در همه جای دنیا بازیکن و مربی خارجی برای هدف کوتاه مدت یعنی نتیجهگیری و موفقیت استخدام میشوند. یک هدف بلند مدت هم پشت قضیه هست که آن کمک به ارتقا و پیشرفت فوتبال است. نیروهای بومی از دیدن و تمرین با بازیکنان و مربیان حرفهای، یاد میگیرند و تجربه کسب میکنند.
در همه جای دنیا وقتی سراغ بازیکن و مربی خارجی میروند که کیفیت او لااقل ۳۰ درصد بالاتر از نیروهای خودی باشد. استخدام خارجی هزینههای زیادی دارد که دم دستیترین آن قرارداد دلاری است. یک خارجی باید ماهها زمان داشته باشد تا با فرهنگ ما آشنا شود و خود را با زندگی و فوتبال کشور میزبان وفق دهد.
وقتی به کارنامه خارجیهای فوتبال در دو دهه عمر لیگ برتر نگاه میکنیم کمتر استخدام مفیدی در راستای هر دو هدف مشاهده میشود. کسب جام و افتخار یا عناوین انفرادی در فوتبال خیلی کم به خارجیهای ما رسیده و متاسفانه تعداد خارجیهای ضعیفتر از نیروهای خودمان همیشه بیشتر است.
در هفته یازدهم گوستاوو درخشان بود و باعث پیروزی پاکو خمس شد. روبرتو تورس در گل گهر پاس گل داد و اوزینیدیس شکست نخورد، اما در نقطه مقابل بلانکو گل مسلم را در فولادشهر نزد. از منشا و پریرا هم که سالهاست قطع امید کردهایم و هر سال فقط قرارداد میبندند! منتظر محمد کماکان یک بازیکن معمولی است اما برادرش هم اخیراً استخدام شده! تکلیف باهیا و کولیبالی و بقیه هم که مشخص است. این هفته ایگناسیو مارتینز مربی فولاد سومین شکست را هم در لیگ برتر متحمل شد.
اما شاید گل قضیه در رفسنجان بود. جایی که عبدالله ویسی برای ماندن روی صندلی صنعت نفت آبادان به پیروزی نیاز داشت و البته باید از خریدهای خارجی خود که این روزها خیلی زیر فشار و انتقاد هستند، دفاع میکرد. راهکار عبدالله ویسی دادن پنالتی به علی یوسف بود، آن هم در حضور طالب ریکانی کاپیتان صنعت نفت در زمین که در تمام سالهای اخیر پنالتی زن اول آبادانیها بوده است!
علی یوسف پنالتی را گل کرد و صنعت نفت بازی را برد اما این سوال باقی ماند که قرار بود بازیکن خارجی به فوتبال ما و تیم آبادانی کمک کند یا اینکه تیم ما به او کمک کند تا بتواند بماند؟