حلقه گمشده فوتبال ما احترام به گذشتگان و استفاده از کارشناسان است. سالهاست که جای خالی این حرکت باشگاه استقلال تنها در رسانهها و با نقدها پر شده و هیچ مدیری قدمی در این مسیر برنداشته است.
پس همین ابتدا باید به علی خطیر تبریک گفت. اما این کار هم ظرایف و اصولی دارد که اگر رعایت نشود بجای بازتاب مثبت، تاثیر منفی خواهد داشت. نگاه کنید به بیلبوردهایی که شهرداری در سطح شهر زده تا از ورزش حمایت کند - که یک اقدام بسیار خوب هم هست - اما چون آدم رسانه ندارند نمیدانند که رشتهای به اسم ساندو وجود ندارد که ما مدال طلای ۸۰ کیلویش را بگیریم!
باشگاه استقلال هم تا امروز اصلاً نمیدانست که متولد مهر ۱۳۲۴ است، داستان بیلبورد های حجت کریمی و جان نثار را یادتان هست؟
پس تا اینجا یک اقدام درست سر جای خود و با تاریخ درست اتفاق افتاده اما همین اقدام هم سوالاتی را در پی دارد. همه میدانیم که استقلال در بحران اقتصادی است و وظیفه اول باشگاه تامین هزینههاست. وقتی آنجا به مشکل میخورید هر کار دیگر در هر حوزه دیگر بیشتر به فرار از ریشه مشکل تشبیه میشود.
مدیریت باشگاه هنوز نتوانسته شرط اول، یعنی مدیریت را بر کادر فنی و بازیکنان خود اعمال کند. چون آن لازمه اول، یعنی پول را نداشته! اما نکته ظریف دیگری هم در دل همین ماجرا هست.
نگاه کنید به کسانی که ویدیو از آنها منتشر شد. این درست که آنها نمیتوانستند با تمام بزرگان تاریخ استقلال صحبت کنند اما همین گزینشی عمل کردن نیز سوالاتی به همراه دارد!
بیژن طاهری و خسرو حیدری تا سال قبل تحت قرارداد باشگاه بودند، به عنوان مدیر و مربی که همه میدانیم بازیکنان و کل باشگاه از بابت قراردادهای سال قبل طلبکارند. پس این شائبه ایجاد میشود که حضور این دو ربطی به این ماجرا ندارد؟!
در مورد وریا غفوری هم امکان استفاده از محبوبیت او در فضای مجازی هست. فراموش نکنیم وقتی طلب همین بازیکن پرداخت شد، عوامل نزدیک به مدیریت فعلی ایراد گرفتند که چرا؟ حالا چطور خودشان از او استفاده میکنند؟
و در مورد علی سامره که تا قبل از گرفتن حکم مدیریت باشگاه استقلال اصلاً کسی از او خبر نداشت! اگر سامره مدیر باشگاه نبود، انصافاً کدام یک از میلیونها هوادار استقلال او را برای فهرست ۱۰ نفره صحبت در مورد تاریخ استقلال کاندید میکردند؟ اصلاً بگو فهرست ۵۰ نفره!