معصومه ابراهیمپور همسر زندهیاد هادی نوروزی کاپیتان اسبق پرسپولیس در گفتوگو با خبرورزشی درباره حضور پسرش در جشن قهرمانی پرسپولیس در شهر قائمشهر و مسائل مربوط به اتفاقات اخیر اظهاراتی را مطرح کرد.
پیروزی پرسپولیس در بازی پایانی مقابل تیمی رقم خورد که شما و زندهیاد همسرتان اهل همان استان هستید. دیدار پرسپولیس و نساجی چه شرایطی برای شما ایجاد کرده بود؟
باید بگویم بسیار خوشحالم که یک تیم مازندرانی در لیگ برتر حضور داشت. این باعث افتخار هر کسی است حداقل که یک تیم از استانش در لیگ برتر حضور داشته باشد. البته همه میدانند که زندگی من و خانوادهام با پرسپولیس گره خورده است. در واقع پرسپولیس تافته جدابافته زندگی ماست. از وقتی که با هادی ازدواج کردم متوجه شدم پرسپولیسی بودن چه معنی دارد.
بیشتر در این باره توضیح میدهید؟
تا قبل از ازدواج خیلی درک نمیکردم که یک هوادار پرسپولیس چه حس و حالی نسبت به تیم محبوبش دارد اما از وقتی که با هادی ازدواج کردم متوجه شدم که استرس نتایج پرسپولیس برای کسی که نتایجش را دنبال میکند تا چه اندازه بالاست. ما با برد این تیم خوشحال میشویم و با شکستش ناراحت. گرچه خوشحالیم که پرسپولیس بیشتر اوقات برنده میشود. برای همین است که این هواداران همیشه دوست دارند پرسپولیس قهرمان شود. البته هواداران بقیه تیمها هم حق داشتند نگران تیمشان باشند گرچه آنها با برد در هفته آخر هم قهرمان نمیشدند. همین موضوع باعث شده بود تا تقریبا مطمئن باشیم که پرسپولیس قهرمان است.
در این اواخر بحثهای زیادی در رابطه با داوریها از سوی مسئولان دو تیم استقلال و سپاهان مطرح میشد. به نظر شما این مسائل تا چه اندازه قهرمانی پرسپولیس را تحتالشعاع قرار داد؟
دوست ندارم در این باره صحبت کنم. اتفاقا آن زمان که هادی هم زنده بود وقتی پرسپولیس قهرمان میشد همین حرفها را مطرح میکردند؛ تبانی، داوری و این حرفهای عجیب و غریب که اگر در خانه حرفش میشد هادی دوست نداشت دربارهاش صحبت کنیم. این حرفها برای ما بیمعنی بود. آخر چهطور ممکن است یک تیم این همه سال پشت سر هم قهرمان شود، آن هم با داوری؟ خندهدار است. من اصلا این مسائل را قبول ندارم.
در رابطه با پسرتان و حضورش در جشن قهرمانی صحبت کنید. ماجرا از چه قرار بود؟
ماجرایی در کار نبود. به طور کلی هانی با بچههای تیم پرسپولیس دوست است. آنها هم هانی را خیلی دوست دارند و با اینکه سن و سالشان به هم نمیخورد ولی اکثر بازیکنان پرسپولیس هانی را دوست دارند و با او در ارتباط هستند. آن روز هم قرار نبود هانی در جمع بازیکنان پرسپولیس حضور داشته باشد. یکی از آشناها دنبال هانی آمد و گفت میخواهی با هم به هتل پرسپولیس برویم؟ هانی هم که امتحان داشت بدش نمیآمد به هتل برود و بچههای تیم را ببیند. به همین خاطر اول نشست درسش را خواند و بعد به هتل پرسپولیس رفت. وقتی آنجا آقای گلمحمدی او را دید خودش هانی را به داخل هتل برد و بعد هم گفت که بیا تا با تیم به ورزشگاه برویم و در رختکن هم کنار تیم باش. همهچیز یکمرتبه و با خواست آقایحیی اینشکلی شد. اصلا قرار نبود این اتفاقات بیفتد اما آقای گلمحمدی همیشه نسبت به من و خانواده هادی لطف دارد.
