آرش محمدی؛ نیمه پر لیوان حضور یک مربی جوان و آینده دار ایرانی در یک لیگ خارجی است که اگر با موفقیت همراه باشد میتواند راه را برای دیگر مربیان خوش آتیه ایرانی باز کند. اما نیمه خالی لیوان جدایی چندین باره مجیدی از تیمی است که ادعا میکند دوستش دارد.
نمیدانیم این چه عشق و علاقه ای است که به تار مویی بند است و اینقدر راحت پاره میشود. نه یکبار نه دوبار... شش هفت بار استقلال را در بدترین شرایط ممکن رها کرده و رفته تازه سودای برگشتن و قهرمانی آسیا را هم در سر میپروراند.
نقش برخی هواداران استقلال را هم نباید در پدید آمدن این اعتماد به نفس کاذب نادیده گرفت؛ بی شک القاب غلوآمیزی چون «شاه» که در فضای مجازی بذل و بخشش میشود هر انسانی را به باورهای گمراه کنندهای میرساند. همین کارها باعث میشود مجیدی به این باور برسد که هر وقت بخواهد میتواند برود چون هر وقت اراده کرده برگشته است.
شاید نوع رفتار هوادار استقلال هم باید به گونه ای باشد که مجیدی، استراماچونی یا هر مربی دیگری به خودش اجازه چنین رفتاری را ندهد و بداند اگر رفت تاوانش را هم باید بدهد.