عباس اسدزاده؛ کریم باوی در دهه ۶۰ یکی از گلزنان برتر فوتبال ایران بود که در تیمهای ملی، پرسپولیس و شاهین گلهای بیادماندنی را به ثمر رساند. او به واسطه ترکشهایی که در بدنش داشت حالا دچار بیماری سرطان شده و یک عمل جراحی سنگین نیز انجام داده است و خودش که میگوید فقط خدا میتواند به او کمک کند.
از شرایط خودت برای ما بگو و اینکه اوضاع جسمانی ات چگونه است؟
چه بگویم؟ بگویم بدم دروغ گفته ام و بگویم خوبم باز دروغ گفته ام. حال و روزم تعریفی ندارد. به هر حال وقتی سرطان داشته باشی فقط خدا میتواند به تو کمک کند.
از آخرین عمل جراحی که داشتید برایمان بگویید؟
متاسفانه به خاطر مشکلاتی که داشتم دچار سرطان مثانه شدم و همین مسئله باعث شد طی یک عمل جراحی مثانه ام را تخلیه کنم. دکتر همزمان چندین ترکش را هم از قسمت پا و لگن از بدنم خارج کرد و اتفاقا بعد از جراحی میگفت تو با این ترکشها چطوری فوتبال بازی میکردی؟ آن ترکشها که یادگار جبهه و جنگ بود بالاخره کار خودش را کرد و من حالا دارم با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکنم.
شما چند ساله بودید که به جبهه رفتی و چه زمانی مجروح شدید؟
۱۶ سالم بود که چون بچه خوزستان بودم سریع خودم را به خط مقدم رساندم و فکر میکنم ۱۷ سالم بود که مجروح شدم و در قسمت کمر و لگن چندین ترکش در بدنم به یادگار ماند. اما با وجود این ترکشها توانستم به فوتبالم ادامه دهم و راهی تیم شاهین و سپس پرسپولیس شوم و همزمان سالها برای تیم ملی بازی کردم.
یعنی زمانی که مجروح بودید در سطح بالای فوتبال ایران حضور داشتید و برای تیم ملی و پرسپولیس بازی کردید؟
بله حدود ۱۰ سال شاید هم کمی کمتر در سطح اول فوتبال ایران بازی کردم. نزدیک به ۵۴ گل برای پرسپولیس زدم و در رده ملی خیلی از گلهایم محاسبه نشد و حتی عادل فردوسی پور یک روزی در برنامه نود گفت تعداد گلهای کریم باوی خیلی بیشتر از آمار رسمیاست. نمیدانم چطور محاسبه کردند که ۳۵ گل ملی مرا به نصف رساندند. مثلاً گلهایی که من در تورنمنتهای داخلی مثل ۲۲بهمن زدم محاسبه نشد اما به هر حال من دروازه خیلی تیمها را باز کردم. در نپال سه گل به هنگ کنگ زدم و دو گل وارد دروازه نپال کردم هم آنجا به سوریه هم یک گل زدم اما وقتی خودم را فراموش کردهاند دیگر گلهایم سر جای خودش!
شما که در سطح اول فوتبال ایران بازی کردید آیا از لحاظ مالی تامین نبودید؟
ای بابا! کدام پول؟ این همه سال برای پرسپولیس بازی کردم علیپروین دوزار هم کف دست من نگذاشت. دریافتی من از پرسپولیس زمان پروین صفر ریال بود و هیچ پولی به من ندادند. یادم میآید زمانی که بازیکن تیم ملی بودم فقط در سفرهای خارجی ۱۰۰ دلار به ما میدادند همین و بس و دیگر پولی نگرفتم. تا حالا هم هرچه داشته و نداشته ام را خرج کردم تا بیماری هم بهبود پیدا کند و خدا وکیلی دیگر هیچ چیزی ندارم و از لحاظ مالی وضعیت نامناسبی پیدا کردهام. اگر چه خدا را شکر میکنم که دوستان خوبی دارم و تا جایی که بتوانند کنارم هستند.
شما آن زمان از سوی تیمهای عربی خواهان زیادی داشتید چرا لژیونر نشدید؟
بله به خدا قسم تیمهای قطری پولی به من میدادند ۲برابر یا ۳ برابر چنگیز و درخشان و محمدخانی و رقم بالایی در انتظارم بود. اما داریوش مصطفوی به ناحق نگذاشت لژیونر شوم. یادم میآید حتی التماسش کردم، گریه کردم و خواهش کردم که به من رضایت نامه بدهد تا به لیگ قطر بروم اما مصطفوی میگفت تو بچه جبهه و جنگ هستی نباید بروی و برای دشمن بازی کنی! میگفت تو سرباز وطنی و چرا باید بروی و برای دشمن ما بازی کنی! این همه فوتبالیست در دهه ۶۰ رفتند و در لیگ قطر بازی کردند و شکر خدا هم دریافتی خوبی داشتند اما به من که رسید نباید برای دشمن بازی میکردم. من هرگز این ظلمیکه در حقم شد را فراموش نمیکنم هر کاری کردم و به شدت اشک میریختم اما مصصفوی به من رضایتنامه نداد.
گویا در یک مقطع کوتاه برای تیم نادی العربی قطر بازی کردید؟
من برای یک سفر کوتاه به قطر رفته بودم و رضایت نامه هم نداشتم که برای این تیم بازی کنم. داخل هتل بودم که رئیس باشگاه العربی نزد من آمد و گفت آقای باوی تیم منچستر یونایتد برای انجام یک بازی دوستانه به قطر آمده ما میخواهیم با این تیم بازی کنیم آیا حاضر هستی به ما کمک کنی و دوستانه برای ما به میدان بروی چون در خط حمله واقعاً مشکل داریم. من هم قبول کردم در یک بازی دوستانه برایشان بازی کنم. دقیقه ۳۰ بازی بود که مربی برزیلی من را به میدان فرستاد. خدا شاهد است آنچنان گلهایی وارد دروازه منچستریونایتد کردم که سرمربی این تیم انگلیسی مات و مبهوت مرا نگاه میکرد یک گل با ضربه سر زدم که دروازه بان نفهمید توپ کجا رفت. یک شوت زیبا هم زدم گوشه دروازه منچستریونایتد به تور نشست. وقتی به هتل برگشتیم مسئولین باشگاه منچستر یونایتد به مدیر باشگاه العربی گفتند آیا امکان دارد درباره این بازیکن مذاکره کنیم که عبدالله المار مدیر باشگاه العربی گفت نه ما او را نمیفروشیم در حالی که من اصلا بازیکن آنها نبودم و برایشان رفاقتی بازی کردم.
چرا همزمان با العربی قرارداد نبستید؟
چون داریوش مصطفوی اجازه نداد و طوری وانمود کرد که انگار اگر من در لیگ قطر بازی کنم گناه کرده ام. مدیر باشگاه العربی میگفت خدا شاهد است که هر چه قدر پول بخواهی به تو میدهیم رقمیبرایت مینویسیم که باورت نشود اما به هر حال نتوانستم به آنجا بروم.
این روزها از فدراسیون فوتبال یا باشگاه پرسپولیس کسی سراغ شما را گرفته است؟
به هیچ عنوان نمیخواهم از این واژه استفاده کنم اما خدا وکیلی خیلی بی معرفتی کردند. آقا جان من پول نمیخواهم اما به عنوان یک ملیپوش و یک پرسپولیسی آیا ارزش این را ندارم که یک تماس بگیرند و حال مرا بپرسند؟ مگر من گفتم به من کمک مالی بکنید؟من فقط نیازمند توجه فدراسیون و پرسپولیسیها بودم چرا که سالها برای این دو تیم زحمت کشیدم و به عنوان یک جانباز جنگ جانم را برای این مملکت و ورزش کشور هم گذاشتم. یادم میآید تیم پاس با سرمربی گری فیروز کریمیحاضر بود ۴۰۰ هزار تومان به من پول بدهد. با این پول میتوانستم یک خانه بخرم با یک اتومبیل صفر کیلومتر تهیه کنم اما زنده یاد پرویز دهداری به من گفت من با علی پروین صحبت کرده ام بهتر است تو به پرسپولیس بروی و من هم قبول کردم و راهی تیم سرخپوش پایتخت شدم. اگر به پاس میرفتم آن همه پول میگرفتم اما چون عاشق پرسپولیس بودم و پروین هم من را میخواست به این تیم رفتم در حالی که سالها علی پروین همانطور که گفتم هیچ پولی به من نداد و هم خود او و هم داریوش مصطفوی حاضر هستند و نمیتوانند گفتههای مرا انکار کنند.
بازیهای پرسپولیس را دنبال میکنی؟
بله مگر میشود بازیهای تیم محبوبم را دنبال نکنم؟ پرسپولیس در خط حمله مشکلاتی دارد و امیدوارم با جذب یکی دو مهاجم گلزن بتواند دوباره قهرمان لیگ برتر شود.
و بازیهای تیم ملی چطور؟
خوشحالم که به جام جهانی رفتیم و دل مردم شاد شد در این روزها که مردم مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی دارند صعود ایران به جام جهانی کمی دلهای آنها را خوشحال کرد . مردم تحت فشار هستند و امیدوارم مسئولان بتوانند این مشکلات را برای مردم حل کنند.