خبرورزشی/ سعید اکبری؛ ایده گفتوگوی فوتبالی با دکتر محمود احمدینژاد اتفاقی در ذهنمان جرقه زد. رئیسجمهور سابق ایران با توجه به علایق ورزشی خود، بخش مهمی از پازل حلنشده ورزش کشور بود. در سالهایی که او بر مسند دولت تکیه زده بود، اتفاقات مهمی در ورزش رخ داد؛ دو بار حضور در جام جهانی، یک جام جهانی از دست رفته، حضور کارلوس کیروش، جنگ بر سر ورود بانوان به استادیومها، ماجرای مچبندهای سبز بازی ایران و کرهجنوبی، تصویر قهر کریمی مقابل رئیسجمهور، مجوز ماشینها و همه همه سؤالهایی بود که دوست داشتیم رودرروی دکتر احمدینژاد آنها را مطرح کنیم. سؤالات مهم دیگری هم در ذهنمان بود، سؤالاتی که بیشک در ذهن شما هم هست؛ مرور این بخش از فوتبال ماند برای فرصت دیگری. فرصتی که شاید در آینده بار دیگر دست دهد تا شفاف و بیپرده تر درباره آنها از رئیسجمهور سابق ایران سؤال کنیم. زحمت هماهنگی این گفتوگو با دکتر عبدالرضا داوری بود؛ کسی که برای اهالی رسانه و ورزش بیگانه نیست. قائممقام سابق خبرگزاری ایرنا و رئیس هیئتمدیره باشگاه مس کرمان در حال حاضر مشاور رسانهای رئیسجمهور سابق است. بدون هیچ توضیح اضافهای، این شما و این حرفهای فوتبالی دکتر احمدینژاد...
آقای احمدینژاد جدا از مصاحبههای کوتاه که بعضاً داشتهاید، تا به حال مصاحبه فوتبالی یا ورزشی داشتهاید؟
ابتدا بگذارید پیشاپیش عید نوروز را به همه ایرانیها تبریک بگویم و یک سلام ویژه هم خدمت مخاطبان خبرورزشی عرض کنم. در جواب سؤالتان باید بگویم نه واقعاً تا به حال این اتفاق نیفتاده بود.
شما اخیراً برای تماشای بازی استقلال به ورزشگاه رفتید، آیا استقلالی هستید؟
اگر منظورتان از استقلال، استقلال کشور است؛ بله! (خنده) راستش من هفته قبل از آن دوست داشتم بازی پرسپولیس و پاختاکور را هم از نزدیک ببینم منتها نشد. دوست داشتم به ورزشگاه بروم، اما انشاءالله بازی بعدی پرسپولیس را هم خواهم رفت.
یعنی ممکن است برای بازی با السد به ورزشگاه بروید؟
امیدوارم بتوانم برای دیدار پرسپولیس و السد به آزادی بروم. دوست دارم همه بازیها را از نزدیک ببینم. درباره حضورم در بازی استقلال هم باید بگویم این مسئله بدون اطلاع قبلی بود. در هر صورت امیدوارم سه نماینده ایران در آسیا با قدرت از گروه خود صعود کنند.
چه شد که تصمیم گرفتید برای تماشای بازی استقلال به آزادی بروید؟
استادیوم رفتن اینقدر سخت است؟ مهم این است هر کس فرصت دارد بتواند به استادیوم برود. من هم مدتها بود دوست داشتم این کار را انجام دهم. انشاءالله بازی پرسپولیس را هم میروم.
بحث مهمی که در دوران حضور شما در رأس دولت وجود داشت، ورود بانوان به استادیوم بود. شما چقدر موافق این موضوع هستید؟ مخالفان میگویند هنوز فضای استادیوم مهیای ورود بانوان نیست.
