تا امروز کمتر پیش آمده که افراد صنف کارگزار، واسطه، ایجنت، مدیربرنامه یا همان که در میان عامه مردم به «دلال» تعبیر میشود، بتوانند در برابر انواع اتهامات از خود دفاع کنند. از دستهای پشت پرده تا مافیای فوتبال و بالارفتن قیمت بازیکن و هزینهها و تغییر نتایج، خلاصه خیلیها تمام مشکلات فوتبال را به این صنف نسبت میدهند و حالا این فرصت پیش روی شماست تا پاسخ سوالات خود را از زبان یکی از مشهورترین کارگزاران فوتبال ایران بشنوید. در فوتبال ایران غلام گنجی نه فقط بزرگترین نام در این حرفه در کشور ماست، بلکه اولین کسی است که اساسا این حرفه را بنیان گذاشت و میتواند به سوالات مانده در فوتبال ما جواب بدهد...
غلام گنجی کیست؟
همه میگویند غلام اما من یک رضا هم دارم. متولد ۲۰ متری منصور در محله شبیر از جنوبیترین مناطق تهران. اصالتم لر بختیاری است و در محلهای بزرگ شدم که از مجید نامجومطلق تا حمید سجادی رشد کردند. فرزند یک خانواده معمولی که پدرم کارگر بود و برادرانم یکی بوکسور شد و یکی دونده و کلا همیشه دنبال ورزش بودم.
چطور شد سر از فوتبال درآوردید؟
من از پنجم دبستان در تیم آموزشگاههای تهران بودم. فوتبال باشگاهی را هم از مجموعه کشاورزی در ۱۳ سالگی شروع کردم. برای باشگاههای وحدت، اکباتان، بانک سپه، ژاندارمری، شهرداری خرمشهر و فجر تهران تا ۲۴ سالگی بازی کردم و مهاجم بودم. ربات پاره کردم و دو سالی مشغول حرفه دیگر شدم اما این کار در خون و وجودم بود. من میتوانستم مربی شوم اما همانموقع که بازی میکردم دوستانم را به مربیان مختلف معرفی میکردم. پس از ۲۶ سالگی برگشتم و این حرفه را از ابتدا خودم ساختم، کتابش را نوشتم و بقیه از روی من تقلید کردند!
آن زمان در ورزش ایران کسی این کار را نمیکرد که الگوی شما باشد؟
نه دیگران الگویی مثل من داشتند اما من خودم هیچ؛ چون اصلا کسی این کار را نمیکرد. خیلیها کنار من کار را شروع کردند، خیلیها با شنیدن شهرت و اعتبار من به این کار علاقمند شدند. بعضیها بودند که میخواستند پول بدهند تا من آنها را کنار خودم بیاورم اما من همیشه خطوط قرمز و اصولی داشتم و هر کسی را برای ورود به این عرصه تایید نکردم.
یعنی تنها کانال ورود به این عرصه شما بودید؟
آن اوایل بله اما از جایی به بعد کسانی را که من به حلقه خود راه نمیدادم از طریق مدیران ضعیف که میخواستند زد و بند کنند وارد این عرصه شدند. همانها که میخواستند یکشبه ره صد ساله بروند و برایشان پول درآوردن از راه درست صرفه نداشت. آنها مافیای پشت پرده و زیرمیزی را درست کردند، در حالی که ما بیشتر از هر مربی یا مدیری به فوتبال خدمت کردیم. من خودم بازیکنان را کشف و به تیمها و مربیان معرفی میکردم و آنقدر خوب بودند که دیگر همه به من اعتماد داشتند.
این کار چه سختیها دارد؟ چون همه از پول خوبش خبر دارند!
