جواد نکونام دیروز از جمله «من نمیتوانم به تنهایی با همه چیز بجنگم» استفاده کرد. او قبلاً هم گفته بود اگر به خاطر هواداران استقلال نبود، من تا حالا ۲۰ بار از این تیم رفته بودم. جواد قبلاً هم پیشبینی کرده بود که در نقل و انتقالات اتفاقات مثبتی برای استقلال نمیافتد و پیشبینیاش تقریباً درست از آب درآمد. البته علی خطیر در این مدت تمام تلاشش را کرد اما اکثر بازیکنانی که نکونام میخواست، قرارداد داشتند و چند نفر هم درخواستهای مالی عجیبی داشتند. استقلال البته نقل و انتقالات را وقتی باخت که به هر دلیلی نتوانست بیرانوند را جذب کند و به خاطر او حداقل یک هفته مفید را هم از دست داد. آبیها دیر وارد نقل و انتقالات شدند و عجیب اینکه هم مدیرعامل عوض کردند و هم سرمربی! بازیکنان هم که عمدتاً با باشگاه همکاری نکردند. مثلاً بازیکنی که قرارداد ۲۵ میلیاردی دارد، هنوز به تیم برنگشته و آن دیگری یک ریال هم تخفیف نداده است.
ادبیات جدید نکونام این فرضیه را در ذهن متبادر میکند که هر لحظه امکان دارد جواد عطای استقلال را به لقایش ببخشد. او شاید از یک منظر مربی بدشانسی باشد که در این مقطع زمانی خاص سرمربی استقلال شده است. مقطعی که کار خاصی از دست کسی برنمیآید و بازیکنی بیرون نمانده که استقلال او را جذب کند. حدود ۱۵ روز تا شروع لیگ برتر باقی مانده و استقلال با تیمی که بسته، نهایتاً میتواند در لیگ چهارم شود و دل به جام حذفی ببندد چون این تیمی نیست که قهرمان لیگ شود و بتواند کار بزرگی انجام بدهد. نکونام هم که به هر حال سالها در این فوتبال بوده، این مسئله را حس کرده و حرف از «نمیتوانم» و... زده است. به همین دلیل اگر رفت، نباید تعجب کرد و اگر ماند، نباید انتظار قهرمانی از او داشت مگر آنکه استقلال هرچه سریعتر ۲، ۳ خارجی خوب بخرد و بعد هم برای نیمفصل دوم لیگ تیمش را واقعاً تقویت کند و امتیازات از دست رفته احتمالی را جبران کند.
به جز این راهی نیست و مطمئن باشید اگر همین امروز خطیر و نکونام بروند و یک مدیر و سرمربی دیگر بیایند باز هم استقلال به جایی نمیرسد. نکونام حداقل میتواند تیم را جمع کند و شاید بازیکنان به خاطر او و البته هواداران استقلال با تمام وجود و تعصب بازی کنند اما مربی بعدی اولاً معلوم نیست مورد حمایت هواداران باشد و دوماً معلوم نیست مثل نکونام بتواند حاشیهها را جمع کند.