نیمکو فرح از طریق پسرش «احمد» به نشریه «سان» گفت که به دلیل تغییر لحظه آخری در برنامه سفرش به بریتانیا، مجبور شد مو فرح را با خودش بیاورد. به او گفته شده بود که در ویزایش نام سه فرزند آورده شده، بنابراین وقتی بچه سوم نتوانست به این سفر برسد، سِر مو که آن زمان ۹ ساله و اکنون ۳۹ ساله است را به جای او با نام جعلی «مو فرح» با خودش به لندن آورد.
احمد ۳۳ ساله پس از افشاگری مو فرح گفت: «مادرم هیچ کار اشتباهی انجام نداد. او زن جوانی بود که دو فرزند خردسال داشت و به او کاغذی داده بودند و گفتند «آن شخص را بیاور». او مجبور به این کار شد. به او گفته بودند که اگر در ویزا نام ۳ فرزند آورده شده باشد و تو با دو فرزند بیایی، تو را به کشور راه نمیدهند. مادرم همه چیز را به خطر انداخته تا او را با خودش بیاورد و مانند پسرش با او رفتار کرد.»
محمد فرح واقعی در شرق آفریقا رها شده بود در حالی که پسری که نام او را یدک میکشید به یکی از بزرگترین ورزشکاران بریتانیایی در تمام دورانها تبدیل شد.
احمد گفت که مادرش قول داده که با تمام این اتهامات مبنی بر قاچاق مو فرح و بدرفتاری با او، مبارزه کند. پلیس در حال بررسی موضوع است. احمد افزود: «پدرم (مختار فرح)، به لندن مهاجرت کرده بود و ترتیبی داد مادرم ویزای بریتانیا را بگیرد و با من و برادرم «وهیب» به لندن بیاییم. پدرم همچنین برای پسر بزرگترش (که حاصل ازدواج اولش بوده و نام واقعیاش محمد فرح است) و در آن زمان در نایروبی کنیا زندگی میکرد، هم ویزا گرفته بود. اما محمد به دلایلی که به طور کامل توضیح داده نشده، نتوانست به موقع به آنها ملحق شود و برنامه جایگزین کردن یک کودک دیگر به جای او طراحی شد.» احمد از طرف نیمکو گفت که مادر سِر مو به نام عایشه، که در سال ۲۰۰۵ درگذشت، نقش مهمی در فرستادن پسرش داشت.
نیمکو، سه فرزند و همسرش مختار، در آپارتمانی در غرب لندن زندگی میکردند، همان جایی که سِر مو (که نام اصلیش حسین است) را مجبور میکردند که غذا بپزد، خانه را تمیز کند و بچههای کوچکتر را حمام کند.
نیمکو در اواسط دهه ۱۹۹۰ از مختار جدا شد، و بعد به ساوتهال نقل مکان کرد و پسرانش وهیب ۳۵ ساله، احمد ۳۳ ساله و مهد ۲۷ ساله را بزرگ کرد. در آن زمان، سر مو رفته بود تا با زن دیگری به نام «کینسی» که او را عمه صدا میکرد، زندگی کند.
انگلیسی نیمکو محدود است، بنابراین از طریق احمد صحبت کرد. احمد در سال ۲۰۱۶ به دلیل چاقوکشی از کشور اخراج شد و اکنون در هارجیسا، پایتخت سومالیلند، زندگی می کند، و راننده تاکسی است.
مادرم همه چیز را به خطر انداخت
احمد افزود: «اینطور نبود که مادرم بچه را از کنار خیابان پیدا کرده باشد و او را مجبور کرده باشد که سوار هواپیما شود. حسین تصادف بدی کرده بود و دستش با آب جوش یا چیزهای دیگر سوخته بود. مادربزرگم گفت: اینجا دکتر خوبی نیست، این بچه را ببر تا پیش تو بماند و درمان شود. هیچ کس به او نگفت که تو برده ما میشوی و ظرفها را میشویی. من خاطره بسیار روشنی از دوران کودکیام دارم. مادر و پدرم به همه ما میگفتند اتاقهایتان را تمیز کنید، هرکس سهمی در تمیزی خانه داشت. مامان با او مثل پسر خودش رفتار میکرد و ما همیشه با هم بازی میکردیم. ۹ ساله بودم که فهمیدم او برادر واقعی من نیست.
پدر به من گفت: «این برادرت نیست، برادرت در کنیا است» و تلفن را به من داد تا به او سلام کنم. میتوانید تصور کنید که چه احساسی دارد؟
من برای برادر واقعیام احساس بدی داشتم، زیرا او در آفریقا رها شده بود. اما در عین حال همیشه به حسین افتخار میکردم و او را برادر خود میدانستم. همیشه با خودم فکر میکردم کسی که جای «مو» آمده و نام او را دارد باعث افتخار خانواده ما شده است.»
در مستند بیبیسی با نام «مو فرح واقعی»، قهرمان المپیک فاش میکند که ۴ ساله بود که پدرش «عبدی» را به دلیل جنگ داخلی از دست داد و مادرش برای اینکه او در امان بماند او را به سومالیلند فرستاد. مو به یاد میآورد که با زنی سوار هواپیما شد اما نام زن را فاش نکرد. زن دو فرزند داشت و به او گفت که از حالا به بعد نامش «محمد فرح» است و با او مانند برده رفتار میکرد و مجبورش میکرد کارهای خانه را انجام بدهد و او را از بازی با دیگر بچهها منع میکرد.
سِر مو که در سال ۲۰۱۷ لقب شوالیه (سِر) را از ملکه دریافت کرد، گفت: «من تمام شماره تماسهای بستگانم را داشتم. و وقتی به خانه رسیدیم آن زن جلوی چشم من شمارهها را پاره کرد و در سطل آشغال انداخت. همان لحظه فهمیدم که در دردسر افتادهام.»
سِر مو بعدا رفت که با خواهر مختار «کینسی» زندگی کند و تازه آن موقع بود که کمی زندگی برایش راحتتر شد.