من موافق حضور بانوان هستم. کریخوانی بخشی از ورزش است. البته نباید از حیطه ادب خارج شود. ولی تصور کنید فوتبال بدون کریخوانی چه میشود؟ کری هم به معنای دشمنی و کینه نیست. وقتی نمایندگان ما در آسیا بازی دارند همه میآیند. ما در سال ۸۵ تلاش کردیم زمینه را برای حضور بانوان و خانوادهها در استادیوم مهیا کنیم. گفتیم چرا بانوان نیایند؟ اتفاقاً فضای ورزشگاهها سالم بود. شک نداشتیم بانوان بیایند فضا سالمتر هم میشود. مردم ایران مؤدب هستند. مطمئناً دیدهاید آقایانی که در جمع خودشان شوخی میکنند ولی وقتی یک خانم میآید حرف بدی نمیزنند. ما در این زمینه اقدام کردیم ولی متأسفانه مخالفت شد. نشد دیگر. واقعاً چه اشکالی دارد بخشی از استادیوم ۱۰۰هزار نفری را در اختیار خانوادهها قرار دهیم؟ ما کلاً باید قدر تماشاگران خود را بدانیم. هفته گذشته که برای تماشای بازی استقلال به ورزشگاه آزادی رفتم جوانهایی دیدم که از شهرهای مختلف آمدند. جوانانی که زندگیشان به سختی میگذرد. به اندازه کرایه رفت و برگشت و یک ساندویچ پول داشتند. بعد از بازی هم به شهر خود برمیگشتند.
ممکن است برای شهرآورد هم به ورزشگاه بروید؟
من یک بار در سال ۵۳ یا ۵۴ برای تماشای شهرآورد به ورزشگاه رفتم. این بار اگر بروم نمیدانم کدام طرف بنشینم، اینطرف یا آنطرف؟ فکر کنم باید وسط بنشینم.
آن موقع کدام طرف بودید؟
آنوقتها اینقدر کریخوانی نبود. من هم همین طوری به ورزشگاه رفتم و در گوشهای نشستم. راستش هر دو تیم را دوست دارم.
شما در دوره ریاستجمهوریتان نگاه ویژهای به تیم ملی داشتید. سه، چهار بار هم در تمرین تیم ملی حاضر شدید. بار اول را یادتان هست؟
من فوتبال را دوست داشتم. آثار پیروزی بزرگ در فوتبال، فقط در ورزش نیست و در کل جامعه دیده میشود. البته به نظر من همه ورزشها باعث نشاط در جامعه میشود. واقعاً ورزش باعث امیدواری و تحرک میشود. در این بین، اما باید قبول کرد فوتبال سهم بیشتری نسبت به ورزشهای دیگر دارد. من هم به عنوان مسئول اجرایی کشور دوست داشتم از ورزش حمایت کنم. دورهای بود که فوتبال ما خموده شده بود. بعضی کشورها انگار فکر میکردند ما منفعل هستیم. من باید آن زمان به تمرین تیم ملی میرفتم. آقای دادکان هم رئیس فدراسیون فوتبال بود. ایشان واقعاً برای فوتبال ما زحمت کشید. اتفاقاً اخیراً ایشان را در تلویزیون دیدم. پیر شده است. دادکان حیف است.
دوست داشتید او بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ در فدراسیون بماند؟
متأسفانه دیگر این چیزها در فوتبال هست ولی من واقعاً ایشان را دوست دارم. دادکان دلسوز است. او تلاش زیادی کرد و خدمات بزرگی برای فوتبال ایران انجام داد. من آن روز به تمرین رفتم تا به بچهها بگویم ما پشتتان هستیم. بعضی وقتها مشکلی پیدا میشود که طبیعی قابل حل نیست. شما باید بروی و همانجا تصمیم بگیری. ما هم آن روز در تمرین همین کار را کردیم. من دو بار هم در زمان کیروش به تمرین تیم ملی رفتم. بچهها میخواستند با کرهجنوبی بازی کنند، تشویقشان کردم؛ آقایان کفاشیان و تاج هم بودند که به ما گفتند مشکلاتی برای تدارک دارند، من هم به مسئولان گفتم زودتر بودجه را بدهند.
قبل از بازی با کره که به تمرین رفتید با جواد نکونام ۱۵ دقیقهای حرف زدید. بحثتان چه بود؟
همین مشکلات تیم ملی. جواد آن زمان کاپیتان تیم ملی بود و گفت مشکلاتی داریم. یادم هست روزی که سر تمرین رفتم، روی چمن نشستیم. با علی کریمی شوخی کردم. کریمی یک مقدار با من... خب من با او شوخی کردم.
یعنی مشکل خاصی بود؟
حس کردم علی کریمی از من فاصله میگیرد. تصویری از من در ذهنش داشت که خوب نبود.
