به گزارش خبرورزشی، یکی از مقاله های ویژه امروز گاتزتا دلو اسپورت به دربی ایتالیا (ایتالیانو) میان تیم های یوونتوس و اینتر اختصاص دارد. بازی دو تیم از ساعت 23:15 به میزبانی یوونتوس در ورزشگاه آلیانز شهر تورین برگزار می شود.
مصدومیت جزئی مارکوس تورام باعث شده تا مهدی طارمی برای این بازی فیکس باشد.
مقاله گاتزتا دلواسپورت را عینا می خوانید:
پیروزی برای دو نفر: موتا میتواند به لاتزیو برسد، اینزاگی ناپولی را هدف گرفته است
بازی در میانه میدان رقم خواهد خورد
هرگز نیازی به محرکهای بیرونی برای معنا بخشیدن و افزودن چاشنی به دربی ایتالیا نخواهد بود، چرا که این مسابقه همواره از درون خود روشنایی میگیرد. اما نتایج دیروز اهمیت آن را بیشتر کرده است.
سومین تساوی متوالی ناپولی، که هر بار بازی را واگذار کرده و دوباره به جریان بازگردانده، این فرصت را به اینتر میدهد که امشب با چراغ چشمکزن حرکت کند: اگر پیروز شود، با یک امتیاز اختلاف به صدر جدول خواهد رسید و شش امتیاز از آتالانتا که توسط کالیاری متوقف شد، پیشی خواهد گرفت. تنها دو هفته مانده به رویارویی مستقیم در ورزشگاه مارادونا. یوونتوس نیز با استفاده از همین تساوی در المپیکو، میتواند خود را به لاتزیو برساند و جایگاهی نرم و راحت در رتبه چهارم لیگ قهرمانان به دست آورد. امشب شبی برای تساویهای بیحاصل نیست؛ هر که میخواهد خوشحال باشد، باید سه امتیاز را دنبال کند. اینگونه ما نیز لذت خواهیم برد.
ورزشگاه آلیانز همچون دژ باستانی (۱) است که سالهاست در انتظار یوونتوس واقعیِ تیاگو موتا مانده، اما این تیم هرگز نرسیده است، همانگونه که تارتارهای بوزاتی نیز هرگز نیامدند. تنها نشانههایی در افق دیده شدهاند که بهسرعت تکذیب شدهاند: دو بازی نخست فصل (کومو، ورونا)، بازگشتهای طوفانی برابر اینتر و لایپزیش، پیروزی متقاعدکننده مقابل میلان، نیمه نخست درخشان در ناپل… اما هرگز تداوم، هرگز صعودی واقعی. دو انفجار احساسی (از ۲-۱ به ۳-۲ در برابر لایپزیش با ۱۰ بازیکن؛ از ۴-۲ به ۴-۴ در سن سیرو) گویی جرقهای بودند که باید تیمی جوان و متحولشده را بیدار میکردند. اما پس از لایپزیش، تساوی خانگی مقابل کالیاری رقم خورد و پس از اینتر، نتیجهای مشابه برابر پارما به دست آمد. هشدار کاذب بود، آنها تارتارها نبودند.
قهرمانان آن بازگشتهای هیجانی چه کسانی بودند؟ کونسیسائو و ییلدیز، دو وینگر با مهارتهای فردی بالا. یوونتوس تاکنون در لحظات ناامیدی بهترین عملکرد خود را نشان داده است، زمانی که منطق را کنار گذاشته و با قلبش به جلو تاخته است. با درخشش بازیکنان خلاق روشن شده؛ این کاملاً برعکس آن چیزی است که از تیم تیاگو موتا انتظار میرفت: تیمی که بتواند بازی را کنترل کند و آن را به حریف دیکته کند. بولونیا تحت هدایت او تنها بر محور اورسولینی و ندوایه نمیچرخید، بلکه قدرت واقعی آن در میانه میدان بود، در هماهنگی فوقالعادهای که با کالافیوری و زیرکزی داشت. اما خط میانی یوونتوس تاکنون همچون «بیابان تارتارها» بوده است، فقیر از نظر ایده و کیفیت، تقریباً همیشه کلیشهای و قابل پیشبینی، بهویژه به دلیل عدم حضور تأثیرگذار دو خرید بزرگ و پرهزینه: کوپمینرس و داگلاس لوییز. از همین فقر تاکتیکی، ۱۳ تساوی رقم خورده (ناتوانی در تغذیه مهاجمان) و ۱۷ امتیاز از موقعیتهای برتری از دست رفته است (عدم توانایی در مدیریت بازی با پاسکاری). اما در افق نشانههایی از تغییر به چشم میخورد… برای اولین بار، یوونتوس سه پیروزی متوالی کسب کرده است: امپولی، کومو، پیاسوی.
پیروزیهایی سخت اما انرژیبخش. در زیر لایهای از دشواریها، ایدهای در حال رشد است. اضافه کردن چهارمین پیروزی پیاپی آن هم مقابل اینتر، یعنی رقیبی که کمترین محبوبیت را دارد، میتواند آگاهی جمعی تیم را تقویت کند و نیرویی مضاعف ببخشد، هم برای رقابت بر سر جایگاه چهارم و هم برای سفر حساس روز چهارشنبه به هلند. یوونتوس در چهار روز، بخش بزرگی از فصل خود را رقم خواهد زد.
