زمین بود. شما به عنوان مالک یک باشگاه فوتبالِ بزرگ که رئیس هیئت مدیرهی آن نیز هستید و با افراد دارای پسزمینه یا سابقهی فوتبالی در زمینههای مختلف در ارتباط مستقیم هستید، میبایست این امر را تشخیص بدهید که بازیکنانِ تیمی که مالکیت آن را بر عهده دارید، به عنوان یک «تیم»، بازی نمیکنند و طبیعتاً این مهم، بر عملکرد کلی آنها در مستطیل سبز نیز تأثیر گذار بوده است. برای پرداختن به این موضوع، او یک سری تمرینات تیم سازی و جلسات آموزشی را اجرا کرد که بر بهبود ارتباطات و کار گروهی متمرکز بود.
حوزهی دیگری که تاد بولی میبایست برای شناساییِ آن اقدام میکرد، عدم انعطافپذیری تاکتیکی تیم بود. با توجهِ دوباره به این مسئله که بولی توسط عدهی زیادی از متخصصین فوتبال احاطه شدهاست، او میبایست تشخیص میداد که تیم، بیش از حد به یک سبک بازی متکی است و این باعث میشود که آنها تبدیل به یک تیم «قابل پیش»بینی و «آسان برای دفاع» شوند.
همانطور که اشاره شد، طرح تاد بولی، تمرکزی بر توسعهی استعداد جوان در آکادمی و جوانانِ خریداری شده برای تیم اصلی، همچون انزو، استرلینگ، فلیکس و مودریک نداشته است. او برای پرداختن به این جنبهی مهم، دستور به اجرای مجموعهای از برنامههای آموزشی و توسعهای را داد که تمرکز آن بر بهبود مهارتها و تواناییهای بازیکنان جوان تیم بود، طرحی که به واقعیت نپیوست.
به طور کلی، برنامه تاد بولی برای تغییر اوضاع برای باشگاه چلسی یک برنامه ناجامع بوده است که رد اثر مثبتی نداشته.
اهمیت فرهنگ و روحیهی تیم
اهمیت و پافشاری بر فرهنگ و روحیهی یک تیم به قصد حصول اطمینان از موفقیتِ آن، هرگز امری اغراق آمیز نیست. تاد بولی، رئیسِ تازه منصوب شدهی چلسی، وقتی که زمام ریاستِ این تیم را به دست گرفت، این موضوع را به خوبی درک نکرد.
او میدانست که برای چرخاندن و تغییر چیزها، باید یک محیط کاری مثبت و حمایتی ایجاد کرد که بهترین عملکرد را از بازیکنان به ارمغان بیاورد. بولی سعی کرد تا شناخت بازیکنان خود را در سطح شخصی و درک نقاط قوت، ضعف و انگیزه آنها در اولویت قرار دهد. او ارتباطات آزاد را تشویق کرد و اطمینان داد که همه در روند تصمیم گیری تیم صاحب «تریبون!» هستند. او همچنین فعالیتها و رویدادهای تیم سازی را برای تقویت حس رفاقت و اتحاد در بین بازیکنان اجرا کرد.
اما نتایج تلاشهای بولی در این زمینه مشهود نبود، چرا که عملکرد باشگاه چلسی بهطور قابل توجهی دچار ضعف شد. گویی که اعضای تیم، انگیزهی مضاعفی کسب نمیکردند، با هم بهتر کار نمیکردند و احساس تعهدی نسبت به اهداف تیم نشان نمیدادند. تأکید بولی بر فرهنگ و روحیه تیمی میبایست نقشی کلیدی در تحول چلسی میداشت.
مدیریت بازیکنان
وقتی نوبت به تغییر رویه در یک تیم فوتبال مبارز همچون چلسی میرسد، تاکتیکها و استراتژیهای مدیریت بازیکن بسیار مهم هستند. تاد بولی این امر را به خوبی درک نکرد گرچه میبایست ساعتهای بیشماری را صرف مطالعه فیلمهای بازیها، تجزیه و تحلیل تاکتیکها و همکاری با بازیکنان خود برای تهیه یک برنامه جامع میکرد.
یکی از تاکتیکهای کلیدی که تیم گراهام پاتر تحت مالکیت بولی میبایست به کار میبُرد، استفاده از استراتژیای بدیهی میبود که دفاع و خط میانی تیم مقابل را تحت فشار قرار میداد. میبایست هر طور که شده توپ را در زمین حریف گردش میدادند و ایجاد فرصتهای گلزنی میکردند. این امر به ویژه در برابر تیمهایی با سبک بازی مبتنی بر مالکیت همچون منچسترسیتی میتوانست مؤثر واقع شود، میتوانست ریتم بازیِ آنها را مختل کند و توانایی بازی سازیِ آنها را از پشت محدود کند که اتکا به این مهم، خود میتوانست خبر از به کار بستن یک «تاکتیکِ» تیمی دهد.
از نظر مدیریت بازیکن، بولی و پاتر بر اهمیت ارتباط روشن و ایجاد روابط مثبت با بازیکنانِ خود واقف بودهاند. آن دو میبایست برای پرورش فرهنگ پاسخگویی و احترام متقابل کار میکردند، جایی که بازیکنان «صرفاً و صرفاً» به علت عملکرد خوبشان تشویق میشدند.
پاتر همچنین میبایست در استفاده از تعویضهای درست و پیاده سازیِ سبک بازی چرخشیِ مرسوم، «استراتژیک» عمل میکرد و این اطمینان را حاصل میکرد که بازیکنان را در طول فصل، تازه و با انگیزه نگه میدارد.