چه تصویری؟
تصویری از من در ذهنش داشت که اگر خودم هم آن تصویر را میدیدم خوشم نمیآمد. من با علی کریمی شوخی کردم. با سیدجلال حسینی هم شوخی کردم. بعد از آن تمرین جواد نکونام به نهاد ریاستجمهوری آمد. به من گفت اطمینان میدهم کره را میبریم. یادم هست زمان بازی ما رفته بودیم کویت برای اجلاس سران آسیا. وسط جلسه من برای نماز بیرون آمدم. پرسیدم بازی چند- چند است؟ گفتند یک بر صفر است و گل را هم جواد زده است. بعداً بازی را دیدم و گفتم بچهها با چه دل و جان و غیرتی برای ایران بازی کردهاند. واقعاً از جان مایه گذاشته بودند.
یادمان هست در آن تمرین با کیروش هم شوخی کردید. او گفته بود کدام پست شما را بازی دهم که گفته بودید من خودم اندازه دو تیم هستم.
(خنده) راستش یادم نمیآید. شاید گفته باشم.
رابطه شما انگار خیلی خوب بود. چیزهایی بینتان بوده که مردم یا ما ندانیم؟ جلساتی، حرفی.
دیدار ما در حد همان دیدارهای محل تمرین بود. دو سه بار هم همراه تیم پیش من آمدند که در واقع تشویقشان کردیم تا انگیزه بگیرند.
یعنی صحبت خاصی نبود؟
چرا، ایشان بیشتر از مشکلات تیم میگفت و از نیازهایشان. ما هم میگفتیم کارها را انجام دهند. من خودم ورزشکارم و ورزش را دوست دارم. در دوره ولاسکو در والیبال هم همین بود. با بچههای کشتی، بسکتبال در دوره مشحون و سایر رشتهها ارتباط خوبی داشتیم. ما هنوز از المپیک لندن مدال میگیریم و فکر کنم یازدهم، دوازدهم شدیم. اگر در همان مسیر ادامه میدادیم در المپیک ششم و هفتم میشدیم.
درباره کیروش بحث زیاد است. عدهای از او خیلی انتقاد میکنند و عدهای هم خیلی تعریف. شما چه نظری درباره ایشان داشتید؟
اصولاً اگر نقاط ضعف را ببینیم نمیتوان همکاری کرد. میشود؟ کیروش مربی خوبی بود ولی این به آن معنا نبود که ضعف و اشکال نداشت. انتقاد خوب است. به هر حال وقتی در معرض انتقاد هستید کار را اصلاح میکنید. در نقد دو چیز مهم است؛ اول از سر دلسوزی باشد و دوم با رعایت اخلاق همراه شود. همه باید آزاد باشند تا نظرشان را بدهند. یکی از مشکلاتی که داریم این است که ما در موقع نقد یک مقدار از اخلاق فاصله میگیریم. گاهی هم تصور میکنیم هر انتقادی یعنی دشمنی. انتقاد دشمنی نیست، اتفاقاً دوستی است. وقتی کسی را دوست داری ضعفهایش را به او میگویی. به نظر من حضور کیروش در فوتبال ما خوب بود. بنده نقشی در انتخاب او نداشتم، فدراسیون آقای کیروش را انتخاب کرد.
شما برای بدرقه کیروش کادویی فرستادید. ظاهراً او از این نوع بدرقه گلایههایی داشت، اما به هر حال کادوی شما نشان داد یادش هستید.
ایرانی بهترین اخلاق دنیا را دارد. ما مهماننوازیم و قدرشناس. به هر حال او ۸ سال برای فوتبال ما زحمت کشید. غیرت به خرج داد. در جام جهانی مقابل پرتغال مساوی کردیم، یادتان که هست؟ او ژست حرفهایاش را حفظ کرد. نگفت، چون پرتغالی است نباید ایران ببرد! واقعاً او با تعهد عمل کرد. کیروش در خیلی از بازیها حرص و جوش خورد. فریاد زد. بالاخره بعضی وقتها هم حرفهایی میزد که برداشتهای دیگری میشد. او زحمت کشید، نقاط ضعف و قوتی هم داشت. دوست داشت ایران قهرمان آسیا شود ولی حالا نشده است و کیروش دارد میرود؛ چه کار کنیم؟ باید از او تشکر کنیم. باید بگوییم زحمت کشیدی و یک هدیه به او بدهیم. بعضیها اصرار دارند فضای ورزش را آلوده کنند. همهاش در ورزش جنگ و دشمنی درست کنند. ورزش برای دوستی است. برای دشمنی نیست. بعضیها فکر کنم حواسشان نیست. حالا فدراسیون به هر دلیلی تشخیص داده کیروش به کارش ادامه ندهد. باید از او تشکر کنیم و خستهنباشید بگوییم.
