حالا که شور و حرارت جام ملتها به پایان رسیده و دیگر از احساسات و حب و بغض خبری نیست، نوبت بررسی و نقد فنی و کارشناسان روی عملکرد تیم ملی است.
ایران بازی بزرگ را در یک چهارم نهایی مقابل ژاپن برد. دیداری که هیچ کس تصور آن نمایش درخشان را از تیم کشورمان نداشت. ژاپن قبل از این تورنمنت بزرگان دنیا همچون آلمان و ترکیه را با چهار گل شکست داده بود. پرافتخارترین تیم قاره با بیشترین لژیونر در نیمه دوم بازی با ایران حتی یک فرصت روی دروازه ما ایجاد نکرد. در نیمه دوم که نیمه مربیان است، کادرفنی تیم کشورمان با یک آنالیز درست و دقیق از ستارههای بزرگ ژاپنی یک بیکاره ساخت و آن طرف تیم کشورمان با شناخت دقیق نقاط ضعف ژاپن تیم برتر میدان بود و در نهایت هم در ۹۰ دقیقه پیروز شد، اتفاقی کمتر کسی انتظارش را داشت. اما همین آنالیز که برگ برنده ما مقابل ژاپن بود، وقتی مقابل قطر نادیده گرفته شد تبدیل به پاشنه آشیل و نقطه ضعف ما شد. انگار هیچ شناختی از قطر نداشتیم و یک «اکرم عفیف» و یک «معز علی» برای شکست دادن تیم پرستاره ما کافی بودند.
در نقطه مقابل قطر به خوبی تیم ما را آنالیز و تمام نقاط قوت ما را بست و از همان جایی که نقطه ضعف ما بود ضربهاش را زد. با یک نگاه به همین دو بازی میتوان به اهمیت آنالیز در فوتبال مدرن امروزی پی برد، اینکه چرا مربیان بزرگ و تیمهای قدرتمند لشکری از آنالیزورها را به خدمت میگیرند. کسانی که کاری ندارند جز دیدن مسابقات و تمرینات و حاصل ساعتها کارشان تنها یک یا دو جمله است که آن را به سرمربی تحویل میدهند. اما همان یک یا دو جمله همچون کلیدی است که بزرگترین گاوصندوقهای جهان را باز میکند.
تیمی مثل ژاپن را با آن عظمت شکست میدهد و قطر هم با همان کلید میآید و ایران را میبرد. اردن هم با همین کلید کره جنوبی را برد و به فینال رسید. وقت آن رسیده که در فوتبال ما به علم و آنالیز بیشتر بها بدهیم، کارت این تخصصها را به دوستان و نزدیکانمان اعطا نکنیم از کنار زمین فوتبال تماشا کنند!