کم پیش میآید کسی ماجرایش را نشنیده باشد؛ ماجرایی که حکایت از یک فایل صوتی لورفته دارد که به یکی از بازیکنان تیم ملی ایران نسبت داده شده و از طرف او فرد مقابل تحریک به فعلی نامتعارف میشود.
قاعدتا در این زمینه، موضوع بحث، تجسس در زندگی خصوصی افراد نیست؛ چه بسا که پیش از این هم تصاویر و صوتهای زیادی به بیرون درز کرده که با درایت مخاطب مبنی بر احترام به زندگی شخصی افراد، چندان بازتابی نداشته است؛ اما این یکی از چند جهت برجسته شده که با وجود گذر چندین روز از انتشار آن فایل صوتی، هنوز هم بحثبرانگیز است.
اولین موضوعی که این فایلِ منتسب به بازیکن تیم ملی را در کانون توجه قرار داده استفاده ابزاری از اتوبوس تیم ملی ایران است.
او مخاطب را ترغیب به دیدار در اتوبوس تیم ملی میکند؛ یعنی اینکه از وسیلهای که عمومیت دارد، برای میل شخصی قرار است استفاده کند.
حال با خوشبینی در این مورد که فعلی رخ نداده و اتوبوس در حد همان دیالوگ مطرح شده به میان آمده، باید به سراغ موضوع حساستر دوم رفت؛ موضوعی که ادعا میکند پای «پرستوها» به تیم ملی کشیده شده و آنها برای بازیکنان مطرح فوتبال ایران «تله جنسی» میگذارند.
این یکی هم ادعاست و اثباتش کار سادهای نیست ولی شایعه بهوجودآمده میتواند زنگ خطر مهمی باشد.
از آخرین باری که واژه «پرستو» فضای رسانهای ایران را تحت تأثیر قرار داده زمان زیادی نمیگذرد؛ چند سال پیش، در ماجرای قتلی که پای شهردار وقت را به میان کشید، این واژه شنیده شد. واژهای که مشخصا اشاره به افرادی آموزشدیده برای بیرونکشیدن اطلاعات از چهرههای سیاسی داشت.
«پرستو» در ایران، «گنجشک» (برای زنان)، «کلاغ» (برای مردان)، «افتادن در ظرف عسل» یا «تله جنسی» موضوعی نیست که مربوط دهههای گذشته باشد، بلکه در دنیای سیاست از مدتها قبل از این حربه استفاده و ادعا شده که در سالهای دور، در سیاست ایران هم، شبیه به سالهای اخیر، از این حربه استفاده شده است؛ راست و دروغ این مورد آخر باشد گردن راوی.
با این وجود تله جنسی همانطورکه عنوان شد تازگی ندارد؛ شوروی سابق، کشوری بود که بسیار سازمانیافته از این حربه استفاده کرده است. جیسون متیوز، افسر سابق سیا، در کتابی که سال ۲۰۱۳ به اسم «گنجشک سرخ» منتشر کرده و بعدها سوژه فیلمی با همین نام شد، مشخصا به مدرسهای تخصصی در تاتارستان و کازان روسیه اشاره میکند که افرادی را برای بهدامانداختن چهرههای سیاسی و تاجران دیگر کشورهایی که به روسیه سفر میکنند، تربیت میکرده است.
او گفته که این مدرسه دیگر در روسیه وجود ندارد ولی این تله جنسی با عوامل دیگری در حال رخدادن است و فقط مختص به یک کشور خاص نیست.
از آمریکا و چین هم بهعنوان دیگر کشورهایی یاد میشود که از این حربه استفاده کردهاند تا سیاسیون و تجار کشورهای هدف را تخلیه اطلاعاتی کنند.
از دیرباز تاکنون، داستان پرستو و گنجشک کار سازمانهای اطلاعاتی بوده و همانطورکه افسر سابق سیا تأیید کرده سازمانهای اطلاعاتی، مراکز آموزش حرفهای برای این امر داشتهاند.
حال این مقدمه عنوان شد تا به شایعه دوم درباره بازیکن تیم ملی ایران رجوع شود؛ چرا باید جایی یا فردی هزینه کند تا با فرستادن پرستو، بازیکن یا بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران را در دام گرفتار کند؟
با تعریفی که در بالا از گنجشکها گفته شد، مشخصا بعید است که بازیکن فوتبالی که نقشی در سیاست و فعالیتهای سیاسی هم ندارد بخواهد هدف قرار بگیرد. پس اصولا این فرضیه یا باید از اساس غلط جلوه داده شود یا اینکه کارکرد پرستو را تغییریافته توصیف کرد.
بحث اصلی که این روزها حول این فایل صوتی میچرخد نه دیالوگ ردوبدلشده بلکه انتشار این فایل صوتی و درز آن به مطبوعات است؛ چه کسی این فایل صوتی را منتشر کرده و چه کسی خواسته این فایل در رسانهها منتشر شود؟
مشخصا بازیکن تیم ملی ایران که با جواز نهادهای نظارتی و بازرسی، تیم ملی را در مسابقات بینالمللی همراهی میکند، نمیتواند هدف سازمانهای خاص باشد؛ پس فرضیه اطلاعاتیبودن ماجرا بیاساس است. این بیاساسی البته فرض اولیه را بیهویت نمیکند. به این معنی که ممکن است فرد یا افرادی پشت این داستان باشند.
همانطورکه در سالهای دور هم چندین بازیکن فوتبال اسیر تلههای مشابه شدند و با فیلمبرداری از آنها، مجبور شدند به بسیاری از قراردادهای ناخواسته تن داده یا قید بسیاری از پیشرفتها را بزنند.
حال در این پرونده، اینکه فرد یا افرادی (همچنان با تأکید بر این مورد که فایل منتسب به یکی از بازیکنان تیم ملی است و قطعی نشده) با چه نیتی برای بازیکن تیم ملی تله جنسی درست کردهاند، موردی است که میتواند سرآغاز یک جنجال جدید باشد.
البته که در صورت تأیید فایل مذکور و فعل رخداده، نمیشود بهسادگی از کنار مسئولیتهای اجتماعی یک بازیکن ملیپوش عبور کرد.
درست است که انسان جایزالخطاست و قرار نیست همیشه تصمیم درستی بگیرد، حتی این هم شاید درست باشد که در این ماجرا پاپوشی برای او شکل گرفته باشد ولی بههرحال، این بازیکن ملیپوش مسئولیت دارد و بهعنوان کسی که پیراهن تیم ملی را به تن میکند و میتواند الگوی بسیاری از جوانان فوتبالدوست باشد، نمیتواند از حساسیتهای موجود در امان بماند.
با وجود این بدیهی است که باید جریمهای درخور برای او در نظر گرفته شود. این جریمه احتمالی هم بحثهای فراوانی در پی داشته و افراط و تفریط درباره آن شنیده میشود؛ عدهای شمشیر را از رو بسته و میخواهند این بازیکن برای همیشه از تیم ملی خط بخورد و عدهای دیگر با درنظرگرفتن فریب و دام احتمالی که برای او در این زمینه پهن شده خواستهاند با اغماض، این بازیکن تنبیه شود.