آقای احمدینژاد یادمان هست شما قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ گفتید ایران میتواند بین ۸ تیم اول جهان باشد ولی ما رفتیم و در گروهمان آخر شدیم. بر چه اساسی این حرف را زدید؟
بعضی وقتها حاشیه درست میشود و فضا تغییر میکند. عوامل دیگر دخالت میکنند. از نظر سطح فوتبال در آن روزها بچهها میتوانستند به سطحی که گفتیم، برسند، اما فوتبال است دیگر. یک وقتی داور یک چیز را نمیبیند یا یکی پاس اشتباه میدهد. یک توپی هم ممکن است کمانه کند و نتیجه را تغییر دهد. یکی هم میبینید بازیاش نمیگیرد. شاید هم مربی تعویض اشتباه کند یا تاکتیک اتخاذشده خوب نباشد. به نظر من سطح تیممان خوب بود. بچهها هم زحمتشان را کشیدند.
ناگفتهای هست که بخواهید درباره آن روزها بگویید.
همین حرفهایی که گفتم. ببینید به نظر من ایرانیها در هیچ عرصهای از دیگران عقب نیستند. نگاه من به ورزش خاص است. ورزش مملکت را حرکت میدهد، مثل علوم پیشرفته. ورزش مثل لوکوموتیو است. جامعه را میکشد و جلو میبرد. ما با ورزش میتوانیم فرهنگمان را به همه نشان دهیم. به اعتقاد من الان ما در فوتبال دو مشکل داریم. یکی نسل قدیم، یکی نسل جدید. اینها با هم در تلاطم هستند. نسل قبلی مدل کارش جوری بود، نسل جدید جور دیگر. یادم هست قدیم که ما بازی میکردیم مربی میگفت توپ را بریزید بالا و بقیه بکشند روی دروازه. الان، اما فوتبال مثل شطرنج است. قدیم اما...
شاید به قول بعضیها فوتبال بزن زیرش بود.
(لبخند) بله، میگفتند یا علی بزن زیرش! همان بزن زیرش بود. شاید آنموقع این تاکتیک خوب بود ولی الان نه. این تلاطم بین دو نسل ایجاد کرده است. از سویی غیرورزشیها هم دخالت میکنند.
در دوره شما هم این بحثها بود؟
دوره ما تازه اول حرفهای شدن بود. ما هم تلاشمان این بود تا بیشتر کمک مالی را برسانیم. الان تیمها درآمدی ندارند. بعضیها متکی به شرکتهای بزرگ هستند و مشکلی ندارند ولی بعضی دیگر نه. متأسفانه تیمهایی مثل فجرسپاسی و برق زمین خوردند. پاس هم از بین رفت. منابع مالی مورد نیازش تأمین نشد. پاس تیم خوبی بود و حتی میتوانست قهرمان آسیا شود.
بحث خوبی را باز کردید. این انتقال در دوره شما انجام شد. شما کلاً موافق انتقال تیمها بودید؟
بله، من موافق اصل کار بودم به شرط اینکه تأمین مالی انجام شود. وقتی پول باشد، برای بازیکن مهم نیست کجا بازی کند. الان بازیکن خانهاش در یک استان است، کارش در استان دیگر.
ولی قبول کنید وقتی تیمی پله پله بالا میآید مردم عاشقش هستند ولی سرنوشت تیمهایی که این چنین منتقل میشوند معمولاً نابودی است و در طولانی مدت جواب نمیدهد.
من موافق حرف شما هستم. منتها تیمهایی که جابهجا شدند برای شهر خاصی نبودند؛ متعلق به یک ارگان بودند. این فرق داشت. الان سپیدرود و ملوان را میخواهی کجا ببری؟ اصلاً میشود؟ نساجی و داماش را چطور؟ آنها را نمیشود برد ولی تیمهایی که منتقل شدند متعلق به ارگانها بودند.