تأثیر مالکیت تاد بولی و رهبری گراهام پاتر در چلسی
تاد بولی از زمانی که به عنوان رئیس این باشگاه، این مسئولیت سنگین را به عهده گرفت، تأثیری منفی در عملکرد باشگاه چلسی داشتهاست. او تصور میکند که به عنوان «یک ایجاد کنندهی حس جدید» از نظم و انضباط، و حرفه ای بودن و پاسخگویی به تیم و بهبود عملکرد تیم در داخل و خارج از میدان تبدیل شده است.
تحت مالکیت بولی و هدایت مفتضحانهی پاتر، باشگاه نیز تصور میکرد که گامهای قابل توجهی در جهت دستیابی به اهداف بلند مدت خود برداشته است.
یکی از قابل توجهترین تغییرات منفیای که بولی و پاتر برای باشگاه به ارمغان آوردند رویکرد امضای قرارداد کورکورانه با بازیکنان بود. آن دو، چندین بازیکن جوان و با استعداد را به خریداری کردند و قصد این را داشتند تا تمرکز خود را بر توسعهی مهارتها و تواناییهای این بازیکنان در سایهی خود را قرار دهند. این امر باعث عدم موفقیت چلسی در فصل اخیر شد.
بولی علاوه بر تصورش از تمرکز بر بهبود عملکرد تیم، ثبات مالی باشگاه را نیز در اولویت قرار داد، مسئلهای که با مرور خریدهای بولی، بیشتر، خنده دار به نظر میرسد. او در نظر خود سخت تلاش میکرد تا جریان درآمد باشگاه را افزایش دهد، مدیریت مالی آن را بهبود بخشد و این تیم را در موقعیت مالی قویای قرار دهد، که به آنها امکان سرمایه گذاری در پروژههای بلند مدت مانند آکادمی جوانان خود را میداد.
نتایج!
برنامهی تاد بولی برای احیای عملکرد باشگاه چلسی مدتی است که در حال انجام است و به جرات میتوان گفت که هیچ پیشرفت ضمنیای حاصل نشده است.
تحت مالکیت بولی و سرمربیگریِ پاتر و بازگشت لمپارد، چلسی چندین بازی مهم را باخته است.
در خارج از زمین، بولی تلاش کرده است تا زیرساختها و امکانات باشگاه را بهبود بخشد. او قصد سرمایه گذاری بر تجهیزات آموزشی را کرده و منتظر رصد این پیشرفتهاست اما متأسفانه گویی که کسی وجود ندارد که آن «تلنگرِ» لازم را به بولی بزند.
در مجموع، برنامههای بولی برای احیای عملکرد باشگاه چلسی تاکنون کیلومترها با عبارت «موفقیتآمیز» فاصله داشته است. این تیم خوب بازی نمیکند، بازیهای کمتری را برنده میشود و نیروی محرکهی لازم را ندارد.
چشم انداز آینده برای چلسی
نتیجتاً، برنامه تاد بولی برای احیای عملکرد چلسی یک استراتژی ناقص بوده است که پتانسیل بازگرداندن روزهای شکوه این باشگاه را ندارد. اقداماتی انجام شده، سرمایه گذاریهایی صورت گرفته اما در حال حاضر، احوال چلسی، بسیار ناامید کننده است.
علاوه بر این، تراز ثبات مالی باشگاه بهبودی نیافته است و طبیعتاً این مسئله، این اجازه را نمیدهد تا منابع بیشتری برای «توسعه»، اختصاص یابد.
با این حال، توجه به این نکته مهم است که موفقیت، یکشبه حاصل نمیشود و حامیان، باید صبور بوده و به روند کار اعتماد داشته باشند، زیرا در این مسیر موانع و چالشهایی وجود خواهد داشت.
با نگاهی به آینده، این امید میرود که چلسی، بار دیگر، یک نیروی غالب در دنیای فوتبال باشد. این باشگاه نیازمند یک تیم رهبری قوی، بازیکنان با استعداد و یک نقشه راه روشن برای موفقیت و قرار گرفتن در مسیر درست است. هواداران میتوانند منتظر زمانهای هیجان انگیز پیش رو باشند و میتوانند امیدوار باشند که باشگاه در سالهای آینده، غنائم و تمجیدهای بیشتری را به خانه بیاورد. پیشنهاد میشود که هواداران این باشگاه، سَر زندگیِ داشتن آن شال آبی رنگِ شیرنشانِ «افتخار لندن» را در خون سرخ خود حفظ کنند.
چالشهای پیش روی باشگاههای حرفهایِ فوتبال بسیار زیاد است و مقابله با آنها، نیازمند حضور یک تیم کارشناسیِ چند وجهی و همه جانبه میباشد. ما مشتاقانه منتظر دیدن ثمرهای مثبت از چلسیِ تاد بولی هستیم و امیدواریم که چلسی بار دیگر تبدیل به یکی از باشگاههای الهام بخش در فوتبال حرفهایِ اروپا و جهان شود.در عین اینکه چلسیِ حال حاضر را بررسی کردیم، امیدوارِ یافتن شانسی جدید و سَر بَر آوردن ققنوسِ چلسی، از تودهی عظیمِ خاکسترِ توصیف شده، برای آبیهای لندن هستیم.
داود پیشگاهپور| باشگاه خبرنگاران آزاد