امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی پس از بازگشت به ایران، در اولین مصاحبهاش با خبرنگاران گفت: اولین بازی که در فیفادی انجام دادیم بازی با روسیه و کنیا بود و خیلیها انتقاد کردند که این چه بازی است! باید بگویم در دنیا بازی آسان نداریم. نتایج بازیهای تدارکاتی و رسمی را دیدید که ایتالیا به تساوی رسید، آلمان مقابل ژاپن شکست خورد و انگلیس برابر اوکراین متوقف شد. چرا دوستانی که انتقاد میکردند و آن حرفها را میزدند سکوت کردهاند! البته آنها از روی دشمنی حرف زدند. قطر را ببینید که با همه امکانات و ارتباطات با کنیا و روسیه بازی میکند. چرا آقایان سکوت کردهاند؟ پس بدانید برای زدن قلعهنویی به مملکتتان ضربه نزنید، دنبال این باشید به تیم ملی کمک کنید. دنبال بهانه نباشید که چرا کنیا اینجای جدول است و باید با آن تیم بازی میکردیم.
***
بخش مهمی از محتوای مصاحبههای قلعهنویی در مقاطع زمانی مختلف، بیان دلخوریهای متعدد از منتقدان و روزنامهنگاران است و گویا این جنگ نامشخص برای او، ظرف زمانی و مکانی ندارد؛ قلعهنویی به هر بهانهای علیه عدهای که هویت روشن و واضحی ندارند میتازد و آنها را متهم به دشمنی با خودش میکند.
بد نیست همین جا از سرمربی تیم ملی خواهش کنیم یک بار برای همیشه، این چهرههای پلید دنیای نقد و نقادیِ فوتبال را به افکار عمومی معرفی و از سیمای دشمنان قسمخورده خودش و تیم ملی رونمایی کند. آنها واقعا چه کسانی هستند که به خاطر دشمنی با قلعهنویی، حاضر میشوند تیم ملی را از دم تیغ بگذرانند و به مملکت خود نیز خیانت کنند؟ این بحث بیسرانجام تا کی باید ادامه پیدا کند؟
هنوز جام ملتهای آسیا آغاز نشده، تیم ملی بازیهای رسمی را برگزار نکرده و به پایان راه نرسیده که امیر قلعهنویی اینگونه از دلخوریهای قدیمی و تلنبارشدهای سخن میگوید که هیچوقت مصداق عینی هم ندارند؛ در واقع این افراد مشخص نیست در کدام رسانه فعالیت میکنند، چه سوابقی دارند و چرا هر بار متهم به دشمنی و کینهتوزی میشوند!
اگر قلعهنویی بابت توقعِ رسیدن تیم ملی ایران به فینال جام ملتهای آسیا دلخور است، باید بگوییم این همان انتظاری است که خود او و منتقدان دیگر در گذشتهها ایجاد کردهاند و بیتردید همه مربیانی که در تیم ملی حضور داشتهاند با همین سطح انتظار مواجه شده بودند. طبعا فدراسیون فوتبال هم وقتی با قلعهنویی قرارداد بست، توقعش حذف زودهنگام فوتبال ایران در جام ملتها و بر باد رفتن سهمیه ما در جام جهانی نبود؛ فدراسیون هم بر اساس معیارهایی تن به این قرارداد داد و قابلیتهایی در قلعهنویی دید که پس از مذاکرات مفصل با مربیان خارجی، به او اعتماد کرد. هر مربی دیگری هم جای قلعهنویی بود باید در جام ملتها نتیجه میگرفت و بابت هر شکست یا نتیجه غیرمترقبهای پاسخگو میشد. هیچ تفاوتی میان قلعهنویی و دیگران نیست و تیم ملی ایران با مربی داخلی یا خارجی باید بهترین نتایج ممکن را بگیرد و مایه خوشحالی مردم عزیزمان شود اما اینکه قلعهنویی مدام دست روی این دشمنان فرضی میگذارد و هیچ آدرس واضحی هم نمیدهد، معنایش چیست؟
اصلا اگر قلعهنویی از قبل اطمینان داشت دشمنان قابلتوجهی دارد که به مملکت خود خیانت میکنند، نباید زیر بار چنین مسئولیت بزرگی میرفت که امروز بابت هر سخن و حرفِ درست یا غلطی، این گونه واکنش نشان بدهد. امیدواریم او این موضوع را جدی بگیرد و اگر سرنخی از دشمنان خودش و تیم ملی دارد، هر چه زودتر و پیش از آغاز جام ملتهای آسیا، اسامی آنها را اعلام کند تا همه بدانند چه کسانی دوست دارند فوتبال ایران با سر به زمین بخورد.
تا جایی که ما میدانیم مردم، تیم ملی کشورشان را عاشقانه دوست دارند و در این زمینه به مربی ایرانی و خارجی نگاه نمیکنند. قلعهنویی هم تیم ملی را قهرمان جام ملتها کند، تبدیل به یک چهره اسطورهای در فوتبال ایران میشود و حتی اگر به بازی فینال برسد، وظیفهاش را به درستی انجام داده است. مردم هم بیگمان از او حمایت میکنند اما اگر دشمنان فرضی موردنظر قلعهنویی آنقدر قوی هستند که سد راه تیم ملی و موفقیت قلعهنویی میشوند، بیتعارف او نباید به پیشنهاد فدراسیون فوتبال پاسخ مثبت میداد و باید همانجا میگفت فوتبال ما عدهای کینهتوز دارد که نمیگذارند ما به خواستههای خود برسیم و من بهخاطر منافع ملی وارد این گود نمیشوم!
در همین ارتباط: قلعه نویی: برای زدن من به مملکتتان ضربه نزنید/ باید جواب دشمنان را بدهم چون برای سامان قدوس برنامه داشتم