بله ولی معمولا مردم مشکلات یک شغل را نمیبینند و فقط درآمدش را میبینند. اول اینکه هر کاری باید در وجود و ذات شما باشد، من اگر دلال نفت یا املاک هم میشدم موفق بودم چون این کار، یعنی وصل کردن آدمها، برایم راحت است. باید فوتبال بازی کرده باشید تا سختیها را بشناسید، بدانید یک بازیکن چه شرایطی را تحمل میکند و چه مراحلی دارد تا شکوفا شود. نگاه به الان نکنید که هر روز ۵ پرواز برای هر شهری هست؛ زمانی من ۲۰ ساعت در اتوبوس بودم تا به آبادان یا تبریز برسم. حتی با هواپیما در یک روز من در مشهد، آبادان و تبریز قرارداد بستم. زمانی خودم بودم و کل فوتبال ایران! من ۲۴۰ بازیکن داشتم و حتی فرزندان یا پدر و مادرم را هم نمیدیدم.
هیچ وقت نگران بازخورد اجتماعی این شغل نبودید؟
یک روز من در رادیو و در یک مناظره با مدیر و مربی مشهوری گفتم «من بیشتر به این فوتبال بازیکن معرفی کردم یا شما؟»! حقیقت این است که استعدادیاب یا مربی مثل ایجنت یا مدیربرنامه شغلی رسمی و قانونی وزیر نظر فیفا و قوانین بینالمللی است و همه الزامات قانونی را هم دارد. کارگزاران رسمی تحت نظر حراست فدراسیون و وزارت ورزش هستند، مالیات میدهند و جرات کوچکترین کار خلافی ندارند اما متاسفانه مثل هر شغل دیگر در این کار هم کسانی هستند که ما خودمان به آنها دلال میگوییم. آنها نه شناسنامه دارند و نه تحت نظارت کار میکنند و تخلفات آنها به نام ما هم نوشته میشود. من اگر به این جایگاه رسیدم به خاطر کارهایی که کردهام بوده نه کارهای نکرده؛ من زد و بند نمیکردم، اهل زیرمیزی نبودم و بازیکن را به دروغ بزرگ نمیکردم. چون خودم فوتبالیست بودم قدرت تشخیص خوبی داشتم و به اصطلاح کلاه سرم نمیرفت.
پشیمان نیستید که این شغل را انتخاب کردید؟ یعنی اگر برگردید عقب باز هم به همین مسیر میآیید؟
بله اما به مراتب با مطالعات بیشتر و با شیوه درستتر. میبینید که در نسل امروز کسانی مثل علی طیبی هستند که در نهایت سلامت و حرفهایگری کار میکنند. من با افتخار میگویم که شغلم این است و متنفرم از کسانی که در ظاهر مربی مدیر یا اهل رسانه هستند اما در باطن به دنبال دلالی! چنین کسی قطعا به خاطر نفع مالی به این شغل سر میزند و برایش مهم نیست از چه راهی پول در بیاورد و چون تحت پوشش کار میکند، نکات منفی و مشکلات این حرفه هم به او نمیچسبد. من اگر میخواستم پول جمع کنم الان نصف ایران مال من بود!
سوال اینجاست که آیا اصولا وجود واسطه لازم است؟ یعنی دو نفر نمیتوانند خود بنشینند و قرارداد ببندند؟
اگر لازم نبود اصلا چنین شغلی در دنیا وجود نداشت. اولا که ممکن است یک مدیر هیچ شناختی از مدیریت یا ورزش نداشته باشد. در ثانی یک فوتبالیست قرار نیست همهچیزدان باشد. دو انسان در یک موقعیت روبروی هم مینشینند و سر یک مسئله بیخود یا یک کلمه حرفشان میشود، آیا باید به همین راحتی قید قرارداد را زد؟ مدیر برنامه کسی است که هر دو طرف را میشناسد، خصوصیات اخلاقی آنها را میداند و وسط کار را میگیرد تا معامله انجام شود. البته اگر آن ایجنت کارگزار رسمی باشد و دورههای لازم را دیده و مدارک لازم را از فدراسیون گرفته باشد.
الان چند کارگزار رسمی در فوتبال ایران فعالند؟
ما حدودا ۳۴ یا ۳۵ نفر هستیم و خودمان اولین دشمن دلالان غیررسمی!
