باشگاه استقلال که به تازگی از زیر بار شکایت و پرداخت بدهی سنگین استراماچونی بیرون آمده بود، هر چند که مجبور شد از لیگ قهرمانان آسیا کنار برود و حسرت حضور در لیگ قهرمانان به دل خود و هوادارانش باقی بماند اما خیالش لااقل از بابت یکی از بدهی ها راحت شد تا اینکه دوباره بدهی های بعدی و شکایت های بعدی از راه رسیدند.
بدهی آمانوف، بدهی داسیلوا، بدهی ساپینتو و دستیارانش و همین طور بدهی های دیگری که کم کم از راه خواهند رسید، بدهی های پرداخت نشده ای که از موعد خود گذشتند و همه خارجی ها از ایران رفتند و برای دریافت مطالبات خود دست به دامن فیفا شده اند، مرجع قاطعی که دیگر حنای استقلال برایشان رنگی ندارد و خیلی خوب این باشگاه و تعاملات با آن را یاد گرفته اند.
داستان بدهی های ارزی، داستان شکایت هایی که شاید زود به سرانجام نرسند اما قطعا سرانجام خوب و خوشی برای باشگاه استقلال نخواهند داشت، همان طور که شکایت های گذشته این باشگاه و هوادارانش را بسیار آزار داد و این آزار انگاری قرار نیست پایانی داشته باشد و پس از خلاصی از یک شکایت باید به یک شکایت دیگر مراجعه کرد و باز روز از نو و شکایت تازه دیگری از نو شروع می شوند.
وقتی مدیران کارنابلد و ناکارآمد تنها به جذب بازیکن خارجی دل خوش می کنند و دریغ از یک تنظیم قرارداد قرص و محکم، دریغ از آگاهی از داشتن یک پشتوانه مالی و دریغ از ترس از عواقب پس از امضای قرارداد دست به قلم می شوند و به سادگی زیر برگه ها را امضا می کنند و این هیچ معنایی ندارد جز اینکه یک بدهی دیگر بر بدهی ها و یک شکایت دیگر به شکایت های بعدی باشگاه استقلال اضافه خواهد شد.
تا زمانی که این قرارداد ها همچنان منعقد می شوند داستان این عدم پرداخت ها و بدهی های انباشته شده داستانی تلخ و عبرت آمیزی برای هیچ کدام از مدیران و مسئولان باشگاه نخواهد شد، داستانی که برای خیلی ها هیچ اهمیتی ندارد و آزار و اذیت و حسرت و افسوس آن را تنها و تنها باید تیم استقلال و هواداران میلیونی آن متحمل شوند.
محمود فخرالحاج| باشگاه خبرنگاران آزاد