ما رسانهها همیشه ذره بینی هستیم روی اعمال و رفتار بازیکنان و مربیان و مدیران و روی اتفاقات رخ داده در باشگاهها یا فدراسیون، هدف همه ما این است که ایرادات را ببینیم و به رفع آنها کمک کنیم. وظیفه ما همین است و در نهایت همه میخواهیم فوتبالی بهتر و پیشرفتهتر داشته باشیم. اما این ذره بین فقط روی کارهای بد یا عیب و ایرادات نیست. رسانهها وظیفه دارند خوبیها را هم ببینند و منعکس کنند و خوشبختانه در روزهای اخیر در فوتبال ما اتفاقات مثبت و خوب کم نبوده است.
از کمک دسته جمعی پیشکسوتان استقلال و پرسپولیس و جمعی از هنرمندان برای تامین هزینههای درمان علی چینی تا اتفاقاتی که در باشگاهها رخ داده و نشان از پیشرفت در حرفهایگری دارد. همان چیزی که آرزوی ماست و سالهاست میگوییم فوتبال ما باید با استفاده از عناصر متخصص در هر رشته و با دیدن الگوی فوتبال روز جهان به سمت حرفهایگری برود.
در همین بحث رسانه ما سالها با نشان دادن الگوهای ساده و ثابت در باشگاههای بزرگ و کوچک اروپا این ایراد را از مدیران باشگاههای داخلی میگرفتیم که چرا در بحث رسانه از انجام بدیهیترین امور تخصصی عاجزند و حالا که این اتفاق افتاده، باید آن را ببینیم و از آن تجلیل کنیم. سالها حسرت ما این بود که باشگاهها روز تولد اسطورههای خود را با یک پیام یادآوری کنند. سالها مینوشتیم که بازیکنان و باشگاهها موقع خداحافظی و قطع همکاری احترام یکدیگر را داشته باشند، چرا ما باید خوش استقبال و بد بدرقه باشیم؟
و حالا میبینیم که فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس تولد مهدی مهدوی کیا را تبریک میگویند و باشگاه استقلال زادروز علی جباری را گرامی داشته، میبینیم که بیشتر بازیکنان از بزرگ تا کوچک موقع خداحافظی و قطع همکاری با یک باشگاه پیام خداحافظی خطاب به هواداران آنجا منتشر میکنند و از آن مهمتر، در یک اقدام پسندیده باشگاهها به جای دعوا و شکایت و توهین با انتشار پیامی از زحمات بازیکن یا مربی جدا شده خود تقدیر میکنند.
نمونهها آنقدر زیاد است که نمیتوان اسم برد. خوشبختانه در تمام باشگاهها هم این اتفاق افتاده و این نشانه یک پیشرفت خوب است. شاید اگر فقط یک باشگاه یا یک بازیکن یا مربی چنین میکرد، اینقدر خوشحال نمیشدیم که حالا همه به این رفتار خوب گرایش پیدا کردهاند. اما شاید مهمتر از تمام این نشانههای رفتار حرفهای در بحث رسانه و در رفتار اجتماعی و انسانی حرفهگری در امضای قراردادها باشد که دقیقاً حلقه گمشده فوتبال ما بود. اتفاقی که بار مالی به همراه دارد و فوتبال ما میلیونها دلار از بیت المال هزینه پرداخت تا مدیران ما مدیریت حرفهای بیاموزند....
اگر رفتارهای بازیکن و مربی و جنجالها و حاشیهها تنها چهره فرهنگی فوتبال ما را زشت میکرد، اشتباهات مدیران در قراردادهای آماتوری بار مالی و خسارت به همراه داشت و متعاقب با آن آبروی ایران و ایرانی را هم در عرصه بین المللی میبرد. نگاه کنید به قراردادی که فولاد فصل قبل با السد برای امین حزباویپور بست و به شهادت نصیرزاده که تازه مدیرعامل فولاد شده، علاوه بر یک میلیون دلار از فصل قبل حالا از انتقال او به سپاهان هم دوباره فولاد صاحب ۳۸۰ هزار دلار پول شده است.
این قرارداد بستن در دنیای فوتبال حرفهای یک عرف رایج است. در فوتبال خود ما هم در دهه ۷۰ امیر عابدینی همینطور قرارداد میبست و تا سالها از هر انتقال مهدوی کیا یا میناوند پولی هم به پرسپولیس میرسید. بنابراین جای تعجب ندارد و شاید تازه خیلی هم دیر شده اما باز خوب است که دوباره این روشهای حرفهای احیا شده است.
و باشگاه پرسپولیس که در فروش عبدالکریم حسن این آپشنهای حرفهای را لحاظ کرده و علاوه بر دریافت پول نقد رضایتنامه - که فی الفور به درد تیم میخورد - هزینه اردوی نیم فصل زمستانی و برگزاری دیدار دوستانه در قطر را هم به باشگاه قطری منتقل کرده و بند پاداش ویژه در صورت قهرمانی الوکره عبدالکریم حسن و ترانسفرهای احتمالی بعدی او را هم گذاشته است. این بند در فوتبال روز دنیا به شدت رایج است اما در فوتبال ما تا امروز دیده نمیشد. در همین فینال لیگ قهرمانان این فصل رئال مادرید اگر برنده بازی با دورتموند میشد،۲۰ میلیون یورو از یوفا جایزه میگرفت و باید ۴۰ میلیون یورو بابت قرارداد بلینگهام به حریف پرداخت میکرد چرا که بند شرط قهرمانی در قرارداد جود وجود داشت!
بابت مجموعه این اتفاقات خوب در فوتبال ایران و پیشرفت به سمت حرفهایگری خوشحالیم.