هفته پانزدهم لیگ بیستوسوم در حال برگزاری است. در روزهایی که تیمها به حساسترین شرایط خود رسیده و بیش از همیشه به بازیکنان خریداریشده نیاز دارند ولی باز هم مثل همیشه دستشان خالی مانده است. مس رفسنجان بعد از ۵ شکست متوالی میزبان پرسپولیس است؛ بازی پخش مستقیم و مهم برای همه فوتبال، بازی مهم در سرنوشت مربی، بازی مقابل مدعی قهرمانی و مدافع جام اما علی عدنان، مدافع عراقی مس بدون اطلاع مسئولان باشگاه و کادر فنی تیمش را رها و به کشورش برمیگردد.
نساجی در حساسترین شرایط است، هم مدیرعامل عوض کرده و هم سرمربی اما خبری از علاعباس نیست، مهاجمی که خریداری شد تا مشکل گلزنی را حل کند.
عبدالله ویسی با بیشترین حجم انتقادات به خاطر خریدهای خارجیاش روبهرو بود اما فهد طالب در حساسترین بازیهای این تیم غایب بود؛ به خاطر شکستهای صنعت نفت ویسی صندلی خود را از دست داد.
متاسفانه بازیکنان عراقی سابقهای بس طولانی در این رفتارها دارند. جاسم کرار که اسطوره این کارها بود! بازیکنی که فقط میآمد و قرارداد میبست، رفتنش دست خودش بود و برگشتنش با خدا!
ما از هیچکدام این رفتارها درس نگرفتیم. حتی بشار رسن و هوار محمد هم دست استقلال و پرسپولیس را در پوست گردو میگذاشتند و همیشه این سوال وجود داشت که این چه طرز قرارداد بستن با بازیکن خارجی است!
به صورت پیش فرض و تنظیمات کارخانه ما پذیرفتهایم که بلد نیستیم قرارداد ببندیم! پذیرفتهایم که بازیکنان و مربیان خارجی با چندبرابر قیمت به ایران بیایند و بدون بازدهی لازم - مگر در موارد استثنایی- هر وقت دلشان خواست ما را به امان خدا رها و بعد هم از طریق فیفا غرامت خود را تا سنت آخر بگیرند، تازه با مبلغ جریمه و دیرکرد!
اما اگر قرارداد بستن را بلد نیستیم، لااقل مراقبت و محافظت را که میتوانیم بلد باشیم! نگاه کنید به مصاحبه اخیر اشکان دژاگه که وقتی صحبت از آنتونی استوکس میشود ماجرای ساعت گرانقیمتش را مطرح و به وضوح میگوید که پاسپورت او را گرفت تا ساعتش را پس بدهد! در تمام دنیا تمام شرکتهایی که نیروی خارجی استخدام میکنند، آن فرد باید مجوز کار بگیرد و پاسپورتش را در اختیار شرکتی قرار دهد که تحت قرارداد آنهاست. دنیای حرفهای فوتبال هم از این قاعده مستثنا نیست، پس چرا فقط در ایران رعایت نمیشود؟
ماجرای لوکادیا را به یاد دارید؟ چطور شب دربی راهی فرودگاه شد و از ایران رفت؟ همین چند ماه قبل رفتن ساپینتو را به یاد دارید؟ اینکه به پروازش نرسید و میخواست همه را وادار کند که هواپیما را به خاطر او نگه دارند؟
بازیکن یا مربی که تحت قرارداد باشگاهی با میلیونها طرفدار است، چطور میشود که پاسپورتش در اختیار خودش باشد؟ در حالی که بازیکنان ایرانی حتی برای دعوت به تیم ملی هم باید پاسپورت خود را از باشگاه بگیرند و به فدراسیون بدهند!
گل سرسبدش هم که ماجرای استوکس شد؛ اینکه پاسپورت مهاجم ایرلندی تراکتور در اختیار هافبک ملیپوش ما بود!