چرا خیلیها همه مشکلات فوتبال را از ناحیه دلالها میدانند؟
روزی در یک برنامه تلویزیونی گفتند شما باعث بالا رفتن قیمتها هستید. من گفتم شما هیچ چیز از فوتبال نمیدانید چون نقش مدیران ضعیف را نمیبینید! طرف با رانت و رابطه آمده و هیچ چیز از فوتبال نمیفهمد، چه کمکی به فوتبال میکند؟ اصلا نمیداند فوتبال را چند نفره بازی میکنند! خب این آدم میخورد به پست آن دلالها و خیلی راحت سرش کلاه میگذارند! اگر مدیری کاربلد باشد و پول مفت ندهد کدام دلال می تواند او را مجبور کند؟ اینها آمدهاند که در یک فرصت کوتاه بار خود را ببندند، پس معلوم است که قیمتها را بیدلیل و بیرویه بالا میبرند تا درصد خودشان بیشتر شود! آنها به آینده فوتبال و این سرزمین خیانت میکنند، دیگر به آبرو و شغل ما که جای خود!
به نظر شما بازیکن ایرانی ۲۰میلیارد تومان میارزد؟
نه اصلا، این ارقام کاذب با تبانی همان مدیران و دلالها بالا میرود.
پس شما با سقفی که برای هزینهها گذاشتهاند موافقید؟
نه به این شکل چون فقط پول زیرمیزی و غیرقانونی را رواج میدهد. راه این است که مدیران فوتبالی بالای سر کار بگذارید تا کلاه سرشان نرود، آن وقت دلالان غیررسمی هم دیگر نمیتوانند پول در بیاورند.
شما گفتید فوتبال را میفهمید؛ به نظر شما بهترین تیم فعلی فوتبال ما کدام است؟
پرسپولیس، چون ثبات دارد. بازیکنان ستاره که چند سال کنار هم بازی کردهاند و یک مدیر کاربلد هم بالای سر این تیم است. به لحاظ فنی هم که یحیی گلمحمدی نیازی به تعریف من ندارد.
پس شانس قهرمانی را باز هم برای پرسپولیس میدانید؟
بله، سپاهان همیشه خوب یارگیری میکند و همیشه مدعی قهرمانی است اما یک چیز کم دارد که در مواقع حساس -مثل فصل قبل- پایش میلرزد. پرسپولیس این کمبود را ندارد!
فکر میکنید تیم ملی شانسی برای قهرمانی در جام ملتها دارد؟
کار خیلی سخت است. شما به سرمایهگذاری که سایر کشورها در فوتبال کردهاند نگاه کنید. ما رقبایی همچون عربستان، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا را داریم و قطر و امارات و عراق هم هستند. اما باز هم غیرممکن نیست چون ایرانیها مرد روزهای سخت و کارهای غیرممکن هستند. به همه اینها حضور امیر قلعهنویی را هم اضافه کنید. فقط کافی است به گل گهر نگاه کنید، یک تیم تازهوارد را به یک مدعی تبدیل کرد و همان تیم با همان نفرات در ۷ بازی آخر فصل قبل بدون امیر چه کردند؟
از نظر شما فنیترین مربی ایران کیست؟
امیر قلعهنویی و یحیی گلمحمدی.
از تیم امید چقدر شناخت دارید؟ آیا این تیم میتواند طلسم المپیک را بشکند؟
ما خیلی بازیکنان خوبی داریم که البته در نسلهای قبلی هم بازیکنان خوب کم نبودند اما این تیم رضا عنایتی را دارد که انصافا کار با جوانها را خوب بلد است. عنایتی جسارت لازم برای میدان دادن به جوانان را دارد که خیلی از مربیان ما ندارند. ما در این فوتبال چیزی که زیاد داریم استعداد است اما کسی که این استعداده ها را جذب کند نداریم.
