وکیل حقوق بشر که به خاطر نقشش در بیرون کشیدن ورزشکاران افغان مشهور شد، میگوید که این «داستان ناجیان سفیدپوست نیست».
داستان یک جایزه
زمانی که در ماه گذشته به کت کریگ، وکیل حقوق بشر، گفته شد که قرار است در مراسم «جوایز صنعت ورزش» جایزه صداقت و تأثیرگذاری را به دلیل نقشش در خارج کردن ورزشکاران زن افغان و سایرین پس از سقوط کابل به دست طالبان در تابستان گذشته دریافت کند، او نمیخواست بپذیرد.
این جایزه قبلاً توسط مارکوس رشفورد برای مبارزاتش علیه فقر غذایی، رحیم استرلینگ برای فعالیتهای ضد نژادپرستیاش و ژیمناست سابق ریچل دنهولاندر، اولین زنی که علناً لری نسار (مربی ژیمناستیک ایالات متحده) را به آزار جنسی متهم کرد، دریافت شده بود. کریگ میخواست کانون توجه را به جای دیگری معطوف کند.
کریگ معتقد بود که خالده پوپل باید این جایزه را دریافت کند؛ یکی از بنیانگذاران تیم ملی زنان افغانستان، که مسئول افشای آزارهای جنسی وحشتناکی بود که توسط کرامالدین کریم (رئیس سابق فدراسیون فوتبال افغانستان) به بازیکنان اعمال میشد و نقطه اتکای تلاشهای قهرمانانه برای تخلیه مردم از افغانستان. کریگ میگوید: «این جایزهای نیست که هر فردی بتواند آن را بپذیرد. این یک تلاش بزرگ گروهی بود.» افراد زیادی برای گروه مهم بودند مثل پوپل که «مشکل یا چالشی را میبیند که دیگران از آن دوری میکردند و او به مشکل حمله میکرد و موفق میشد»؛ مربی سابق تیم ملی زنان افغانستان، کلی لیندزی، که «در سختترین شرایط، اعتماد و اتحاد را در میان بازیکنان ایجاد کرد، زمانی که شرایط برای سالها باعث میشد گرد هم آمدن آن زنان دشوار باشد»؛ و دبیر کل فیفپرو، یوناس بائر هافمن، که «سؤالش همیشه این است که چگونه میتوانیم کمک کنیم؟ که نقطه مقابل بسیاری از رهبران ورزش است.»
داستان ناجیان سفیدپوست
کریگ این جایزه را پذیرفت به شرطی که بتواند زنانی که زندگی خود را به خطر انداختهاند برجسته کند. او میگوید: «این داستان ناجیان سفیدپوست نیست. این جایزه و کل این روند مربوط به زنان است، و بازیکنان، زیرا این شجاعت و سرسختی آنها بود که پیروزشان کرد. آنها افرادی بودند که برای رسیدن به فرودگاه، از چنگال طالبان و در بین ازدحام جمعیت میدویدند. این ما نبودیم. ما خسته بودیم و آنقدر که باید دوش نگرفته بودیم، زیرا روزها و روزها و روزهای متوالی تلفن به دست بیدار بودیم، اما این در مقایسه با آنچه که آنها تجربه میکردند هیچ بود. ما در داخل چهار دیواری امن، در آسایش خانههای خود نشسته بودیم و مجبور نبودیم با وحشت مقابله کنیم. اینها زنانی بودند که فعالانه برای ایجاد این فضا برای زنان در افغانستان جنگیده بودند و فقط شاهد فروپاشی تمام تلاشهای خود در مقابل آنها بودند. سپس ما مجبور شدیم از آنها بخواهیم که بین این دو مورد یکی را انتخاب کنند: بمانید و احتمالاً بمیرید، زیرا طالبان برای پیدا کردن شما خانه به خانه میگردد و برخی از شما را شناسایی میکند زیرا شما مدافع زنان هستید، یا اینکه خانواده خود را پشت سر بگذارید، در حالیکه کشورتان میسوزد.»
کریگ با زنانی که پشت سر هم مدارکشان را تکمیل میکرد ملاقات نکرد، اما میگوید «مسئولیتی در قبال آن تیم داشتم». او ادامه میدهد: «من احساس خواهرانه نسبت به آنها دارم و از کاری که آنها انجام دادهاند سپاسگزارم و تحسینشان میکنم. چون مبارزه آنها مبارزه من است. و وقتی صدایشان را بلند میکنند و صحبت میکنند، باعث بالا بردن تمام زنان میشوند و من از این بابت سپاسگزارم. از طریق کاری که روی برجسته کردن سوءاستفاده از زنان در فوتبال انجام شد، روایت در افغانستان تغییر کرد. و با تغییر روایت در افغانستان، آگاهی در جاهای دیگر افزایش یافت و مردم دیگر را ایمن نگه داشت.»
