حشمت مهاجرانی سرمربی تیم ملی ایران در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین، درباره تحولات اخیر تیم ملی و بازگشت کیروش، مصاحبهای انجام داد که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید:
*کیروش شناخت کافی روی فوتبال ایران دارد. مهم این است که بازیکنان مربیشان را قبول دارند. درست است که نتیجهای به دست نیاورده ولی خود این شناخت از جامعه و بازیکنان که از نظر روحی روانی تاثیرگذار است، میتواند در مدت زمان کوتاه موفقیتی برای او به ارمغان بیاورد. نه موفقیت به آن صورت که ما فکر میکنیم یا خود مربیان میگویند که ما میبریم و... اینها کلماتی است که برای تقویت روح و ذهن بازیکن به کار برده میشود و خیلی هم خوب است ولی میدانیم حقیقت فوتبال ما چیست و حقیقت فوتبال انگلستان چیست یا حتی ولز و امریکا. با کلمات نباید بازی کرد. حقیقت آن چیزی است که انسان لمسش کند.
*من از این ظر مخالف اسکوچیچ بودم که او رزومه ندارد. تجربه میادین بینالمللی ندارد. سوال میکردم چطوری ایشان میتواند روی نیمکت بنشیند؟ ولی خب در همان فدراسیون موقت ایشان آمد و کمکم تسلط پیدا کرد و بعد از بازیهای مقدماتی در بحرین دیگر تجربه روی نیمکت نشستن در میادین بینالمللی را به دست آورد. ولی فدراسیون در زمان اداره شدن با سرپرست (فدراسیون موقت) ایشان را ضعیف کرد. ایشان بازیکن را محروم میکرد و میدیدیم ظرف ۴۸ ساعت بازیکن بخشیده شده. یکی به او گفته بود ببخش و بازیکن را دعوت کن. بازیکن تخلف کرده و بعد دو، سه روز یا یک هفته میدیدم دوباره به تیم ملی دعوت شده. حالا کاری به گذشته نداریم. نمیخواهیم اتفاقاتی که قبلا افتاده را مطرح کنیم. باید به جلو نگاه کنیم. به جلو حرکت کنیم. آینده را در نظر بگیریم. گذشته گذشته است. ما باید تجربه بیاموزیم از گذشته و این تجربهها میتواند کمک کند.
*این اواخر توسط دوستم آقای حمید استیلی در جریان کارهای سرمربی بودم. حمید شیوه کاری اسکوچیچ را تایید میکرد و میگفت خیلی خوب دارد کار میکند و میتواند موفق باشد.
*به عقیده من وقت خوبی برای تغییر نبود. کار خوبی هم نبود که ما بخواهیم مربیمان را عوض کنیم. ما میتوانستیم با مربیمان اجتماع داشته باشیم. میتینگ داشته باشیم و به نحوی دیگر رفتار کنیم ولی به هر حال از نظر اخلاقی چندان پسندیده نبود که به این صورت مربیمان را کنار بگذاریم. حالا یک وقت هست که یک مربی باسابقه و با کارنامه بهتر میآوریم و این یک بحث دیگر است. ولی در مجموع از نظر اخلاقی یک مقدار جای سوال دارد این تصمیم!
*بازیکن در آن برهه از آقای اسکوچیچ انتقاد کرد و هیچ عکسالعملی این مربی نسبت به انتقاد بازیکن نشان نداد. حتی حاضر بود بنشیند با بازیکن صحبت کند. شما فرض کنید آقای اسکوچیچ گفته بود بازیکنان ایرانی تاکتیکپذیر نیستند و آقای طارمی جواب داده. واقعا مساله بزرگی نبود. ما میتوانستیم همین مشکل تاکتیکناپذیری را با تمرین زیاد و تکرار زیاد حرکت برطرف کنیم تا برای بازیکن ملکه بشود و یاد بگیرد و بتواند کار کند. مشکل بزرگی واقعا در تیم ملی وجود نداشت. مشکل به وجود آمد. مشکل به وجود آوردند. این شکل کار اگر همین طور ادامه پیدا میکرد و عدم اعتماد بازیکن به مربی باقی میماند به کار تیمی لطمه وارد میشد. به هر حال همه این عوامل دست به دست هم داد تا شرایط به اینجا برسد و فدراسیون جدید تصمیم گرفت دست به تغییر سرمربی بزند.
*خیلی سخت است بخواهیم قضاوت کنیم و بگوییم ما به دور دوم راه پیدا میکنیم، چون مراحل فوتبال ما به درستی طی نشده. ما روی تیم خودمان برنامهریزی صحیحی نداشتیم. هیچ وقت از فرصتهایی که داشتیم به درستی استفاده نکردیم. حالا به هر دلیلی. طبیعتا ما فیفادیها را از دست دادیم و در این مدت زمان کوتاه قرار است دو بازی فشرده داشته باشیم. ولی به هر حال تحت هر شرایطی در این بازیها شرکت کنیم، خوب است. این بازیهای دوستانه به ما کمک میکند که نقاط ضعف و مثبت خودمان را بشناسیم و در تمرینات روی آن نقاط بیشتر کار کنیم.