چندین سال است که خلا چهره شاخصی چون علی دایی در فوتبال ایران حس میشود فوتبال ما مدتی است که جاهای خالی خاص و محسوسی دارد و میشود گفت مهمترین آن جای خالی شهریار فوتبال است.
اگر در سالهای گذشته خبرهایی از مرد پرافتخار فوتبالمان دیدیم و شنیدیم در مراسمهای رسمی فیفا برای انتخاب بهترینها یا قرعهکشیهای مهم فوتبالی بوده است که آن هم خود یک افتخار برای جامعه فوتبالمان است و این روزها هم اگر خبرهایی از شهریار فوتبالمان شنیده میشود اکثراً در مجامع غیر فوتبالی و یا حتی غیرورزشی است! ...
مثلاً حضور علی دایی در نمایشگاه مواد غذایی به دعوت یکی از دوستانش! یا اخیرا حضور غیر منتظره وی در تمرینات تیم ملی کاراته به عنوان مهمان ویژه صورت گرفته است، که طبیعتا برای بالا رفتن روحیه کاراته کاران موثر بوده، اما نکته مهم این است که چرا علی دایی را در مجامع فوتبالی (مخصوصاً همین مراسم قرعه کشی لیگ برتر ایران برای فصل جدید) که به تازگی هم انجام شد نمیبینیم ولی این 'غریب آشنا' در مراسمهای مهم و معتبر فیفا به عنوان مهمان ویژه حضوری غرورآفرین دارد ! ...
چرا کوزه گران اینروزهای فوتبال و ورزش ما، اصرار دارند همیشه از کوزههای شکسته آب بخورند ؟!
اگر خود دایی (به هر دلیل شخصی) مایل به حضور در متن فوتبال مان نیست که البته خودش در آخرین مصاحبه ای که داشت دلیل اصلی عدم حضورش را ؛ رقم خوردن لابیهای عجیب (دلال بازیها) و نبودن هر فرد در جای مناسب خود در فوتبال مطرح کرد.... و منطقی هم بنظر میرسد
با این همه، حداقل کاری که میشود صورت داد این است که پای او را به عنوان یک چهره شاخص و ویژه به مراسمهای مورد توجه داخلی بکشانیم و از اینجور اتفاقات خوشایند شروع کنیم....
مطمئناً اگر یک برنامهریزی درست و تدارک ویژه برای این مهم دیده شود، بعید است که یک دعوت صادقانه و صمیمانه رد شود.
مهمترین بخش این داستان، بحث جلوگیری از هدر رفت سرمایهها و استفاده از نوابغ فوتبالی کشور است که سرآمد آن همین علی دایی است.
اگر بستر مناسب برای ورود مجددش به فوتبال فراهم شود، در بخشهای مهم فوتبالی کمکهای فکری بسیاری از دانش و نهایتا اعتبارش میتوان کسب کرد ...
گذشتهها گذشته است و زمان را نمیتوان برگرداند یا متوقف کرد اما ای کاش در همین سالیان اخیر هم در سطوح مهم فوتبالی از وجود چهرههای موجه و محبوب و مردمی استفاده میشد.
بغیر از دایی مورد بحث ما، چهرههای کم پیدای دیگری چون مهدوی کیا، خاکپور، احمد عابدزاده و ... چقدر میتوانند کمک حال این حال آشفته فوتبال مان باشند و حتی نسخه ای شفابخش برای برخی از دردهای آن شوند .
به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیرند تازه است.
به جبران فرصتهای از دست رفته از همین حالا میتوان برای حضور مجدد ایشان نقشههای مثبت و کارسازی کشید
آقایان دست اندر کار! بیایید اینبار خوش سلیقگی کنید و با حرکتی سنجیده و ارزشی باعث بازگشت سرمایههای ورزشی و فوتبال مان باشید ...
مثلاً در رده تیم امید ایران که در آستانه رقابتهای حساس المپیک است، یا حتی تیم ملی بزرگسال فوتبال که جام ملتها را در پیش دارد، میتوان در بخش مدیریتی فنی یا سایر سطوح فنی از این شایستگان مذکور نهایت بهره را برد، به شرط این که بستر لازم و مناسب برای حضورشان برقرار شود و از تدابیر و نظراتشان بطور واقعی و اصولی بهره مند شوند!
باز به سراغ سوژه مورد بحث مان می رویم؛ با توجه به روحیه خاصی که از علی دایی سراغ داریم کمترین انتظار او احترام واقعی و رفتار صادقانه با او و استفاده کامل از نظراتش می باشد و ترتیب اثر دادن نظراتش و اهمیت قائل شدن برای حضور وی در جایگاههای فنی که انتظار به جای اوست .
انصافا اگر همین سرمایه فوتبالی مان را کشورهای مدعی و صاحب فوتبال داشتند، بدون شک تبدیل به پرکارترین و پرمشغلهترین افراد ورزشی در همان کشورها میشدند و چقدر قدردانش بودند.
یادمان نرود که علی دایی، سالیان سال است که ماندن در مملکت خودمان و کنار مردمش بودن را با وجود پیشنهادهای مناسب و چشمگیر کاری به حضور در سایر کشورها ترجیح داده، چشمانش را بروی همه آنها بسته است و ماندن را به رفتن ترجیح داده.
پس ای کاش مسئولین فوتبالی مان هم کمر همت ببندند و کاری کنند که این بار او، بازگشت به دنیای فوتبال را در کشورمان به نیامدنش ترجیح دهد .
اگر در گذشتههای دور از ضربات سر علی دایی در نوک حمله تیم ملی به بردهای بزرگ و افتخارات فوتبالی دست یافتیم، در حال حاضر هم میتوان از سر و مغز متفکر مهندس علی دایی، گلهای طلایی زد و در فوتبالمان سود برد ...
شما یک لحظه تصور کنید اگر علی دایی را روی نیمکت یکی از تیمهای لیگ برتری در فصل جاری ببینیم، آن نیمکت خاص چه وزن بالایی به خود میگرد، حال و هوای بهتری در لیگ برتر ایجاد میشود و آنجاست که از جهات گوناگونی سطح لیگ خلیج فارس و فوتبالمان ارتقا مییابد و قطعاً هیجان و جذابیت آن هم بالاتر میرود.
علی دایی که موفقیتش در قامت مربیگری را در ادوار گذشته لیگ ثابت کرده و نشان داده علاوه بر اینکه بازیکن خوب و بزرگی بوده است مربی کاریزماتیک و کاربلدی هم هست.
چه بسا با وارد شدن بزرگان فوتبال کشور به عرصه پر هیاهوی اینروزها، دست چه دلالانی کوتاه شود و لابی گریهای ناسالم کم و کمرنگتر شود که سرانجام این قضیه به سود فوتبال ملی است
کلام آخر این که؛ سرمایههای ورزشی و فوتبالی مان را هدر ندهیم و آنها را هر چه زودتر دریابیم. فردا دیر است، امروز به فردا موکول نشود..!
وحیدرضا عبدی نژاد| باشگاه خبرنگاران آزاد