ولی در نهایت باشگاهی مثل پاس نابود شد.
بالاخره قانونگذار گفت دیگر پول به آنها ندهند. به نظرم باید قانون درست شود. اگر از نظر مالی پاس تأمین میشد در همدان هم به موفقیت میرسید. الان ۴، ۵ تیم بالای جدول ما خرجشان بالاست. به نظرم بعضی رسانهها هم کوتهبین هستند.
از چه نظر؟
هی میگویند چرا فوتبالیست اینقدر پول گرفت! ورزش همین است. وقتی میگویی حرفهای، باید پول حرفهای بدهی. مدام مقایسه میکنند چرا این ۱۰۰میلیون گرفت چرا آن ۲۰۰میلیون گرفت. ببینید ورزشکار معمولاً ۷، ۸ سال عمر حرفهای دارد. تأثیرش هم در جامعه زیاد است. من شما را به عقبتر ببرم. گلی که خداداد عزیزی به استرالیا زد. این گل چقدر میارزد؟
قیمت ندارد. قبول دارید؟
بله، گل خداداد به استرالیا قیمت نداشت. آن گل را نمیزد چه میشد؟ الان بازیکنی گل میزند ۸۰میلیون پای تلویزیون خوشحالی میکنند. این خوشحالی قیمت ندارد. همه که مسی و رونالدو نیستند ۱۵ سال در اوج باشند. فوتبالیستهای ما ۷، ۸ سال در اوج هستند و بعد افت میکنند. حالا در این مسیر شاید رباط و مینیسکشان پاره شود و بعد از فوتبال مشکل داشته باشند. اینها را نمیگویند، بعد هی میگویند چرا این فوتبالیست ۵۰۰میلیون میگیرد! مدام این چیزها را در رادیو و تلویزیون میگویند. تازه من معتقدم قراردادی که بسته میشود کامل پرداخته نمیشود.
به قول علی کفاشیان قرارداد مثل مهریه است. کی داده و کی گرفته!
(لبخند) یک خاطره بگویم. دوستی میگفت برای ۱۰ شب فلان قدر به فلان مداح دادیم. گفتم برای چه؟ واقعاً اینقدر پول دادید؟ آخر سر گفت نه کمتر دادیم ولی خودش گفته به همه بگو اینقدر دادهایم تا نرخ من بالا باشد! اکثر باشگاههای ما اصلاً نمیتوانند پول قرارداد بازیکنان را کامل بدهند.
اخیراً هم دعوایی سر پاداش تیم ملی و غیرفوتبالیها به راه افتاد. در جریان هستید که؟
واقعاً دلم برای کشورم سوخت. تلویزیون یک هفته علیه مربی و بازیکنان تیمی که تا نیمهنهایی رفته بودند، موضعگیری میکرد. میگفتند کیروش روزی ۷۰میلیون میگیرد. قیمت ایشان همین بود. چرا نمیگویید پزشکی هست که روزی ۳۰۰میلیون هم درآورده؟ خب ارزش آن پزشک هم همین است. متأسفانه علیه مربی تیم ملی و بازیکنانش موضعگیری کردند. بعد انتظار دارید بازیکنان روحیه داشته باشند؟ کار صداوسیما کار زشتی بود. شما کارمند صداوسیما هستی، به چه حقی حقوق خودت را با بازیکنان و مربی تیم ملی مقایسه میکنی؟ اگر شما مشکل داری برو به رئیس صداوسیما، رئیسجمهور و قانونگذار بگو. به نظرم این رفتارها به ورزش آسیب میزند. معتقدم ما شایسته قهرمانی در امارات بودیم. تیم خوبی داشتیم. بچهها ۹۰ دقیقه خودشان را به آب و آتش زدند. قبلاً شاید دیدن بازیهای تیم ملی اینقدر نمیچسبید ولی این تیم ملی واقعاً با همه وجود بازی میکرد. سردار آزمون را دیدید؟ مربی به او گفته برو و در این نقش بازی کن. چقدر در جام جهانی به او بد و بیراه گفتند؟ سردار به حرف مربی گوش کرد و خواستههای او را انجام داد. مربی هم این را تأیید کرد. همه در تیم اینطوری بودند. در جام ملتها هم واقعاً بچهها یک اشتباه کردند. این هم مشکل داخلی است. به نظرم فدراسیون فوتبال باید اعتراض به داور را کلاً ممنوع کند. هر کس اعتراض کند باید جریمه شود یا او را کنار بگذارند. داور یک سوت اشتباه میزند همه سر او میریزند. داور هم انسان است. آقای فوتبالیست شما پاس اشتباه ندادی؟ گل خراب نکردی؟ عمدی این کار را کردی؟ اشتباه به هر حال هست. بعد هم به یک بازی بینالمللی میرویم و بچهها توپ را ول میکنند و سر داور میریزند و یک فرصت تاریخی از بین میرود.
