تیم ملی در مقابل هنگ کنگ یک پیروزی قابل پیشبینی به دست آورد. ما در بخش تهاجمی ستارههایی داریم که خیلی فراتر از سطح آسیا هستند و تنها حضور آنها در زمین برای گلزنی و پیروزی تیم ملی کافی است. در حقیقت امثال سردار و طارمی یا جهانبخش و قایدی هیچ نیازی به طراحی تاکتیک و تمرین برای گلزنی ندارند! در واقع وظیفه اصلی هر مربی در تیم ملی حفظ میراث این نفرات است. سردار و طارمی در هرجا که باشند بالاخره زهر خود را میریزند. مهم این است که شما ساختار دفاعی درست کنید که بتوانید از ثمره زحمت آنها یعنی گل تیم ملی محافظت و بازی را به نفع خود تمام کنید.
در زمان کی روش این ساختار دفاعی به بهترین شکل طراحی شده بود و دیدیم که در مقابل بزرگترین تیمهای دنیا نیز دوام آورد اما حالا تیم ملی مقابل رقیب درجه ۳ قارهای مثل هنگ کنگ مشکل دارد، وای به حال رقبای درجه اول در مراحل حساس بعدی! تیم ملی در مقابل هنگ کنگ دو گل خورد، در حالی که طی نیم قرن رقابت با این تیم و در مجموع تمام مسابقات فقط یک گل خورده بود! همین عدد در یک مسابقه به اندازه کافی خطرناک و ایراد هست اما اگر به زمان و شکل این گلها نگاه کنید زنگ خطر شدیدتر به صدا در میآید و اگر روال بازی را ببینیم که دیگر...
ما بلافاصله بعد از زدن گل، گل خوردیم و این از یک تیم با تجربه و حرفهای کاملاً بعید است. بازیکنان جوان و آماتور حق دارند در خوشحالی زدن گل بمانند و اشتباه کنند اما تیمهای بزرگ و بازیکنان نامدار و با تجربه چنین حقی ندارند. اما نکته مهمتر این است که ما با دو پنالتی مقابل هنگ کنگ پیش افتادیم. تصور کنید اگر داور پنالتی نمیگرفت، بعد از خوردن این گلهای عجیب و غریب تیم ما چه سرنوشتی پیدا میکرد؟ ضمن اینکه ایرادات ساختاری دفاع ما به هم ریختگی مدافعان و سردرگمی بازیکنان در هنگام دفاع فقط مخصوص این دو گل خورده نبود.
در تمام طول مسابقه مشکل دفاعی داشتیم. بارها توپ مقابل دروازه ما مدام بین بازیکنان دو تیم رد و بدل شد و خطر از بیخ گوش ما گذشت. برخی مواقع شانس آوردیم و بعضی مواقع بازیکنان حریف حرفهای نبودند و با زدن ضربات بد فرصت را هدر دادند. اتفاقی که مقابل ستارههای با تجربه ژاپن کره و عربستان هرگز نخواهد افتاد. به عنوان مثال و نمونه به صحنهای که درست یک دقیقه قبل از گل سوم ایران اتفاق افتاد نگاه کنید. یک ارسال بلند از زمین تیم هنگ کنگ پشت محوطه جریمه ما و دو بازیکن ما که کاملاً ناهماهنگ و بیخبر از یکدیگر برای زدن ضربه اول به هوا بلند شدند!
تایمینگ نامناسب آنها باعث شد بازیکن کوتاه قد هنگ کنگی به اصطلاح توپ را ساییده و این توپ پشت سر دو بازیکن ما به سه بازیکن قرمز رنگ هنگ کنگ رسید در حالی که در شعاع ۵ متری آنها هیچ سفید پوشی حضور نداشت. هنگ کنگیها این فرصت خطرناک را مثل بقیه توپها از دست دادند اما این سوال ایجاد شد که پس ساختار دفاعی ما کجاست؟ چرا سادهترین اصل دفاع تیمی یعنی پوشش در تیم ما رعایت نمیشود؟ به گل اول هنگ کنگ نگاه کنید، گلی که با یک سلسله اشتباهات از طرف عناصر دفاعی تیم ملی ما شکل گرفت و تیم هنگ کنگ روی کار برنامهریزی شده و تمرین کرده به گل نرسید. ابتدا آریا یوسفی جوان توپ را لو داد، هر چقدر این اشتباه را بشود به پای جوانی و کم تجربه گی آریا گذاشت، اشتباه بعدی را نمیتوان از شجاع خلیلزاده پذیرفت. شجاع با آن کوله بار تجربه باید برای پوشش روی توپ میرفت اما نرفت.
این سلسله اشتباهات با لایی خوردن پیام نیازمند بعد از شجاع خلیلزاده تکمیل شد تا هنگ کنگ به گل مساوی برسد. گلی که اگر پابرجا میماند و ایران به پنالتی دوم نمیرسید مثل جام ملتها میتوانست تیم ما را به دردسر بیندازد. در کل مسابقه نیز شجاع و سایر مدافعان ما با تکلهای احساسی سعی در پوشاندن چالههای بزرگ زمین داشتند! هر کارشناسی ۱۰ دقیقه از بازی تیم ملی را نگاه کند ین زنگ خطر را با صدای بلند حس میکند که این تیم با این ساختار دفاعی در مرحله بعد مقابل قدرتهای درجه یک و ۲ آسیا چقدر کار سختی خواهد داشت. ژاپن، قطر، کره و عربستان که هیچ مقابل ستاره های عراق و ازبکستان و اردن هم با این ساختار دفاعی چه خواهیم کرد؟
بیشتر بخوانید: جوانگرایی به روش مدرن؛ فیکس ها می مانند، نیمکت جوان می شود!/ قلعه نویی دنبال دردسر کنار گذاشتن نام ها نیست