این موضوع از همان سال که زندهیاد نوروزی از دنیا رفت اتفاق افتاد؟
خیر! قبل از آن هم هادی رابطه خوبی با یحیی داشت. زمانی که هادی در نفت توپ میزد آقایحیی سرمربیاش بود و همانجا باهم رفیق بودند. امیرحسین، پسر آقای گلمحمدی هم که تقریبا همسنوسال هانی است رابطه خوبی با هانی داشت. همین مسائل باعث شد تا وقتی که آن شب تلخ هادی از دنیا رفت آقایحیی و همسرشان به خانه ما آمدند و تا صبح کنارمان بودند. در این سالها هم آقا یحیی همواره از احوال خانواده ما باخبر بوده و این کار آخرشان در جشن قهرمانی پرسپولیس هم نشان داد تا چه اندازه بامعرفت و مردمدار هستند. شب قهرمانی هم خیلی هوای هانی را داشتند.
از چه نظر؟
هانی میگفت آقایحیی حسابی مراقبش بوده. اول که خودشان چند قدم به سمت سکوی قهرمانی رفتند بعد برگشتند و هانی را صدا زدند و او را با خودشان به سمت سکوی قهرمانی بردند و در طول آن مدت هم دست هانی را از دستشان جدا نمیکردند و گفته بودند که کنار خودم باش تا اتفاقی برایت نیافتد. آقایحیی مدال خودش را هم به هانی داد. من فکر میکنم بین این قبیل افراد مثل هادی (نوروزی) و آقایحیی یک نخ با خدا وصل است که تا این اندازه نزد مردم محبوب میشوند و همه آنها را دوست دارند.
حالوهوای خودتان در این مدت که بخت پرسپولیس برای قهرمانی بخت بیشتری پیدا کرد چطور بود؟
من زیاد خواب هادی را میبینم و کلاً همیشه او را کنار خودمان حس میکنم اما جالب است بگویم که به تازگی خواب عجیبی از او دیدم.
میتوانید آن را تعریف کنید؟
واقعا برایم عجیب بود. خواب دیدم هادی کنار یک تابلو بزرگ نئون است. از این تابلوهای نورانی که روشن و خاموش میشوند. روی تابلو نوشته بود فیفا! چراغ چشمکزن داشت و هادی هم زیرش ایستاده بود. ناگهان از خواب پریدم و یک حسی به من گفت که شاید هادی میخواست به من بگوید پرسپولیس این فصل هم قهرمان میشود. حیف شد که او نتوانست این تجربه را با پیراهن پرسپولیس داشته باشد. از همان شب به بعد مطمئن بودم که پرسپولیس قهرمان میشود.
دخترتان هم از این قهرمانی خوشحال شد؟
بله! هانا هم از قهرمانی پرسپولیس خوشحال بود. البته در چنین روزهایی کمتر سراغ هانا را میگیرند. طبیعی هم هست و علتش این است که هانی با بازیکنان پرسپولیس ارتباط دارد و هانا مظلوم واقع میشود. اصلا عدهای از یاد بردهاند که هادی یک دختر هم داشت و تصور میکنند که هادی فقط یک پسر داشت. البته هانا اصلا مشکلی با این موضوع ندارد و فکرش مشغول کارهای روزمره و درس و مشقش است. پدرها همیشه قهرمان دخترهایشان هستند اما حالا که هادی بین ما نیست هانا همین حس و حال را از هانی میگیرد و با دیدن برادرش همان حسی را دارد که باید از پدرش میگرفت. امیدوارم هرگز چنین اتفاقی برای کسی رخ ندهد.
حرف باقیماندهای دارید؟
این قهرمانی خیلی به ما چسبید و آن را به همه طرفداران پرسپولیس تبریک میگویم و امیدوارم این تیم در رقابتهای باقیمانده جام حذفی هم با همین قدرت ادامه بدهد و در آن رقابتها هم بتواند جام قهرمانی را بالای سر ببرد.