آرش محمدی؛ «در حال حاضر چند ماه تا جام جهانی باقی مانده و شرایط حساسی داریم و هواداران باید مثل همیشه حمایتشان را از بازیکنان، کادرفنی و فدراسیون نشان بدهند تا ما بتوانیم در کنار هم به موفقیت برسیم.»
این بخشی از مصاحبه امید ابراهیمی است که بعد از چند سال دوری ناگهان در ۳۴ سالگی به تیم ملی دعوت شده است. طبیعتاً از هافبکی که در این سن و سال شانس حضور در جام جهانی را پیدا میکند چنین مصاحبه ای دور از انتظار نیست. بالاخره لطف بزرگی نصیبش شده اما ابراهیمی باید بداند که بر خلاف فرمایشش هیچ «بایدی» وجود ندارد.
نه این فداسیون و مدیرانش مورد قبول مردمند که پایشان بایستند نه کادر فنی تیم ملی چندان امیدوارکننده نشان داده که مورد حمایت قرار گیرد.
اساساً چنین خواسته ای زمانی مورد اجابت است که لااقل اندک رضایتی وجود داشته باشد.
والله که مردم به ویژه دوستداران فوتبال سالهاست که از این فدراسیون و مدیرانش دل خوشی ندارند. دلیلش هم خیلی ساده است؛ در میان این همه شوربختی فقط فوتبال برای این مردم مانده بود که زحمت ویران کردن آن را هم کشیدهاند.
اسکوچیچ هم که تکلیفش روشن است؛ به رغم همه زحماتی که در مرحله مقدماتی جام جهانی کشید و کمک شایانی به صعود تیم ملی کرد برای جام جهانی کوچک است. یعنی فوتبال نابلدترین هوادار تیم ملی هم میداند که او غیر از چند بازی آسیایی با تیم ملی ایران تجربه دیگری در عرصه بین المللی ندارد و نه به لحاظ فنی نه به لحاظ شخصیتی پتانسیل رقم زدن معجزه ندارد که اگر داشت لااقل جلوی تیم دوم الجزایر که به جام جهانی صعود نکرده خودی نشان میداد.
حالا خودتان را جای مردم بگذارید؛ چرا باید پای این فدراسیون و تصمیمات غلط اندر غلطش بیاستند؟!
هرچند تیم ملی همیشه عزیز است و حمایت از آن باعث افتخار اما در این شرایط قابل پیش بینی که انتهایش چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد از مردم نباید توقعات مضاعف داشت.