استقلال و پرسپولیس در لیگ ۲۳ در خط حمله شان خانه تکانی کردند.
قصه پر غصه منشا
در هفته سوم لیگ فولاد ۴ گل در انزلی خورد. علیرضا منصوریان که خودش بهتر از هر کسی میدانست این آخرین فرصت اوست و در صورت شکست راهی برای ماندن ندارد، بین دو نیمه گادوین منشا را به زمین فرستاد!
بازیکنی که دو فصل قبل با زدن پنالتیهای تیمش آقای گل شد و همه کارنامه ضعیف او در استقلال، پرسپولیس و فولاد را فراموش کردند. متاسفانه در فوتبال ما نامها بازی میکنند نه آمادگی و منشا هم فصل قبل به اعتبار همان یک فصل، در مس رفسنجان ماند.
او حتی از روی نقطه پنالتی هم دو بار موفق به گشودن دروازهای نشد. محمد ربیعی در نیم فصل همه کار کرد تا شاید تیمی برای منشا پیدا شود اما نشد و به ناچار در دور برگشت چند باری دیگر از او استفاده کرد!
و این بازیکن با این سطح از آمادگی و آن کارنامه راهی فولاد شد تا ناجی گلزنی این تیم شود!
فقر مهاجم رضا اسدی را گلزن کرد
اگر فکر میکنید منشا تنها نمونه خریدهای بد در فوتبال ماست، سخت در اشتباهید! فوتبالی که آشکارا کمبود مهاجم دارد و همین حالا هیچ کدام از تیمهای لیگ برتر ما مهاجم سطح اول آسیایی ندارند.
فوتبالی که رضا اسدی هافبک را به اجبار به خط حمله میبرد و او تا روز آخر در کورس آقای گلی است و بمب نقل و انتقالات میشود!
نکونام اعتقادی به بابایی ندارد
جواد نکونام در بازی بزرگ همین هفته سوم مقابل سپاهان در نقش جهان عقب بود. او دقیقه ۸۹ پیمان بابایی را به زمین فرستاد، یکی از سه مهاجم تیمش در کنار ارسلان مطهری و آرمان رمضانی که آنها ار نگه داشت!
نگاه کنید که این وضعیت یک تیم بزرگ ماست که مدعی قهرمانی است. مربی اگر اعتقادی به بازیکنش داشت، وقتی گل عقب بود باید بین همان دو نیمه بابایی را به زمین میآورد. در یک دقیقه کدام بازیکن میتواند تاثیرگذار باشد؟
سجاد و هنر «بد خرید کردن»
اشتباه نکنید؛ این یک مطلب فنی نیست، بلکه نگاهی به یک معضل بزرگ فوتبال ماست. معضل خریدهای غلط که لااقل در خط حمله نمود بسیاری دارند.
سجاد شهباززاده هم درست مثل منشا به پشتوانه یک فصل آقای گلی سال قبل به استقلال آمد و در یک فصل کامل حتی یک گل هم نزد! او به مس رفسنجان رفت و این فصل بازی اول اخراج شد، بازی دوم محروم بود و بازی سوم بین دو نیمه تعویض شد!
مس رفسنجان در خانه مقابل شمس آذر قعرنشین پیروزی پرگل لازم داشت اما مهاجم با تجربه و شماره ۱۰ نتوانست هیچ کاری برای ساکت الهامی کند. طنز روزگار آنجاست که آن طرف «عیسی مرادی» جوان که در سپاهان ذخیره شهباززاده بود، دوگل تنها در یک ساعت به مس رفسنجان زد!
آرمان، مسافری که از تلویزیون به تیم برگشت!
داستان آرمان رمضانی گل سرسبد این پرونده است! بازیکنی که از سوی باشگاه و مربی جدید مازاد اعلام میشود، وسایلش را جمع میکند، از همه خداحافظی میکند، بلیط برای تبریز میگیرد تا به تراکتور ملحق شود اما ...
شب به دعوت یک برنامه تلویزیونی پاسخ میدهد و آنجا طوری صحبت میکند که در فوتبال ما نوبرانه است. فوتبال خوش استقبال و بد بدرقه که همه عادت دارند موقع جدایی یک بازیکن یا مربی از او حرفهای زیادی علیه باشگاه بشنوند و چون آرمان رمضانی چنین نکرد، فردا صبح به استقلال بازگشت!
همه مقصر ناکامی ما هستند جز خودمان!
قبول داریم که این حق طبیعی هر مربیست که بازیکنانش را انتخاب کند اما در همین چهار مثال کاملاً مشخص است که مربیان ما یا اشتباه انتخاب کردهاند و یا به دلایل غیر فوتبالی انتخاب میکنند.
این قسمت دقیقاً دلیل این بحث ماست، مربیان و بازیکنانی که پس از هر شکست داور را مقصر قلمداد میکنند، از وضعیت زمین ایراد میگیرند و به هوادارانشان میگویند که ماههاست پول نگرفتهاند، خلاصه از هر دلیلی برای شکست استفاده میکنند جز قبول تقصیر و کمبود خود!
خواستیم با ذکر چند مثال بگوییم که همیشه تقصیر دیگران نیست یا حداقل همه تقصیرها گردن دیگران نیست!