۲ سال از مرگ نابه هنگام مهرداد میناوند میگذرد، فوتبالیست محبوبی که ۲ سال قبل تسلیم کرونای لعنتی شد و در ۴۵ سالگی به رحمت خدا رفت.
مهرداد یکی از همان جوانهایی بود که در سالهای شکوه فوتبال ایران، با تیم ملی درخشید، به جام جهانی رفت و با تیم های مختلف لیگ ایران و اروپا نام ایران را سربلند کرد.
به همین بهانه بخش هایی از مصاحبه ها و خاطراتی که از زنده یاد میناوند را داریم را به اتفاق هم مرور میکنیم:
قبل از بازی با آمریکا بارها کابوس دیدم
بازیهای مقدماتی بود که ما رفتیم عربستان. من برای اولین بار بود که مکه میرفتم. به من گفتن سرت رو بنداز پایین و موقعی که خانه خدا رو میبینی، ۳ تا آرزو کن. این رو هیچ جا نگفتم و برای اولین بار اینجا میگم که وقتی من سرم رو آوردم بالا، اولین آرزوم این بود که جام جهانی صعود کنیم و من بازی کنم. اون اتفاقات برای رضا شاهرودی پیش اومد و خوش شانسی برای من که بازی کنم. رضا شاهرودی هم هرجا هست براش آرزوی موفقیت میکنم. اون جام جهانی وقتی اعلام کردن همگروه شدیم با آمریکا، شکل و شمایل دیگهای بود. ما هر جا تو خیابون و تمرینات که میرفتیم، از ما میخواستن آمریکا رو ببریم. خیلی فشار روی ما زیاد بود. من کابوس میدیدم. بارها دیده بودم که بازی رو باختیم. موقعی که سر تمرین یا بازیها میرفتیم، از بالا هلیکوپتر میومد و بادیگاردها بیشتر از تیمهای دیگه بود چون خوشون هم حساس بودن.
ایوچ بود به یوگوسلاوی نمیباختیم
من یک ریشه مذهبی دارم. وقتی از کربلا یا مکه برمیگردی، تازه میفهمیکجا بودی. این حس همیشه تو من وجود داشت. تو جام جهانی نمیدونستم کجام. یعنی میدونستم کجام ولی اینجوری که بعدش اومدیم و هر چه از این سالها بیشتر میگذره، برای من ارزشش بیشتر میشه. من تو تاریخ فوتبال این مملکت رفتم. من تو بازی بودم که دل این همه آدم و خوشحال کردم. میتونم براتون ۳ تا حس مختلف بگم. بازی اول حس ترس بود. ما خیلی موقعیت داشتیم. بعد از بازی مربی تیم یوگسلاوی اومد تو اتوبوس ما و از تیممون تشکر کرد و گفت ما واقعا نباید میبردیم. با تمام احترامیکه برای آقای جلال طالبی قائلم، ایشون خیلی کمک کرد ولی فکر میکنم اگه ایویچ بود، بازی رو نمیباختیم یا صعود میکردیم.
برای بازی با آمریکا وحشت داشتم
بازی دوم با آمریکا احساسم وحشت بود. آقا جلال اومد تو رختکن به من گفت که این شماره ۲ تا فردا هم ولش کنی میدوه و من تمام فکرم این بود که از من رد نشه که یک اخطار هم گرفتم. فقط اومدم کنار به آقا جلال گفتم خیالت راحت باشه من دیگه اخطار نمیگیرم. هر مربی بود ممکن بود تعویض کنه و رو این جسارت و شجاعت به من اعتماد کرد. حس وحشت بود ولی در کنارش شجاعت هم بود. بازی سوم اعتماد به نفس بود ولی یک جور بیخیالی هم بود.
دیلی میل تیتر زده بود بکام حالا حالاها باید بدود تا به میناوند برسد
موقعی که رفتم اتریش قبل از این که با منچستریونایتد بازی کنم و جلوی بکام قرار بگیرم، از روزنامه دیلی میل اومدن با من مصاحبه بکنن. وقتی چاپ شد و برای من ترجمه کردن، آخر متن از قول سردبیر نوشته بودن که بکام با تمام پولی که داره ولی هنوز حالا حالاها باید بدوه تا به میناوند برسه. روزنامه هنوز هم موجوده. من خودم تعجب کرده بودم. نوشته بود که میناوند بازیهایی رو بازی کرده مثلا جلوی عراق، که حس عجیبی تمام دنیا به این بازیها داشتن و بکام با تمام بازیهایی که کرده شاید این حس و تجربه نکرده.
با علی دایی مشکلی نداشتم ولی دوست داشتم علی کریمیبرنده باشد
من رابطهام هیچوقت با هیچ فوتبالیستی شکرآب نشد. شاید یک جاهایی اختلاف سلیقه داشته باشم ولی ما همه به هم افتخار میکنیم. من بارها تلاش کردم که علی دایی و علی کریمینزدیک بشن ولی نشد. هیچوقت هم به هم بیاحترامینکردن. آخرین کاری هم که انجام شد، بازی سپیدرود و سایپا همدیگر رو بغل کردن. از من سوال کردن دوست داری کی ببره و من گفتم علی کریمی. ولی من نظرم رو با صداقت گفتم. چون علی کریمیبه اون برد احتیاج داشت. دوست نداشتم علی کریمیاول کار مربیگریش بود بیفته. تنها چیزی که خدا به من نداده، حسادته. وقتی میبینم دوستام موفق میشن، واقعا خوشحال میشم.
جوری عکس بگیرید که به حجله و اعلامیه بیاد
زنده یاد میناوند در مصاحبه حضوری در خبرورزشی که به همراه علیرضا منصوریان آمده بود بسیار شوخ طبع بود و با همه شوخی میکرد . او به شوخی خطاب به نصیر مقدری عکاس خبرورزشی گفت: جوری عکس بگیر که بدرد حجله و اعلامیه بخوره!
اگر کرونا بگیرم، حتما میمیرم
جالب است بدانید مهرداد یک ماه قبل از بیماری اش در پشت صحنه یک برنامه ورزشی که بحث بیماری کرونا داغ شده بود در حالیکه ماسک زده بود گفت: اگر من کرونا بگیرم حتما میمیرم از این ویروس وحشت دارم.