فکر کردن به تقابل با پیاسوی، تیاگو موتا را مجبور کرده که ترکیب تیم را با دقت تنظیم کند. به نظر میرسد لوکاتلی استراحت خواهد کرد و خط میانی به کوپمینرس، تورام و مککنی سپرده خواهد شد. سرنوشت دربی ایتالیا در همین نقطه مشخص میشود: در توانایی مقابله با قدرتمندترین خط هافبک لیگ، که در آن بارلا در اوج آمادگی قرار دارد، و همچنین در درک صحیح بازی، همانطور که موتا دیروز خواسته بود—بازیای تهاجمی، در قامت یک تیم واقعی، «با هدف پیروزی از همان دقیقه اول». باید ذهنیت محتاطانهای که در سه سال اخیر در تیم نهادینه شده را کنار گذاشت و با جسارت، راهی برای برد ساخت.
شام گروهی، به نوعی یک آیین بود تا روحیهای مناسب و همدلیای را که همیشه بین مربی و تیم دیده نشده، زنده کند. به نظر میرسد کونسیسائو و نیکو بهعنوان وینگرهای اصلی انتخاب شدهاند، در حالی که ییلدیز از روی نیمکت بازی را آغاز خواهد کرد. کولو موانی، که در سه بازی اخیر پنج گل به ثمر رسانده، امیدوار است چند توپ بیشتر نصیبش شود تا بتواند در جدالی سطح بالا مقابل مارتینس بدرخشد—رویاروییای که طعم فینال جام جهانی را دارد. چرا که «تورو» هم نام مارتینس را یدک میکشد، درست مانند «دیبو»یی که همان گل سرنوشتساز را از مهاجم فرانسوی دریغ کرد.
اینزاگی یکی از فینالیستهای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را در اختیار نخواهد داشت: مارکوس تورام. مهاجم فرانسوی بهبود یافته، اما تنها برای نشستن روی نیمکت. بنابراین، خبری از دربی خانوادگی با برادر کوچکش، کِفرن، حداقل در آغاز بازی نخواهد بود. غیبتی سنگین، چرا که اینتر در یک لحظه هم گلزن برتر خود (۱۳ گل، سومین گلزن برتر سریآ) را از دست میدهد و هم یکی از مهرههای کلیدی تاکتیکی را، بازیکنی که با تواناییاش در بازگرداندن تیم به حمله، شکافتن فضاهای خالی و جنگیدن حتی بدون توپ، نقش مهمی در سیستم اینتراگی دارد. به جای او، طارمی به میدان خواهد رفت، کسی که بر آرناتوویچ ترجیح داده شده است. برای مهاجم ایرانی، این فرصتی مهم است تا فصل کمفروغش را معنا ببخشد—فصلی که تاکنون تنها به دو پنالتی خلاصه شده، یکی در لیگ قهرمانان و دیگری در سریآ.
آیا چالهانوغلو آمادهتر میشود؟
اینزاگی اکنون آنچه کونته از آن بهره میبرد را بهخوبی درک کرده است: یک هفته کامل برای کار با تیم. این زمان به او کمک کرد تا نیروی تیمی را که از یک برنامه فشرده و طاقتفرسا (۱۱ بازی از ابتدای سال) فرسوده شده بود، بازیابی کند و سطح آمادگی هاکان چالهانوغلو را که بیجانشینترین قطعه ساعت اینتر است، افزایش دهد.
بازگشت آچربی، که هفته گذشته توانست کین را کاملاً مهار کند، حالا مأموریت دارد که کولو موانی، مهاجم آماده یوونتوس، را از کار بیندازد. در این فصل، اینتر در تقابلهای لیگ با میلان و همچنین در بازیهای خانگی برابر ناپولی و یووه، هنوز پیروزیای کسب نکرده است. در حالی که در فصل گذشته، نراتزوری تمام بازیهای رودررو را برده بودند، بهجز دیدار برابر یووه در تورین که به تساوی انجامید.
حالا اینزاگی میخواهد ورزشگاه آلیانز را فتح کند، هم برای نزدیکتر شدن به قهرمانی و هم برای یک آزمون واقعی در جوی داغ، پیش از سفر به ورزشگاه مارادونا طی دو هفته آینده. “بزرگترین نمایش بعد از سنرمو”، همانطور که جووانوتی میخواند. پس از آن لذت ببریم، و برای داور آرزوی موفقیت کنیم!
پانویس (1):
دژ باستانی در این جمله بهعنوان نمادی از انتظار بیپایان و امیدی است که شاید هیچگاه محقق نشود.
این ایده بهشدت یادآور بیابان تاتارها اثر دینو بوزاتی است؛ رمانی که قهرمان آن، جووانی دروگو، سالها در دژی دورافتاده در انتظار حملهای از سوی تارتارها میماند، اما آنها هرگز نمیآیند.
انتظار، در هر دو مورد، بهنوعی به یک چرخهی پوچ تبدیل میشود، جایی که آدمی در رؤیای رخدادی بزرگ زندگی میکند، اما این رؤیا نهتنها محقق نمیشود، بلکه آرامآرام خود زندگی را از معنا تهی میکند. دژ، همچون یک نماد، میتواند نمایندهی انجماد در گذشته باشد، جایی که امید و انتظار، همچون سرابی، انسان را از واقعیت دور میکنند.
این مضمون نهفقط در ادبیات، بلکه در فلسفهی اگزیستانسیالیستی نیز جایگاه ویژهای دارد. انسان، در مواجهه با پوچی و انتظار، یا باید خود را در رؤیاهای بیپایان غرق کند، یا پذیرای بیمعنایی جهان شود و برای خویش معنا بیافریند. در غیر این صورت، همچون شخصیت بوزاتی، عمرش در تماشای افقی که هیچگاه تغییر نخواهد کرد، سپری خواهد شد.
همچنین ببینید: فوری؛ مهدی طارمی در ترکیب اینتر مقابل یوونتوس