قرار ما این نبود که باشگاهِ سرمایه دار، مدیردار، بازیکن دار، ستاره دار، هواپیمادار، قدرت مدار، ارتباط دار، ورزشگاه دار، به شدت پولدار و دل و جرات دار با نیمار وارد تهران شود، در ورزشگاهی که متعلق به تیم نساجی هم نیست به میدان برود و ستاره اش مورد تشویق و احترام و عزت ما قرار بگیرد، بعدش هم گوی و میدان را واگذار کند و دست خالی برگردد؛ نه اصلا این قرار و مدارها نیست. گیرم که به آنها سنگ هم پرتاب کنی! سنگ زدن که نوعی جنون است؛ از سنگ پرتاب کردن که نتیجه ای حاصل نمیشود.
دنیای امروز بر خلاف فضای مجازی و انتزاعی اش، که همه را درگیر محیطِ شهرت طلبانه و دیوانه وارش کرده، به شدت واقعی است. برای زندگی بهتر باید برنامه داشت. برای فوتبالِ امروزی و مدرن باید مدیر، امکانات، پول و سرمایه داشت. برای نیل به موفقیت باید کار و تلاش کرد. باید ساخت و ساخت. باید نقشه داشت. باید هزینه کرد. باید دل و جرات داشت.
از نساجی نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا، اما باید به همین اندازه توقع داشته باشیم. بر نساجی که عمری در فوتبال ایران مهجور مانده حرجی نیست. در واقع قرار نیست عربستان با رونالدو و نیمار، مقابل تیمهای ما سر تعظیم فرود بیاورد؛ نه از این خبرها نیست. عربستان با خرید این همه ستاره مشهور و درجه یک، لابد اهداف بلندی در سر دارد؛ باید قبول کنیم بچه زرنگ روزگار، ما نیستیم. آدم باهوش ماجرا فقط ما نیستیم. فرد زیرک و هوشیار، ما نیستیم. آنها هم آنقدر از دنیا پرت نیستند که پولشان را دور بریزند.
این بازیِ زندگی نیست که پیچیده و لاینحل باشد؛ فوتبال مثل آینه است. به آینه نگاه کنیم و ببینیم با خودمان چند چندیم؛ آن وقت با این شکستهای تحمیلی، قطعا آرام میگیریم. آنقدر آرام میشویم که حتی اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا در ماجرای دیدار نافرجام سپاهان و الاتحاد، طرف تیم سعودی را هم گرفت، چندان تعجب نکنیم. ما مدتهاست به این وضعیت عادت کرده ایم. آیا بد عادت شده ایم؟ خب حتما میدانید ترک عادت موجب مرض است!
در همین ارتباط: تصویری زیبا از تشکر نیمار از هواداران نساجی/ محبوبیت بالای مرد برزیلی در ایران