پاکو خمس اولین مربی اسپانیایی وارد شده به لیگ برتر ما بود. او فصل قبل تیم قربان بردیف را در حالی تحویل گرفت که خوب بازی میکرد و نتیجه میگرفت. مرد با تجربه روس به کشورش بازگشت و مربی اسپانیایی با تغییراتی که در شیوه بازی و ترکیب تیمش داد، توانایی خود را ثابت کرد.
تراکتور فصل قبل سهمیه آسیا گرفت و همه امیدوار بودیم مربی اسپانیایی بماند تا عملکرد او را با تیمی که خودش میبندد مشاهده کنیم. اتفاقی که در تابستان افتاد، نامهای بزرگی که سر از تبریز درآوردند بخشی از هواداران تراکتور را به قهرمانی امیدوار کرد اما کارشناسان نظر دیگری داشتند.
در فوتبال نامها بازی نمیکنند. این جوانی، انگیزه و میل به پیشرفت و بهتر شدن است که از یک بازیکن مهره مناسب برای تیم میسازد و یک تیم هماهنگ، میتواند موفق باشد. تراکتور به سراغ نام های بزرگی رفت که از تیمهای بزرگ کنار گذاشته شده بودند. بیشتر آنها در سن بالایی بودند و در یکی دو فصل اخیر عملکرد مناسبی نداشتند.
اما همه امیدوار بودیم مرد اسپانیایی بتواند از این نامها تیمی مناسب بسازد. وقتی تراکتور فصل را با سه شکست متوالی آغاز کرد، صدای خمس درآمد که این تیم او نیست. مدیران باشگاه مجبور به پاسخگویی شدند و جنجالی به پا شد که به یاد داریم.
خمس دست به کار شد و با تغییراتی که در ترکیب تیم انجام داد، نقاط ضعف تیمش - مثل دفاع چپ - را ترمیم کرد. او نامهای بزرگ را کنار گذاشت و یک جوان را یک خط عقب کشید تا هنرش را بار دیگر نشان دهد. همان کاری که فصل قبل با رضا اسدی کرد و هم کمبود مهاجم در تیمش را جبران و هم از این بازیکن یک مدعی آقای گلی ساخت که با دستمزد گران قیمت این فصل به سپاهان رفت.
تراکتور ۴ برد متوالی آورد و موقتاً به صدر جدول هم رسید اما روزهای خوش دوباره تمام و آفتاب پشت ابر پنهان شد. تراکتور باخت اول را آورد اما خمس از میزان فرصت سازی تیمش راضی بود، اما با باخت دوم دوباره بمب ساعتی منفجر شد!
به حرفهای خمس بعد از شکست این هفته نگاه کنید؛ هر چقدر هفته قبل بعد از شکست مقابل شمس آذر او و طرفدارانش راضی بودند این هفته بعد از باخت به تیم محمد ربیعی شرایط متفاوت بود.
خمس همان حرفهایی را زد که کارشناسان میگفتند. اینکه «با بازیکنان بیرون مانده از تیمهای بزرگ نمیتوان تیم ساخت». او البته تغییری در موضع ابتدای فصل خود داد و دیگر نگفت این تیم او نیست، اما گفت «بازیکنانی را خریده که یک دهم آنچه تصور میکرده نیستند» و بعد هم آن جمله کلیدی که «خیلی از این بازیکنان شایسته پوشیدن پیراهن تراکتور نیستند»
اینجاست که سوالات زیادی به ذهن میرسد؛ به جز خمس چه کسی یا چه کسانی در بستن این تیم دخالت داشتند؟ اگر مربی اسپانیایی اجازه دخالت داده که ضعف خود اوست و اگر نداده پس چرا پای تصمیمات خودش نمیماند؟
اما این واقعیت هنوز پابرجاست که چرا باید به صرف دیدن نام بازیکن خرید کرد؟ چه خمس این خریدها را کرده و چه کس دیگر فرقی در این موضوع نمیکند که بار دیگر برای هزارمین بار ثابت شد در فوتبال نامها بازی نمیکنند. اسم بزرگ ضامن موفقیت نیست، بازیکن باید درون زمین بدود و زحمت بکشد و رقبا به خاطر اسم بزرگ او نمیایستند!
حالا تراکتور مجموعهای از تضادهاست. تیمی بزرگ، ریشهدار و پرطرفدار که پول هم به اندازه کافی دارد. با یک مربی بزرگ و با کارنامه که خودش را ثابت کرده و ستارههای بزرگ و نامدار که افتخارات زیادی در لباس ملی و باشگاهی دارند اما یک لشکر تنها یک ژنرال میخواهد! انگار تراکتور کلکسیونی از ژنرالهاست و در این تیم سرباز کم دارند!