امیرمهدی ژوله از طنزپردازان خوب کشور ما با کارنامهای که همه خبر داریم حرفهایش را در قالب طنز میگوید اما رسالت طنز گفتن معضلات اجتماعی است با زبان شوخی که ما ایرانیها از دیرباز آن را پسندیدهایم. ژوله در یکی از مصاحبههایش حرف جالبی زد و گفت: زمان ساخت شبهای برره قرار بود ما حکومتداری دولتمردان را دستمایه ساخت طنز قرار دهیم اما حالا میبینیم که آنها از روی سریال طنز ما دولتمردی میکنند!
تلخ است اما حقیقت دارد. به همین واگذاری استقلال و پرسپولیس نگاه کنید: دهههاست که قرار است آنها به بخش خصوصی واگذار شوند و همه میدانیم که این اتفاق هرگز نمیافتد اما باز دولتمردان از هر جناحی روی آن مانور میکنند!
در همه جای دنیا فوتبال خصوصی است و پولساز؛ اصلا تنها راه نجات فوتبال و پیشرفت آن همین است که به دست مردم اداره شود. اداره فرهنگ، اقتصاد، هنر و ورزش به دست دولت میسر نیست و سالهاست که دولتها دیگر از این کارها نمیکنند و فهمیدهاند این مسیر بنبست است. اما ببینید در این دههها که در ظاهر و به کلام دولتمردان پذیرفتند که فوتبال باید به بخش خصوصی واگذار شود، در عمل چه میکنند! از سال قبل که داستان بورس به میان آمد مشخص بود که این پول ازطرف دولت آمده و سرمایهگذاری هم نخواهد شد. حالا بدهیهای استقلال و پرسپولیس ناشی از تزریق همان ۳۵۰میلیاردِ سال قبل است.
آن پول خورده شد و تمام و حالا بلوک ۵۱ درصدی سهام دو باشگاه ارائه شده و شک نکنید که این پول هم تمام میشود و مشکلات کماکان پابرجاست. چرا؟ چون مسیری که میرویم غلط است و به قول قدیمیها «این ره به ترکستان است»!
نگاه کنید به همین واگذاری اخیر، خبر را بخوانید: درخواست شستا از وزارت ورزش برای خرید باشگاه پرسپولیس! مدیرعامل شرکت شستا در نامهای به وزارت ورزش و جوانان با مطرح کردن درخواست خرید باشگاه پرسپولیس خواستار تعیین تکلیف موضوع از سوی این وزارتخانه شد. در شرایطی که شستا برای خرید سهام ۵۱ درصدی پرسپولیس اعلام آمادگی کرده و پیشقدم شده، شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس نیز طبق اطلاع قصد دارد سهامدار عمده باشگاه استقلال شود و پیشنهادش را ارائه کند.
مگر از این جیب به آن جیب کردن شاخ و دم دارد؟ استقلال و پرسپولیس فعلا زیرمجموعه وزارت ورزش هستند که یکی از وزارتخانههای دولت است. حالا قرار است پولی رد و بدل شود و این دو تیم از یک وزارت به وزارتی دیگر نقل مکان کنند! کیست که نداند شستا یا پتروشیمی خلیج فارس دولتی هستند و مدیران ارشد آنها را دولت انتخاب میکند و تکتک اتفاقات این زیرمجموعهها با نگاه حاکمیتی رخ میدهد؟ همین حالا رئیس پتروشیمی خلیج فارس آقای علی عسگری است که او را به عنوان رئیس سازمان صداوسیما میشناسیم! شستا هم که از کفر ابلیس مشهورتر است؛ یادتان هست در دولت احمدینژاد انتصاب قاضی مرتضوی به ریاست این «بزرگترین هولدینگ مالی دولت» باعث برکناری وزیر کار شد؟
بیایید فرض کنیم که استقلال و پرسپولیس به این دو نهاد واگذار شدند. طبق قانون تمام فعالیتهای ورزشی زیرمجموعه وزارت ورزش است، آن وقت تکلیف چه خواهد شد؟ اگر قرار باشد مالکیت این دو تیم به طور کامل واگذار شود باید باور کنیم که وزارت ورزش دیگر نقشی در اداره دو باشگاه ندارد؟ فراموش نکنیم که داریم از دو بال اصلی ورزش در ایران حرف میزنیم؛ از جایگاه و پایگاه اجتماعی این دو باشگاه در میان جامعه و مردم؛ یعنی دقیقا بزرگترین و مهمترین مسئولیت وزارت ورزش! خب اگر قرار است دولت این کنترل را حفظ کند، چه نیازی است که در ظاهر آن را به شستا یا خلیج فارس بدهد؟
وزارت کار یا وزارت نفت، وزارت آموزش و پرورش یا وزارت خارجه، چه فرقی با وزارت ورزش دارند؟ دولت، دولت است دیگر! یا میتواند و میخواهد در ورزش هزینه کند یا نمیتواند و نمیخواهد! دیگر از این جیب به آن جیب کردن، این کلاه آن کلاه کردن، چه صیغهای است؟ تا وقتی قرار باشد ادای خصوصیسازی را در بیاوریم اما سرِ نخها را دست خود نگه داریم، آش همین است و کاسه همین!