تجلیل مدال‌آوران یا تبلیغ شهرداری؟/ کاش برای ورزش و قهرمانان هم وقتی در نظر می‌گرفتید!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

هیچکس با نفس تجلیل از قهرمانان ملی مشکلی ندارد و تنها وقتی می‌شود به این موضوع نقد کرد که از شأن قهرمانان به بهانه تجلیل استفاده دیگری شود.

تقریبا در هیچ کجای دنیا هیچکس را نمی‌توانید پیدا کنید که از استفاده ابزاری راضی باشد. استفاده ابزاری یعنی استفاده از افراد کلمات، شخصیت‌ها یا وقایع تاریخی به نفع یک جریان، فرد یا تفکر...

ما در این مملکت مدیری داشتیم که مجله ‌ای را بابت استفاده از عکس یک بازیگر زن روی جلد خود محکوم کرد که «استفاده ابزاری کرده اید» اما چرخ روزگار چرخید و همان بازیگر زن عروس آن مدیر شد! اگرچه آن مدیر دیگر در بدنه مدیریت کشور ما نیست اما تفکری که او نماینده‌اش بود، کماکان در کشور ما فعال و پویاست و نمونه آن را عصر روز دوشنبه در مراسم تجلیل تهران از قهرمان مدال آوران بازی‌های آسیای هانگژو دیدیم.

در مراسمی‌که تعداد ورزشی‌ها را با دست میشد شمرد، سالن پر شده بوده از کارمندان شهرداری و مسئولان برگزار کننده مراسم! برای اصحاب رسانه هیچ جایی مشخص نشده بود و ورزشکاران - که تعداد بسیار اندکی هم بودند – از یک درب دیگر وارد سالن می‌شدند که به خبرنگاران اجازه حضور در آن منطقه هم داده نمی‌شد!

همین جا سوال اول ایجاد می‌شد که پس چطور باید این مراسم را پوشش خبری بدهیم؟ چطور باید با ورزشکاران یا حضرات مسوول مصاحبه کنیم؟ هیچ قهرمانی خودش بلند نمی‌شود به دنبال خبرنگاران برود که بیایید با من صحبت کنید! این وظیفه ماست که سراغ آنها برویم اما وقتی اجازه نمی‌دهند چطور باید می‌رفتیم؟

مراسمی که قرار بود ساعت ۲ آغاز شود با بیش از یک ساعت تاخیر آغاز شد. حال ببینید چه بر سر مهمانان در سالن آمد و چقدر می‌توانستند خود را با موبایل سرگرم کنند! و بعد هم که مراسم آغاز شد تازه اصل ماجرا بود. افرادی یکی یکی و بدون هیچ تجربه یا تخصصی در امر ورزش روی سن می‌آمدند و حرف‌هایشان را می‌زدند. حرف‌هایی که هیچ سند و مدرکی پشت آن نبود و اگر هم می‌بود، جایش آنجا نبود اما همه خبرنگاران و حاضران باید می‌شنیدند!

تصور کنید قهرمانان ورزشی یک کشور چرا باید پای سخنرانی در مورد نقش شهرداری‌ها در شهرها بنشیند؟ اینکه میزبانی مسابقات ورزشی در حقیقت بر عهده شهرداری‌هاست و آنها همه جا رئیس هستند چه ربطی به ورزشکار و بقیه دارد؟

آش آن‌قدر شور بود که وقتی دبیرکل کمیته المپیک هم به عنوان تنها سخنران ورزشی روی سن آمد، او هم ترجیح داد به جای صحبت کردن از ورزش به پیشینه بیست و چند ساله خودش در شهرداری بپردازد! و البته که این سوال برای ما همیشه بوده که چرا باید مدیران ورزش از میان افراد غیرمتخصص انتخاب شوند... او هم اعداد و ارقامی داد که از حوصله جمع خارج بود و خودش وعده داد بعدا مقاله‌اش را چاپ می‌کند! اعدادی که جایش برای بررسی در دانشگاه‌ها یا نهادهای نظارتی است و تازه آنجا هم باید حق چون و چرا و سوال برای رسانه‌ها باشد.

در تمام مدت سخنرانی‌ها چنان همهمه‌ای در سالن برپا بود که صدا به صدا نمی‌رسید و خیلی‌ها از این راه اعتراض خود به برنامه را نشان می‌دادند. اگرچه سخنران کار خودش را می‌کرد و انگار در جای دیگری بود! این هم ایراد برگزارکنندگان بود که دانش آموزان جوان را با اتوبوس به سالن آورده بودند و حوصله آنها هم سر رفته بود. انصافا جملات تکراری از دهان سخنرانان مختلف هیچ جذابیتی برای جمع حاضر نداشت...

آنقدر همه خسته شده بودند که حتی وقتی استندآپ کمدین مشغول اجرای برنامه بود، هیچکس حوصله خندیدن نداشت. همینطور حوصله تشویق برای «روزبه نعمت اللهی» خواننده خوب کشورمان که خیلی خوب فهمید و آن قدر تجربه استیج داشت که زود برنامه‌اش را تمام کرد و رفت.

و در نهایت هر قهرمانی که به نمایندگی از همبازیانش روی صحنه می‌آمد، بلافاصله بعد از گرفتن جایزه و عکس یادگاری از درب وی‌آی‌پی خارج و مستقیم به پارکینگ می‌رفت تا هرچه زودتر خود را به خانه برساند. در مسیر هم که دوستان شهرداری فضایی برای اهل رسانه درنظر نگرفته بودند و خودشان هم همه سرپا بودند!

سوال اینجاست که خروجی این جلسه چه بود؟ کار بزرگ شهرداری در خدمت به ورزش بر هیچکس پوشیده نیست اما وقتی شهرداری حتی نام قهرمان و رشته‌ای که مدال آورده‌اند را روی بیلبوردهای شهری اشتباه می‌نویسد، دیگر چطور باید توقع داشت که بتواند مراسم تجلیلی با شکوه برای ورزش بگیرد؟

یک بی‌نظمی‌مطلق، همهمه تمام نشدنی، قرنطینه کردن ورزشکاران که اصلاً برای مردم به خاطر مردم ورزش می‌کنند، رفت و امدهای بی پایان، عکاسان سرگردان که مانع کار و دید هم می‌شدند و ... وقتی رسانه‌ها امکان دسترسی به قهرمانان خود را ندارند دیگر رسیدن به مقامات که امری محال است!

در واقع مراسم تجلیل شهرداری از مدال آوران‌هانگژو مراسم تبلیغی بود برای مدیران آقای زاکانی! با استفاده از ورزش و چهره‌های محبوب که نارضایتی در صورت تک تک خود آنها نیز مشخص بود و با خروج سریع از مراسم این نارضایتی را به وضوح نشان دادند.

سوال اینجاست که شهرداری نمی‌توانست برای تبلیغ خود جا و زمان دیگری را انتخاب کند؟ یا حداقل حالا که بهانه ورزش است، بخش کوچکی از کنداکتور مراسم را هم به ورزش اختصاص می‌داد؟

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

بازرگانی