محرم نویدکیا یک اسطوره در فوتبال ایران است. یک نام بزرگ با یک جایگاه بزرگ که قابل مقایسه با هر کسی نیست. یک انسان خاص با انتخابهای خیلی خاص که وقتی در نیم فصل پذیرفت هدایت مس رفسنجان را بر عهده بگیرد، خیلیها تعجب کردند.
مس این فصل با ساکت الهامی و پس از دوره ۴ ساله محمد ربیعی مشکلات زیادی در دور رفت داشت و با شکستهای سنگین تقریباً به منطقه خطر سقوط نزدیک میشد که سرانجام با الهامی قطع همکاری کرد. ساکت الهامی در طول فصل فراز و نشیب زیادی را تجربه کرد. او بد استارت زد اما بعد از چند شکست روی دور پیروزی افتاد و از جایی دوباره تیمش با شکستهای متوالی روبهرو شد.
فوتبالیها میدانند که این مشکل وقتی در فوتبال ما ایجاد میشود که باشگاه به تعهدات مالی خود عمل نکند و بازیکنان بیانگیزه شوند. ساکت الهامی بارها این مشکل را بر زبان آورد و حتی یک بار قهر کرد و به رفسنجان نرفت تا باشگاه به تعهدات خود عمل کند. نکته اینجاست که تا جایی مربی میتواند از آبروی خود نزد بازیکنان تضمین بگذارد. اگر آن مهلت هم بگذرد و پولی تزریق نشود، مربی هم دیگر نمیتواند کاری کند. اتفاقی که برای محرم نویدکیا هم در رفسنجان افتاد.
نویدکیا از آغاز دور برگشت هدایت مس را بر عهده گرفت. او در نخستین قدم مقابل هوادار به تساوی بدون گل رسید، هفته هفدهم نساجی را با سه گل برد و هفته هجدهم شمس آذر را در قزوین بدون گل متوقف کرد. نتایجی که برای مس با آن شروع و با آن پایان در دور رفت خوب محسوب میشد.
اما اوج کار محرم در جام حذفی بود. زمانی که استقلال بزرگ را با دو گل شکست داد و تیمش را به مرحله یک هشتم نهایی برد. بعد از آن بازی بود که خبری در محافل فوتبالی پیچید، نویدکیا اعلام کرده بود که تا تعهدات باشگاه انجام نشود، دیگر به رفسنجان برنمیگردد.
خوشبختانه محرم برگشت و تیمش را در بازی هفته نوزدهم برابر تراکتور هدایت کرد. مس که با یک گل تماشایی از آلوز عقب افتاده بود، موفق به کامبک شد. نویدکیا تاثیرش را در این مسابقه به خوبی نشان داد، او در دقیقه ۸۶ دو بازیکن جوان را به زمین فرستاد که یکی پاس گل داد و دیگری گل زد!
به این ترتیب در چهارمین بازی محرم نویدکیا کماکان مس را شکست ناپذیر نگه داشت اما این سوال کماکان ته ذهن همه هست که چرا باشگاههای ما اجازه میدهند کار به این بحران برسد؟
باشگاهها وقتی در ابتدای فصل قرارداد امضا میکنند خودشان تعیین میکنند که چه زمانی و تا چه مبلغی به بازیکنان پول بدهند. چرا و چطور میشود که به این تعهد خود عمل نمیکنند؟ چرا قبل از اینکه موعد پرداختها برسد به فکر راهکار نیستند؟ حتماً باید مربیان قهر کنند و این اتفاقات بیفتد تا باشگاهها پول جور کنند؟
و البته که همان سوال قدیمی هم هست که چرا باید قراردادهایی بالاتر از حد توان خود ببندید که بعداً برای ادای دین این همه مشکل داشته باشید؟ مس فعلاً و موقتاً از این مشکل خلاص شده اما هیچ تضمینی نیست که دوباره همین تیم یا سایر تیمها با این مشکل روبهرو نشوند!