نقش من
کریگ امیدوار است که این جایزه چشم افراد و سازمانها را به نقشی که میتوانند ایفا کنند باز کند. «اگر ریچل دنهولاندر یا مارکوس رشفورد یا رحیم استرلینگ تغییر ایجاد کنند یک چیز است، اما اگر کسی ناشناخته بتواند این کار را انجام دهد، پس همه میتوانند، درست است؟ این همان چیزی است که امیدوارم از اینهمه تلاش حاصل شود. زیرا تغییر اینگونه اتفاق میافتد. کاری که ما انجام دادیم به مردم نشان میدهد که گاهی اوقات باید ایمان داشته باشید و کار را انجام بدهید، حتی اگر نمیدانید که موفق خواهید شد یا نه. زیرا به محض اینکه شما موفق شوید، افراد دیگری نیز وارد میدان خواهند شد. من شک ندارم که خالده با یک مأموریت غیرممکن دیگر با من تماس خواهد گرفت و خوب میدانم که به درخواستش بله میگویم. شاید همیشه جواب ندهد اما همه ما آن را انجام خواهیم داد. و اگر هر تیمی بتواند این کار را انجام دهد، من معتقدم که تیم ما هم میتواند. این ناشی از تلاش برای مبارزه با شانسهای غیرممکن است، نباید آنقدر از شکست بترسید که شما را فلج کند و از تلاش بازدارد. این درسی است که صنعت ورزش باید یاد بگیرد.»
کریگ از کارهای حقوق بشری «عمیقاً آسیبزا، محرک، طاقتفرسا و دردناک» کنارهگیری کرد و به همراه همسرش نیک ویگمور به مشاوره ورزشی و تأثیرات اجتماعی پرداخت و در سال ۲۰۱۶ Athlead را راهاندازی کرد؛ اولین شرکت مشاوره غیرانتفاعی بریتانیا که متخصص در زمینه خیریه ورزشکاران و تغییرات اجتماعی است.
با این حال، هنگامی که با او در مورد همکاری با «آفساید تراست» (که توسط گروهی از مردان از جمله فوتبالیستهای حرفهای سابق در مورد سوءاستفاده جنسی از آنها به عنوان بازیکنان جوان تأسیس شده بود) صحبت کردند، هدف حرفه او به همان جایی که از آن شروع شده بود برگشت. اکنون او با اداره Athlead نماینده بسیاری از قربانیان آزار در ورزش در سراسر جهان است.
باشگاه فوتبال
چیزی که نمیگذارد او از پا بیافتد، اداره «کامدن و ایسلینگتون یونایتد» است؛ باشگاه فوتبال متعلق به جامعه که او به همراه همسرش تأسیس کرد. او میگوید: «درسی که من از بیش از ۲۰ سال کار در زمینه حقوق بشر آموختهام این است که شما ناگزیر از دیدن تاریکترین جنبه طبیعت انسان میشوید و این در طول زمان عوارض خود را بر جای میگذارد. راههای زیادی وجود دارد که میتوانید با آن مقابله کنید. اما همیشه مؤثرترین کار این است که آن را با نور متعادل کنید. یکی از چیزهایی که واقعاً به درد من میخورد، این است که مردان جوان باشگاه ما خوب هستند. ما سخت با آنها کار میکنیم. آنها را به حساب میآوریم. به آنها میآموزیم که برای مبارزه با مردانگی سمی که در فوتبال وجود دارد، آسیبپذیری بیشتری نشان دهند، از یکدیگر مراقبت کنند، ذهنی باز برای انتقاد داشته باشند، ذهنیت رشد داشته باشند، اما همچنین کلیشههای خود را به چالش بکشند. ما آنها را در نحوه صحبت و تفکر در مورد زنان به چالش میکشیم، ما آنها را در نحوه صحبت و تفکرشان در مورد همجنسگرایی به چالش میکشیم، ما آنها را در تمام سطوح مختلف و در یافتن احساس ارزشمندی خود به چالش میکشیم. ایجاد یک فضای امن و محیطی برای مردان که بتوانند در این مورد صادق باشند و کمی آسیبپذیری نشان دهند، عالی است. آنها پادزهر هستند.»