حسن روشن، بازیکن اسبق تیم استقلال و تیم ملی کشورمان در گفتوگو با خبر ورزشی، درباره موضوعات روز فوتبال اعم از بحث خلیج فارس و تورنمنت عراق، ماجراهای تاسف باره آکادمی فوتبال در شهر مشهد و اخراج سیاوش یزدانی اظهاراتی را مطرح کرد.
نظر شما درباره اخراج سیاوش یزدانی از سوی ساپینتو چیست؟
ظاهراً این دو نفر در پاییز امسال یک مشکل کوچک با هم پیدا کرده بودند. اگر این مشکل یک هفته پیش اتفاق افتاده بود میگفتیم ساپینتو میخواسته تلافی کند، ولی اگر غیر از این بوده باید دید این آقا با خودش چند چند است.
چطور؟
وقتی شما تصمیم میگیرید بازوبند کاپیتانی را بر دست یکی از بازیکنان تان ببندید یعنی او را نماینده خودتان در بین بازیکنان کردهاید. همانطور که مربی نماینده مدیرعامل است، مدیرعامل نماینده هیئت مدیره و به همین ترتیب. بنابراین اخراج کاپیتان تیم، آن هم با یک اشتباه که هر چقدر هم بگوییم به تیم لطمه زده باز هم توجیه پذیر نیست و بیشتر از هرچیز خود سرمربی را زیر سوال میبرد. اگر ساپینتو سیاوش را قبول نداشت از اول نباید به او بازوبند میداد یا اصلاً در ترکیب قرار میگرفت. سرمربی نمیتواند به این راحتی کاپیتان تیم را که نماینده خودش است اخراج کند.
میدانید که گفته میشود سیاوش یزدانی و برخی دیگر از بازیکنان استقلال قراردادهای هنگفتی با باشگاه بسته بودند؟
به هر حال فرقی نمیکند فقط باید بابت بسته شدن این قراردادها که من هم شنیدم ارقام قابل توجهی برای آنها هزینه شده به هیئت مدیره تبریک گفت. چون قطعاً فرد یا افرادی ذینفع بودهاند وگرنه چنین رقمهایی برای چنین بازیکنانی معقول نیست.
چرا چنین شرایطی به وجود میآید؟
برای اینکه باشگاه کمیته فنی ندارد. برای اینکه دلالها دوست ندارند باشگاه کمیته فنی داشته باشد. به مربی و مدیرعامل دستور میدهند "کمیته فنی، بی کمیته فنی"! چون اگر کمیته فنی باشد مو را از ماست میکشد. آن وقت هرکسی نمیتواند ۲۵ میلیارد تومان قرارداد ببندد. خیلی از بازیکنان ۲۵ میلیاردی استقلال ارزش واقعی شان ۴میلیارد است.
اتفاق تلخی در مدرسه فوتبالی در شهر مشهد رخ داد. شما به عنوان کسی که سالها در آکادمیهای داخلی و خارج از کشور (امارات) فعالیت کرده اید، علت بروز چنین اتفاق تلخی را در چه چیزی میدانید؟
متاسفانه نظارت نیست! نظارت بر چنین مراکزی که کودکان نوجوانان و جوانان در آنها حضور دارند باید ده برابر بیشتر از مکانهایی باشد که بزرگسالان در آن رفت و آمد دارند. جایی که نوجوان و نونهال در آن حضور دارد باید روانشناس وجود داشته باشد.
بیشتر در این باره توضیح میدهید؟
من سالها در کشور امارات و در همین ایران خودمان آکادمیهای مختلفی را در دست داشته ام. همه جا اصل و مبنای کار من بر این بوده که نظارت بر مربیان و اعضای کادر اجرایی آکادمیدقیق و بیشتر از هر جای دیگر باشد. همین چند سال پیش بود که در آکادمیباشگاه استقلال ماجرای آن پیشکسوت را رو کردم و مشخص شد چه اتفاقاتی افتاده که نمیخواهم دوباره به گذشته برگردم. چون آقا هم توبه کرده و البته الان به مشکلات دیگری گرفتار است ولی به طور کلی روش کار در آکادمیها این نیست که ما در کشورمان داریم.
چه روشی در ایران به کار برده میشود؟
اینجا عدهای با استفاده از نام فوتبالیستهای بزرگ، آکادمیمیزنند ولی فردی که اسمش بالای در آکادمیخورده سالی یک بار هم به آنجا سر نمیزند. پدر و مادرها هم برای آینده فرزندشان دلخوش به این هستند که بچه خودشان را به مدرسه فوتبال فلان بازیکن صاحب نام فرستاده اند ولی اتفاقات عجیب و غریب که کم هم نیست یکی بعد از دیگری رو میشود!
درباره این اتفاق در مشهد بگویید. توقع داشتید از شهر مشهد چنین ماجرایی به گوش تان برسد؟
باعث تاسف است که در شهر مذهبی مشهد که مذهبی ترین شهر کشور ایران است شاهد چنین اتفاقی هستیم. البته من این را به فال نیک میگیرم.
چطور؟
چون که شاید باعث شود مسئولان ذیربط نظارت شان در این اتفاقات را دقیقتر و عمیقتر کنند. شاید صدای پدر و مادران مشهدی که فرزندانشان در این آکادمیبوده اند باعث شود میز افرادی که مجوز چنین آکادمیهایی را صادر میکنند بلرزد و برای یک دقیقه خودشان را جای این پدر و مادرها بگذارند.
چطور میتوان جلوی چنین اتفاقاتی را گرفت؟
مربی سنین پایه باید روانشناسی شود. روانشناسی مربیانی که با بچهها کار میکنند مثل بقیه عادی نیست! آنها باید در ارتباط با انحرافات اخلاقی مورد روانشناسی دقیق قرار بگیرند. شاید شما در روز با ۱۰۰ نفر برخورد داشته باشید و متوجه هیچ رفتار خاصی نشوید اما روانشناس کافی است ده دقیقه با یک نفر صحبت کند تا متوجه شود طرفش دارای مشکل انحراف اخلاقی هست یا نه! در همه آکادمیهای فوتبال در اروپا و کشورهای پیشرفته اعضای آکادمیاز مربی و کمک مربی، کادر پزشکی و بقیه همه باید تست روانشناسی - اخلاقی بدهند. در غیر این صورت اگر ذره ای انحراف اخلاقی داشته باشند سازمان ناظر اجازه فعالیت به آنها نمیدهد.
موضوع مهم دیگر این روزها تبریک اینفانتینو به کشور عراق بابت قهرمانی در تورنمنت اخیر با نام جعلی خلیج عربی بود! چرا اینفانتینو باید چنین تبریکی بگوید؟
این آقای به ظاهر محترم بنده پول است! اینفانتینو با کارهایی که در جام جهانی قطر انجام داد ثابت کرد چشمش به پول عربها خورده و دست و پایش را گم کرده. الان هم اگر کاغذی جلویش گذاشتند تا این واژه غلط و اشتباه را بخواند نباید این کار را میکرد. حالا که کرده ما باید بگوییم او بی سواد است. هر فردی در دنیا با کمترین سواد آکادمیک این را میداند که پرشین گلف، همان خلیج فارس است و خلیج فارس همان پرشین گلف. هیچجای تاریخ کسی نگفته خلیج فارس اسمش چیزی غیر از این است. همانطور که قبلاً به خبر ورزشی هم گفتم وقتی جرج بوش میگوید پرشین گلف یعنی آمریکا هم میگوید خلیج فارس. اینفانتینو هم ثابت کرد آدم همین کشورهای عربی است.