ماجرای حضور طولانی مدت کارلوس کیروش در فوتبال ایران، از زوایای مختلف قابل بررسی است. این داستان مفصل که حجم آن کمتر از یک کتاب قطور نیست، باید سر فرصت توسط کارشناسان و منابع مطلع فوتبال کشور، بررسی و تحلیل شود.
اگر خمیر مایه بحثها به اندازه کامنت کنعانی زادگان زیر پست کیروش باشد، فاتحه فوتبال ایران خوانده میشود. با یک جمله سرهم بندی شده و کنایه و اتهام زدن به این و آن که نمیشود پرونده ۳ دوره حضور در جام جهانی و ۲ جام ملتها را باز کرد و در باره اش به بحث نشست.
اتوبوسی بحث کردن، فرجامی بهتر از آنچه در فوتبال ما گذشت ندارد. این را هم خود کنعانی زادگان میداند، هم تمام آنهایی که موافق یا مخالف کیروش هستند. کارلوس در دوران مربیگری در فوتبال ایران، نقاط مثبت و منفی فروانی داشت. میشود سایه روشنهای این مقطع زمانی را به وقتش بررسی کرد اما با یک یا دو جمله ابتدایی و ساده، نمیشود برای کیروش و کادرفنی او حکم صادر کرد.
قرار نیست مسیر فوتبال ایران در همان جایی که کیروش از قطار پیاده شد و رفت، متوقف شود. باید برای حرکت به جلو و ادامه این مسیر، تلاش کرد و حرفهای تازه ای خطاب به تصمیم سازان فوتبال ما زد.
احساساتی شدن و حمله به ساحت این و آن، نه فوتبال ایران را از این منجلاب نجات میدهد، نه حال موافقان یا مخالفان کیروش را بهتر میکند. اگر با همین فرمان جلو برویم، شک نداریم سرمربی بعدی هم سرنوشتی بهتر از کیروش نخواهد داشت. چه مربی ایرانی چه یک گزینه خارجی، باید در تیم ملی ایران کارش را انجام بدهد اما او اگر به گذشته برگردد و بر آنچه گذشت و اتفاق افتاد نگاهی بیندازد، از آینده بیمناک خواهد شد.
کیروش از فوتبال ایران رفته است؛ اگر بحث جام جهانی ۲۰۲۲ پیش نمیآمد هم خیلی وقت بود که او را در این فوتبال نداشتیم. حالا که او برای همیشه از ایران رفته، باید به دوران پسا کیروش فکر کنیم. به لحظههایی که در آینده همین فوتبال رقم میخورد.
قرار نیست در همیشه بر یک پاشنه بچرخد؛ بلکه قرار است پس از کارلوس، شاهد تحولی بزرگ در فوتبال ایران باشیم اما نقد دوران حضور او در تیم ملی، نیاز به ورود کارشناسان دارد و این ماجرا باید به صورت دقیق و موشکافانه کارشناسی شود.
در همین ارتباط بخوانید: کامنت حسین کنعانیزادگان زیر پست کیروش؛ تو به ایران خیانت کردی، نه من!