چند ماه قبل بود که بیسروصدا و بیحاشیه سرمربی تیم ملی سوئد شد. درست مثل آن نیمهشب در المپیک ۲۰۱۶ ریو که نفر چهارم شد و همه را شگفتزده کرد. بیشتر ما به شوق بازی او و مدالآوریاش در المپیک نیمهشب را بیدار مانده بودیم و این اتفاق درحالی افتاد که او با دست خالی و بدون حتی یک سالن تمرین اختصاصی، در بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان چهارم شد و با رقبایی جنگید که با بالاترین سطح امکانات فقط برای گرفتن مدال آمده بودند و هیچدغدغه دیگری نداشتند. اما ساختن شگفتی و بیحاشیه بودن یکی از مهمترین ویژگیهای مجتبی عابدینی بود و هست. کاپیتان سابق تیم ملی شمشیربازی اسلحه سابر ایران که پس از دریافت چند پیشنهاد برای مربیگری از کشورهای مختلف، حالا سرمربی تیم نوجوانان و جوانان سوئد است و تیمی ساخته که کمتر کسی فکرش را میکرد.
اول از همه از درد قدیمی کتفتان شروع کنیم. اوضاع این مصدومیت قدیمی چطور است؟
درد کتفم خیلی بهتر شده. البته نیاز به عمل داشت ولی دکترها پیشنهاد دادند که اگر عمل نکنم خیلی بهتر است چون حدود ۲۵ درصد پارگی دارد، دکترها گفتند برای عمل جراحی باید کل تاندون پاره شود و دوباره دوخته شود. من عمل نکردم و سعی کردم آن را تقویت کنم. الان دردش آرام است البته بعضی اوقات اذیتهایی دارد ولی شکر خدا خیلی بهتر است.
وقتی ایران بودی، پیشنهادهایی برای مربیگری از کشورهای مختلف داشتی.
بله سه یا چهار پیشنهاد از کشورهای دیگر داشتم.
چرا سوئد را انتخاب کردی؟ گفته بودی ۷ ماه بعد از اینکه سوئد به شما پیشنهاد داد، آن را قبول کردی.
سوئد را انتخاب کردم چون این کشور در اسلحه سابر ضعیف است، اما در اپه و فلوره خوب هستند و پس از چند سال در مسابقات قهرمانی اروپا در بخش جوانان مدال نقره انفرادی گرفتند. من سابرشان را شروع کردم و دوست داشتم به کشوری بروم که در سابر خیلی قوی نباشد تا بتوانم از پایه آن را بسازم. پس از گذشت هفتماه از پیشنهادشان به آنها جواب مثبت دادم و اینجا کارم را شروع کردم. الان حدود ششماه است که اینجا کار میکنم.
شما سرمربی سابر نوجوانان و جوانان سوئد شدید. امکانات آنجا چطور است و چه مسابقاتی پیشرویتان است؟
بله، من مربی تیم نوجوانان و جوانان شدم. چون سابر نداشتند و در این چند ماه توانستم بچههایم را به چند مسابقه جهانی ببرم. مسابقات قهرمانی جوانان و نوجوانان جهان که در بلغارستان برگزار شد، مسابقات قهرمانی نوجوانان و جوانان اروپا که در استونی برگزار شد و ... نکته مهم این است که اینجا برای آیندهشان برنامهریزی میکنند و میخواهند که شمشیربازیشان در اسلحه سابر را همسطح با اسلحه اپهشان کنند. اینجا تمام کارها با برنامه جلو میرود و نظم حرف اول و آخر را میزند. امکانات خیلی خوبی هم برای شمشیربازان فراهم است. درحالحاضر بعد از مسابقات قهرمانی جهان به مسابقهای نرفتیم تا بچهها را با یک ریکاوری بهحدی برسانم که دوباره با قدرت آغاز کنیم. الان منتظر تقویم فدراسیون جهانی در بخش نوجوانان و جوانان هستیم تا برای آن مسابقات برنامهریزی کنم و کار را جلو ببریم.
الان و با گذشت این چند ماه از انتخابتان راضی هستید؟
حضور در اینجا انتخاب خودم است. دارم اینجا کار میکنم و خداراشکر همه چیز خوب است. البته هم راضیام و هم ناراضی. ناراضی بودن بهخاطر آن است از کشور خودم دورم ولی خدا را شکر میکنم. اوضاع خوب است و من دارم تلاش میکنم. این تلاش کردن برای من خیلی مهم است.
گفته بودی دوست داری در ایران کار کنی، همانطورکه قبلا کار کردی و با تیم جوانان مدال هم گرفتید. ممکن است روزی به ایران برگردی و دوباره اینجا ادامه دهی؟
امید دارم که یک روز برگردم و برای کشورم کار کنم و منتظر آن روز هستم. هیچجا وطن آدم نمیشود و من هم دوست دارم برای وطنم کار کنم. امیدوارم که این اتفاق بهزودی بیفتد و من بتوانم در ایران مربیگری کنم. دوست دارم در ایران تیمی از نوجوانان و جوانانی بسازم که مدالآور باشند، در دنیا پادشاهی کنند و مدالهای جهانی و المپیک بگیرند.