به عنوان یک ایجنت ترجیح میدهید مقابل شما یک مدیرعامل زرنگ و فوتبالفهم باشد یا یک آدم ساده که اینکاره نیست؟
برای یک کارگزار هیچ چیز راحتتر از مدیران نابلد نیست. من مدیرانی دیدم که با من عکس یادگاری گرفتند و این ملاقات جز افتخاراتشان بود! خوب معلوم است چنین مدیری در مقابل هیچکس نمیتواند از حقوق باشگاه و تیمش دفاع کند. اگر این آدم به پست یک دلال بخورد بازیکن ۱۰۰میلیونی را به او یک میلیارد قالب میکنند! اما من شخصا مدیران زرنگ و کاربلد را ترجیح میدادم. آنها که زبان فنی میفهمیدند و در مقابل هر حرفی استدلال میخواستند. کسانی مثل اولیایی، سعید آذری، علیرضا رحیمی و یا حتی مدیرانی که هم اکنون فعالند مثل رضا درویش یا محمدرضا ساکت. کاش مسئولین ما از مدیران فوتبالی یا ورزشی استفاده کنند، اکبر محمدی در پیکان چقدر موفق بود؟ مدیر فوتبالی از هر بازیکن ۲میلیارد تومان صرفهجویی کند در یک فصل میشود ۵۰میلیارد، با این پول چه کارها که نمیشود کرد! ببینید همین آقای اسفندیارپور در گل گهر چه کرده؟ خیلی جاها پول هست اما بلد نیستند از آن درست استفاده کنند.
در مورد هر یک از این مفاهیم یا سوالاتی که در این بخش میپرسم لطفا خیلی کوتاه و واضح جواب بدهید؛
اولین نقل و انتقال بازیکن؟
ابوذر قهرمانی را بردم برق شیراز.
اولین دستمزد کارگزاری؟
۳۰هزار تومان.
دوست داشتید منیجر کدام بازیکن باشید؟
علی دایی یا کریم باقری.
اولین ترانسفر خارجی؟
زمانی که مدیر نقل و انتقالات پیکان بودم ابراهیم توره را آوردیم.
مبلغ قرارداد توره با پیکان؟
۵۵هزار دلار!
توره با چقدر به پرسپولیس و سپاهان رفت؟
با ۱۸۰هزار تا به پرسپولیس رفت و از سپاهان هم بیشتر گرفت!
بدقلقترین مدیری که مقابلش نشستید؟
طاهری، پرسپولیس.
راحتترین مدیرعاملی که مقابلش نشستید؟
تا دلت بخواهد از این گونه مدیرها داشتیم. مدیری که تا همین چندی قبل در فوتبال ایران حضور داشت را از ابتدای یک جلسه آقای هندزفری میزدم و او میگفت هر چقدر شما دوست داری بنویس! کاش مسئولان با مطالعه مدیر انتخاب کنند.
بهترین بازیکن حال حاضر ایران؟
مهدی طارمی!
بهترین بازیکن تاریخ ایران؟
علی دایی!
بهترین خارجی که به فوتبال ایران آمده؟
اول توره بعد هم آن آرژانتینی که زمان فرهاد کاظمی آمد! کاش روزی برسد که همه خارجیهایی که به ایران میآیند واقعا فوتبالیست باشند.
بهترین رفیق فوتبالی؟
علی رضوانی؛ استعدادی که از مهدویکیا بهتر بود.
بیشترین رقمی که قرارداد بستید؟
امسال که بازیکن زیر ۱۵ میلیارد کم داشتیم!
رئیس فدراسیون گفت یک کارگزار در یک سال ۱۲۷ میلیارد تومان درآمد داشته؛ آیا چنین چیزی ممکن است؟
بله هست!
با معرفتترین آدم فوتبالی؟
مجتبی سراسیایی
بیمعرفتترین آدم فوتبالی؟
کسی که ظهر مهمان من بود و رفت تلویزیون علیه من صحبت کرد!
بامزهترین فوتبالی؟
سیروس دین محمدی
پولدارترین فوتبالی؟
علی دایی
سلبریتی؟
من سرندیپیتی را ترجیح میدهم؛ او دنبال کار مردم بود اما سلبریتیها بیشتر مخل آسایش مردم هستند.
و در پایان یک سوال یک کلمهای: سفرهخانه؟
جای راحتی است. متاسفانه خیلی از اهالی فوتبال ما اهل قلیان هستند؛ چون آنجا راحتترند بسیاری از تصمیمات مهم فوتبال و نقل و انتقالات بزرگ در سفرهخانهها رخ میدهد! برخلاف شایعات من اصلا سفرهخانه ندارم.