تونل وحشت در شهر بازی فوتبال ایران؛ اینجا بهشت دلال‌هاست!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

پروسه نقل و انتقالات در نیم فصل لیگ برتر نشان می‌دهد که در فوتبال ما کماکان در بر همان پاشنه قدیمی می‌چرخد.

فوتبال ایران بهشت دلال هاست، همان طور که شهر بازی بهشت کودکان است! فوتبال ایران را می‌توان به یک شهربازی بزرگ تشبیه کرد که یک سری وسایل همیشگی و تکراری دارد که هیچ وقت بچه‌ها از بازی با آنها سیر نمی‌شوند. اهالی فوتبال ما حکایت همان بچه‌ها را دارند و دلال‌ها همان متولیان شهربازی! در این شهر بازی همان طور که گفتیم تعداد وسایل بازی ثابت است و هیچ خلاقیت و جذابیت یا نوآوری در آن نمی‌بینید، اسامی ثابت در فوتبال ما که مدام تکرار می‌شوند و هیچ کس نمی‌پرسد آیا به جز این چند نفر هیچ کس در این مملکت فوتبال بلد نیست؟

وقتی یک شهرب ازی فقط یک چرخ و فلک یا یک تاب و سرسره دارد، دیگر کسی نمی‌تواند دنبال کیفیت یا رقابت باشد! قاعده همین است که هست؛ جاری و ساری است و هر کس شهر بازی می‌خواهد، فقط همین را داریم و هیچ کس دیگری حق داشتن شهر بازی ندارد. وقتی با همین وسایل سر مردم گرم می‌شود، دیگر چه نیاز به هزینه کردن و آوردن وسایل جدید؟

در فوتبال ما بازی «اسم و فامیل» مرحله شروع جابجایی در نقل و انتقالات است. درست مثل تونل وحشت که در تمام شهر بازی‌ها وجود دارد! همیشه اسم‌های مختلفی برای تصدی یک جایگاه - چه روی نیمکت و چه درون زمین - ردیف می‌شود اما از اول با همان که می‌خواهند، بسته‌اند! یک مرحله دیگر در شهربازی فوتبال ما مرحله «دور دور» است اینکه مربیان مدام بین این تیم‌ها دور می‌زنند و تا زمانی که تیم بعدی را قطعی نکرده باشند، دست از تیم قبلی نمی‌کشند. چیزی که این وسط مهم نیست جایگاه تیم‌ها، پتانسیل نفرات و کارنامه مربی و جدول رقابت ها است. آنها فقط به پیشنهاد مالی نگاه می‌کنند و خیلی راحت - راحت‌تر از پیراهن - تیم عوض می‌کنند!

بازی «بیا جامو بگیر» یک بازی دیگر این شهر بازی است. درست مثل بازی «جامو پس بدهم! نگاه کنید به عیسی آل کثیر که آن بلا را سر خودش و پرسپولیس آورد و حالا در کمتر از شش ماه - انگار نه انگار که خانی رفته و خانی آمده - او برمی‌گردد و جایش را پس می‌گیرد و آب از آب تکان نمی‌خورد! این وسط لطمات روحی که نبودن او زد، قابل مقایسه با لطمات روحی که بودن او به بازیکنان می‌زند، نیست! بازی ها همه به شکل عذاب آوری همیشه تکرار می‌شوند و هیچ خلاقیتی نیست. مدیران و دلالان و مربیان همه ثابت، دور تسلسل در یک چرخه باطل...

ساکت الهامی از مس رفسنجان می‌رود تا روی صندلی آبادان بنشیند. سعید دقیقی شمس آذر را رها می‌کند تا جای ساکت را بگیرد، مهدی رحمتی هم هست که از نساجی رفته و هر لحظه ممکن است جای یک نفر دیگر بنشیند! این وسط یک سری اسم‌ها هم همیشه هستند - مثل محرم نویدکیا - که همه می‌دانند تحت هیچ شرایطی چنین پیشنهاداتی را قبول نمی‌کند اما خیلی راحت از اسم او استفاده می‌شود. درست مثل اسم باشگاه‌های بزرگ که دلال‌ها از پیشنهاد آنها به بازیکنانشان حرف می‌زنند و رقم قرارداد را بالا می‌برند، حالا هرچه مدیر آن باشگاه بگوید ما این بازیکن را نمی‌خواهیم، به خرج کسی نمی‌رود.

بازی «برمی‌گردم» همیشه یک فهرست انتظار دارد. بعد از مدتی استراحت افراد برمی گردند و روز از نو روزی ازنو! مازیار زارع از ملوان رفت اما او هم در فهرست بازگشت به لیگ برتر قرار دارد و البته که همین قواعد برای سطوح پایین‌تر فوتبال ما مثل لیگ آزادگان یا حتی لیگ‌های پایه در شهرستان‌ها کاربرد دارد. دلال‌ها درست مثل آن کسی که سرنخ عروسک‌های خیمه شب بازی را در بازی‌های کودکانه قدیم به دست داشت و به جای آنها حرف می‌زد تا بچه‌ها را سرگرم کند، همه سرنخ‌ها در فوتبال ایران را به دست دارند و هیچکس هم زورش به آنها نمی‌رسد.

همینی که هست؛ اگر دوست ندارید قید فوتبال را بزنید! اصلا جمع کنید از اینجا بروید...

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

بازرگانی