به نظرتان چرا تیم ملی به جام جهانی ۲۰۱۰ نرفت؟ بازی کره و اتفاقات آن مسابقه یادتان هست؟
بچهها اشتباه کردند دیگر. نباید یکسری مسائل را در آن بازی قاطی ورزش میکردند.
یعنی آن مسئله باعث شکست شد؟
ما میتوانستیم کره را ببریم. یک بر صفر هم جلو بودیم. خیلی دلم سوخت. خیلی حیف شد. بچهها واقعاً زحمت کشیدند. نکونام، کریمی، مهدویکیا و خیلی از بازیکنان خوب دیگر بودند. بچههای خوبی داشتیم. حیف شد به جام جهانی نرفتیم. خیلی هم حسرت خوردم.
شما رابطه خوبی با مارادونا داشتید. برایمان توضیح دهید این رابطه چگونه ایجاد شد؟
مارادونا یک اعجوبه است. در نصف زمین همه را دریبل زد و توپ را گل کرد. قهرمانهای آمریکای لاتین یک حس مقابله با نظام سرمایهداری در وجودشان هست. دولت آمریکا به آنها خیلی ظلم کرد. همین حالا هم میکند. مارادونا علیه آمریکا موضعگیری کرد. اول گفتند دوپینگ کرده و بعد گفتند قاچاقچی است. اینها بیشتر بازی سیاسی بود که برای مارادونا درست کردند.
واقعاً؟ چون جنجالهای بزرگی سر این مسائل به راه افتاد.
به نظر من برای مارادونا این چیزها را درست کردند. ما در دوران ریاستجمهوری با کشورهای آمریکای جنوبی خوب شدیم. مارادونا هم پیراهنش را امضا کرد و برای من فرستاد. من هم پیغامی برای او فرستادم به همراه یک هدیه.
قرار بود به ایران بیاید. چه اتفاقی افتاد؟
شاید، یادم نیست. فدراسیون در جریان جزئیاتش است.
صحبت مستقیم داشتید؟
نه یادم نمیآید.
چون حتی بحث حضور او در تیم ملی مطرح شد.
من از این مسئله خبر ندارم ولی مارادونا جزو طرفداران ایران بود.
به بازی دوستانه با حضور شما و مورالس میرسیم. تعدادی از بازیکنان و مسئولان استقلال و پرسپولیس هم در آن حضور داشتند. اصلاً نفرات را چطور گزینش کردید؟
آقای مورالس رئیسجمهور بولیوی فوتبالیست بود. من به او گفتم به تهران آمدید یک بازی دوستانه میکنیم. یادم هست مسئولان فدراسیون فوتبال کار گزینش را انجام دادند.
مجیدی، جباری، طالبلو، کریم باقری.
فکر کنم امیرحسین صادقی هم بود.
همینطور بعضی مسئولان.
من مدتها بود دو قدم هم ندویده بودم! (خنده) بچهها واقعاً مراعات کردند. اگر مراعات نمیکردند باید ۱۰، ۲۰ گل میخوردیم و آبروریزی به راه میافتاد.
با فرهاد مجیدی هم در یک تیم بودید.
یادم نیست ولی فرهاد جزو فوتبالیستهای خوب است. او، علی دایی، جواد نکونام، کریم باقری، مهدویکیا، جباری و... بازیکنان خوبی بودند و خیلی برای فوتبال ما کار کردند.
