فوتبال در هر کجای دنیا پدیدهای مرتبط با فرهنگ است و هر اقلیم و جغرافیا فرهنگ خاص خود را دارد. کشور ما هم از این قاعده مستثنا نیست، فوتبال ایران قواعد و عرف مخصوص به خود را دارد که برای بقا در آن باید این مراحل را بشناسید و رعایت کنید!
همه جای دنیا را فراموش کنید! فوتبال ما با هیچ کجای دنیا قابل مقایسه نیست و هیچ کدام از شرایط و اصول فوتبال حرفهای در ایران رعایت نمیشود. اینجا همه چیز یونیک است و منحصر به فرد!
اگر در همه جای دنیا کارنامه و موفقیتهای قبلی، نتایج خوب و نمایش فنی درخشان، شرط استخدام یک مربی است اینجا شما به هیچ کدام این موارد نیازی ندارید، اینجا فقط به ارتباطات نیاز دارید و بس!
اما بعد از گرفتن یک صندلی در فوتبال ایران برای حفظ آن و ماندن در چرخه مربیگری باید مواردی را رعایت کنید. مربیان در فوتبال ایران از میان یک دایره بسته و محدود انتخاب میشوند، درست مثل مدیران و بازیکنان! سفرهای است که در آن جا برای همه وجود ندارد، باید یکی بلند شود تا یکی بتواند بنشیند!
پس برای ورود به این دایره بسته هر چقدر کارتان سخت است، ماندن در این دایره و حفظ موقعیت و صندلی کار سختتری است. درست مثل قانون کلی ورزش که رسیدن به قهرمانی سخت است و حفظ قهرمانی سختتر!
بعد از ورود به این دایره و گرفتن یک تیم شما ۲ مسیر کلی در پیش دارید؛ اگر به عنوان جانشین یک مربی دیگر آمدهاید که عالی است! تمام پیروزیها و موفقیتها مال خودتان است، در این موارد از حریف تعریف میکنید تا ارزش بالای کار خود را ثابت کرده باشید! اما همه کمبودها و ایرادات مال مربی قبلی است که تیم را بد بسته!
بعد از شکست و ناکامی گزینههای زیادی برای بازی دارید؛ از چمن خراب و مدیرانی که پول بازیکنان را ندادهاند تا داوری بد و رسانههایی که مدام حاشیه میسازند، از برنامهریزی غلط فدراسیون تا بازیهای تیم ملی، از آلودگی هوا تا سرما و گرما، تا دلتان بخواهد بهانه هست!
اما مسیر دوم برای وقتی است که شما در تیمی حضور دارید و در فصل نقل و انتقالات خودتان تیم را میبندید. با وجود هشدارهای رسانهها و کارشناسان از یک واسطه خرید میکنید و او اجازه دست چین به شما نمیدهد! کلی میفروشد و اگر یک بازیکن را بخواهید، کنارش سه تای دیگر را باید ببرید!
تیم بستن قواعدی دارد، بازیکنانی باید بازی کنند، عده ای برای مواقع محرومیت و مصدومیت لازم میشوند و مابقی را هم برای حمایتهای خاص نگه میدارید! وقتی فصل شروع میشود و نتایج نشان میدهد که شما چقدر در کارتان ناموفق بودهاید، میتوانید فرافکنی کرده و از داوریها گرفته تا رقبایی که چوب لای چرخ شما میگذارند مایه بگذارید! نگران شعار «حیاکن، رهاکن» هم نباشید که همیشه هستند کسانی که به هواداران خط میدهند تا در ورزشگاه علیه شما شعار داده شود، آنها هوادار واقعی نیستند!
اما کارت مرحله آخر حمله به بازیکنان است، همان بازیکنانی که خودتان خریدهاید اما حالا نباید آنها را گردن بگیرید! این بازیکنان خائن هستند یا برای «سیزده به در» آمدهاند! قبلاً گفته بودید که آنها پولشان را نگرفتند و حالا دیگر این کارت قابل استفاده نیست!
کار شما در آن تیم تمام شده پس نیازی به پلهای پشت سر ندارید. حالا فقط باید به تیمهای بعدی فکر کنید و بهانهای برای بقا در چرخه و پیشنهاد بعدی داشته باشید! چه بهانهای بهتر از ضعف و کم کاری بازیکنان؟ بعداً آنها را هم به نام یکی دیگر خواهید نوشت!
پی نوشت: چه کسانی از این فوتبال توقع پیشرفت دارند!؟