فیل توماس در نشریه «سان» مینویسد:
این ورزش همیشه قبیلهایترین ورزش بوده است. ورزشی که در آن ۹۰ دقیقه بازی، حال و هوای یک هفته را میسازد. تا ابد تحت تأثیر احساسات. و در طول چند روز گذشته، ما نمونههای زیادی از غالبترین نیروی بشری را دیدیم: حسادت.
موافق نیستید؟
به واکنش بزرگترین رقبای منچسترسیتی در زمانی که لیگ برتر آنها را به ۱۱۵ مورد نقض قوانین مالی متهم کرد، نگاهی بیاندازید و دوباره فکر کنید.
از اولدترافورد تا آنفیلد، از استمفورد بریج تا شمال لندن، صدای مالیدن کف دستها به هم و شادی کردن به گوش میرسد. کسانی که مدتها بود مشتاق تماشای مرگ بهترین تیم دهه گذشته بودند به هدف خود رسیدند. برخی حتی خواهان سقوط آنها به دسته پایینتر هستند. چقدر دوست دارند که شیخ منصور و گروه ابوظبیاش که افرادی مانند پپ گواردیولا، کوین دیبروینه و ارلینگ هالند را به لیگ برتر آوردهاند، از شهر رانده شوند.
خوب، آیا همه کسانی که اکنون به دنبال خون هستند، هیچ حس مسخرهای ندارند؟ انگار نمیدانند یک مالک بد چگونه است.
به کسانی که همیشه بیشترین کنایهها را در مورد مدل و روش سیتی زدهاند نگاه کنید. بهتر از این نمیشود حسادت آنها را اثبات کرد. با ۴ مایل آنطرفتر و از اولدترافورد شروع کنیم که مالکش خانوادهای است که مورد نفرت هواداران است و الان تصمیم به فروش باشگاه گرفته است.
در خیابان ایست لانکس رود در لیورپول، که هوادارانش به شدت سرخورده شدهاند و مالک آنها هم به دنبال خریدار میگردد. یا مثلا چلسی که مالک جدیدش ایدههای کسی را قبول ندارد و حرف حرف خودش است. یا تاتنهام که به سختی میتوان آنها را جدی گرفت؛ چراکه در هر بازی خانگی صدای «لوی باید برود» به گوش میرسد.
و بعد سیتی. با مالکی که مسلما محبوبترین مالک است، به خاطر کارهایی که برای باشگاه و جامعه انجام داده است.
پیش از آمدن شیخ منصور اطراف ورزشگاه اتحاد متروکه و کثیف بود. خیابانهایی که اگر کسی پشت چراغ قرمز فراموش میکرد در ماشینش را قفل کند مهمانی ناخوانده سوار ماشینش میشد. جایی که مردم محلیاش در دهه ۱۹۸۰ به عنوان بخشی از طرح پاکسازی زاغهنشینها به دیگر نقاط شهر منتقل میشدند. حتی خاک اطراف اتحاد هم مسموم بود.
اما اکنون بهترین خانههای منچستر در این مکان محبوب ساخته شدهاند و بازدید از استادیوم سیتی و خیابانهای اطرافش یکی از بهترین تجربهها را نصیب هواداران جهان میکند. باشگاهی که مالکانش بیشتر از هر بنیاد و نهادی به ارتقای فوتبال زنان کمک کردند و امکانات فوقالعادهای برای ورزشکاران فراهم کردند. با این وجود، این مالکان متهم شدهاند به اینکه بیش از حد مجاز پول به باشگاه خود وارد کردهاند.
آیا کسب و کار دیگری وجود دارد که در آن تا این اندازه در میزان سرمایهگذاری که میتوانید انجام دهید محدود باشید؟
جالب است بدانید که دولت بریتانیا پس از اعلام «از سرگیری روابط» با کشور خلیج فارس، به دنبال سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد پوندی امارات متحده عربی است. بنابراین پول ابوظبی به وضوح برای آنها خوب است، اما نه برای خرج کردن در لیگ برتر.
آیا تا به حال نمونه بهتری از قوانین دیوانه کننده فیرپلی مالی فوتبال وجود داشته است؟ این قوانین باید در راستای تمرکز بر کلاهبرداران باشد، نه تلاش برای به دام انداختن کسی که فوتبال را غرق میلیون میلیون پول میکند. بله، سیتی با انتصابات مدیریتی خود اشتباهاتی کرده، اما خوبیها بسیار بیشتر از بدیها بوده است. برای حامیانشان هم همینطور. هیچ چیز نمیتواند فراتر از حقیقت باشد. داشتن مرزهای مالی خوب است و تا زمانی که بحث افراد مناسب مطرح باشد، هیچ کس با آن مخالفت نمیکند.
یک ضربالمثل قدیمی استرالیایی وجود دارد که میگوید با بالا آمدن هر قطره همه قایقها بالا میروند. اما در لیگ برتر به نظر میرسد که رقبای حسود و قوانین مسخره بیشتر قصد دارند آنها را غرق کنند.
این مطالب را هم بخوانید: