یکی از تحلیلهایی که اینروزها مدافعان تصمیم اخیر علی فروغی مبنی بر تعطیلی برنامه ۹۰ مطرح میکنند، مقایسه آن با قطع همکاری عادل فردوسیپور و محمدحسین میثاقی در برنامه فوتبال۱۲۰ است. آنها میگویند چطور به فردوسیپور حق میدهید درمورد کارمندش تصمیم بگیرد اما به مدیر شبکه بابت تصمیمی مشابه اعتراض میکنید! و با همین استدلال نتیجه میگیرند: همانطور که فردوسیپور بهعنوان تهیهکننده برنامه حق هر تغییری را دارد، مدیر شبکه ۳ هم درباره مجموعه تحت امرش میتواند هر تصمیمی بگیرد.
پاسخ به این مقایسه از چند زاویه قابل بررسی است؛
۱- فارغ از اختلافات میان این سه، ادامه همکاری عادل و میثاقی غیرممکن بهنظر میرسید. دیده نشده (لااقل نگارنده در خاطر ندارد) که یک مجری در دو شبکه مختلف دو برنامه طولانی روی آنتن داشته باشد؛ چه اینکه عادل تا زمانی که اجرای ۹۰ را برعهده داشت، برنامه دوم خود را به مجری دیگری سپرد. موضوعی که البته با قواعد رسانهای هم قابل فهم است؛ مثلا فرض کنید برای بازیهایی از لیگ که پنجشنبهها برگزار میشوند، میثاقی را در شبکه سه و با فوتبال برتر ببینیم و ساعتی بعد او در شبکه ورزش و فوتبال۱۲۰ ظاهر شود؛ آیا به صداوسیما نقد نمیکردیم که چرا یک نفر در یک شب در دو شبکه ساعتها روی آنتن است؟
بهنظر میرسد محمدحسین میثاقی با تصمیم خود برای حضور در برنامه مفصل و روتین «فوتبال برتر»، خواه ناخواه به اجرای دیگر برنامههای سیما «نه» گفته است؛ اتفاقی که در مورد او و برنامه «ستارهساز» هم رخ داده بود.
۲- در این مقایسه، ترتیب اتفاقات و تقدم و تأخر حوادث درنظر گرفته نشده. باید توجه کنیم تصمیم و انتخابِ عادل فردوسیپور، از تبعات تصمیمِ قبلی مدیران سازمان است؛ نمیشود بگوییم همانطور که تو کنار گذاشتی، آنها هم تو را کنار گذاشته بودند!
۳- عادل یک برنامهساز است؛ با تصمیماتی که او میگیرد، غلط یا درست، تعداد مخاطبین برنامهاش کمتر یا بیشتر میشود؛ در نهایت اگر کسی راضی از تغییرات نبود، میتواند برنامه را دنبال نکند! اما آیا این نگاه در مورد مدیرِ شبکهی سومِ سیمای ملی هم صادق است؟ او میتواند تصمیماتی بگیرد با این فرض که هرکس نمیپسندد، شبکه ۳ را فراموش کند؟ البته که هیچگاه جلب رضایت همه امکانپذیر نیست، اما آیا تبعات حذف عادل و برنامهای که در نظرسنجی هرسالهاش درباره میزان رضایت بینندگان، بالای ۹۰درصد «آری» میگرفت، قابل مقایسه با تغییری در روند اجرای یک برنامه است؟ مدافعان تصمیم علی فروغی که بر حقوق مدیریت تاکید میکنند، چگونه مدیریت را تا حد گماشتن و برداشتن افراد تنزل میدهند و میگویند «چون مدیر است، مختار است»؟
۴- تبعات یک تصمیم با توجه به زمان اعلام و اتفاقات پیرامونی متفاوت است. فردی از برنامه فوتبال۱۲۰ جدا شده که در توانایی و محبوبیتش تردیدی نیست، اما برنامه نود درست زمانی تعطیل شد که از نگاه داوران و مردم عنوان «بهترین» را دریافت کرده بود! در این تصمیم جز بیتوجهی به رأی مردم چه میشود دید؟
شاید اگر میثاقی هم جایزهای برای اجرای برنامه فوتبال۱۲۰ دریافت کرده بود، میتوانستیم در مقایسه فوق کمی تأمل کنیم؛ هرچند باز هم به دو دلیل اول، فردوسیپور در مظان اتهام قرار نمیگرفت.
۵- اما مهمترین موضوع، بحث مسئولیت است؛ از نظر لغوی «مسئول» یعنی موردسوال و پرسیدهشده. علاوه بر اینکه مدیران سیما و تهیهکنندگان تلویزیون از نظر میزان مسئولیت در یک سطح نیستند، مهمترین انتقاد و اعتراض مردم و اهالی رسانه نسبت به مدیر شبکه ۳ عدم پاسخگویی به ابهامات است. در یک ماهه اخیر توضیحی از سوی او یا دیگر مسئولین ارائه نشده تا طرفداران میلیونی برنامه را آرام کند.
حتی اگر عزل و نصب افراد یا استمرار و تعطیلی برنامهها را حق مدیریت بدانیم، پاسخگویی به افکار عمومی یک «وظیفه» است.