حالا بردید یا باختید؟
ما که همیشه میبریم، حتی اگر ببازیم! (خنده)
گل هم زدید؟
بله، گل هم زدم. من و آقای مورالس در یک تیم بودیم ولی بچهها مراعات کردند. چون ما هم رئیسجمهور بودیم کسی جرأت نمیکرد گل بزند! البته آن پنالتی که به میرزاپور در تمرین تیم ملی زدم کاملاً جدی بود.
اتفاقاً این را میخواستیم بپرسیم، چون کلاً دوست دارید بازی کنید. آن روز میرزاپور حتی پیش شما گریه کرد که چرا مردم به او توهین میکنند، یادتان هست؟
من آن زمان خیلی جوانتر بودم. گفتند پنالتی بزنیم، من هم گفتم باشه. بالاخره میرزاپور هم حواسش بود و خیلی جدی نرفت. من متوجه شدم، اما خودش میگفت نه کاملاً جدی برای توپ رفتم. به نظر من پنالتی زدن هم سخت هست، هم نیست. اگر تسلط داشته باشی واقعاً سخت نیست. همین چیپ علیپور را در بازی پرسپولیس دیدید؟! چه چیپ قشنگی بود. گلر اگر سر جای خودش میایستاد توپ را میگرفت. یا پنالتی مسی را در بازی با لیون دیدید؟ چه تسلطی داشت. اگر تسلط نباشد دیگر ۵۰-۵۰ است. درباره گلایههای میرزاپور هم باید بگویم خب او برای فوتبال ما زحمت کشید. بازیکنان هم باید ظرفیت خود را بالا ببرند. وقتی تیم میبازد تماشاگر میخواهد شکست را گردن کسی بیندازد. مطمئنم هواداران میرزاپور را خیلی دوست دارند. او باغیرت بود. همین الان بیرانوند با جان و دل برای تیم ملی بازی میکند. در جام جهانی عالی بود.
پنالتی رونالدو را هم گرفت.
به خاطر همان پنالتی به بیرانوند هر حقوقی بدهند میارزد. ۸۰میلیون در ایران و میلیونها نفر در سراسر جهان از عکسالعمل او کیف کردند. واقعاً خیلی میارزید. قیمت هم نداشت. ما حاضریم کلی پول بدهیم یک لبخند روی لب مردم بیاید. پنالتی او چقدر لبخند روی لب مردم نشاند؟ همین حالا هم یادمان میافتد لبخند میزنیم. من اعتقاد دارم یک مسابقه فوتبال گاهی اندازه دو هزار سخنرانی اثر دارد. شما ۱۰۰ سخنرانی در تلویزیون پخش کن، به اندازه یک مساوی در بازی با پرتغال نیست. همان بازی اندازه چند هزار سخنرانی به مردم خودباوری و روحیه ملی داد. رونالدو و مسی دو بازیکن برتر جهان هستند. یکی مثل بیرانوند که بچه لر است، جلوی رونالدو ایستاده و خودش را نباخته. این خیلی مهم است. باید تحلیل روانشناسی و اجتماعی شود. او ایستاد و پنالتی را گرفت. رونالدو عصبانی شد. دیدید که مرتضی پورعلیگنجی را زد. ما از رونالدو انتظار نداشتیم که بیاخلاقی کند. مگر او چند پنالتی خراب کرده بود؟ به هر حال عصبی شد.
دورهای که به خاطر صعود ملیپوشان به جام جهانی ۲۰۱۴ به ملیپوشان مجوز ماشین دادید کلی سر و صدا کرد.
برای دولت خرجی نداشت. ۱۰۰هزار خودرو در سال وارد میشد، ۵۰ تا مجوز به قهرمانها دادیم. اشکالی داشت؟ ملت را خوشحال کردند.
خاطرهای از بازیهای ملی دارید که برایمان تعریف کنید؟
یادم هست یک سال رفته بودیم حج عمره. ارتباطمان کلاً قطع بود. حواسمان به اخبار نبود. بعدازظهر با کره بازی داشتیم. دایی، مهدویکیا، باقری و بچههای دیگر بودند. بازی را ۶ بر ۲ بردیم. بازی خیلی خوبی بود. خیلی لذت بردیم. بعد از بازی میرفتیم حرم مغازهدارهای عربستانی میگفتند علی دایی، کریم باقری. خیلی چسبید.